مینو مداح:
برکناری من از تیم ملی سیاسی بود
چند ماه بعد از المپیک و چند هفته بعد از آن نامهربانی تلخ مینو مداح سرمربی موفق تیم ملی تکواندو زنان، خاطرات روزهای دور و نزدیک و قصه های تلخ و شیرین او را بدون پرده و بدون سانسور از زبانش بشنوید.
خبرآنلاین: چند ماه بعد از المپیک و چند هفته بعد از آن نامهربانی تلخ مینو مداح سرمربی موفق تیم ملی تکواندو زنان، خاطرات روزهای دور و نزدیک و قصه های تلخ و شیرین او را بدون پرده و بدون سانسور از زبانش بشنوید.
تکواندوی زنان در المپیک پاریس عملکرد درخشانی داشت. شما قبل از المپیک پیشبینی چنین عملکرد درخشانی را داشتید؟
قبل از المپیک همه همکاران رسانهای شما این سوال را میپرسیدند که چند مدال میگیرید؟ اگر به جوابهای من آشنا باشید، همیشه میگویم قابل پیشبینی نیست ولی به مسئولان خودمان گفتم ما میتوانیم در بخش زنان ۲ فینالیست داشته باشیم. الان هم جدا از اینکه خدا را بابت عزتی که به ما داد شکر میکنم ولی هنوز هم میگویم هر ۲ مدال ما میتوانست خوشرنگتر باشد. زمین المپیک خیلی با مسابقات دیگر فرق دارد و برای همین پیشبینی واقعا سخت است. همانطور که ممکن بود ما مدال خوشرنگتری بگیریم، احتمال داشت که مدال نگیریم. اینکه گفتم هر ۲ پتانسیل گرفتن مدال خوشرنگتر را داشتند، بهدلیل شناخت ورزشکاران خودمان و کشورهای دیگر بود.
پس به نظر میرسد خیلی هم از نتیجه راضی نیستید و شاید فکر میکردید میتوان بهتر از این هم نتیجه گرفت.
ناهید کیانی در فینال مقابل حریف کرهای شکست خورد که همین ورزشکار را در مسابقات گرندپری رم برده بود. وقتی میدانستیم در جدول چه کسانی صعود میکنند، من این احتمال را میدادم که ورزشکارم طلا بگیرد. چون ما یکی، دو مسابقه سخت را پشتسر گذاشتیم و شاید نگرانی ما از آن بازیها، بیشتر از مسابقه با حریف کرهای بود و شاید میتوانست طلا هم بگیرد ولی نشد. او یک مقدار آسیب دید و فاصله بازیهای نیمهنهایی و فینال هم خیلی زیاد شد و ۴ ساعت زمان برد و ناهید کیانی از همه حریفانش سبکتر بود. او در وزن ۵۳ کیلوگرم مدال طلای قهرمانی جهان گرفت ولی در المپیک وزن ۵۷ شرکت کرد. درحالی که خیلیها از وزن ۶۲ و ۶۵ کیلوگرم آمده بودند. او تقریبا از همه سبکتر بود. در حین مسابقه آسیبها و کوفتگی برای او به وجود آمد که در آن فاصله ۴ ساعته، بدنش سرد شد و این به ضرر ما بود و شاید میتوانست در فینال عملکرد بهتری هم داشته باشد.
فکر نمیکنید که یک بخشی از این افت عملکرد در کنار عواملی که گفتید، به این خاطر بود که ناهید کیانی فکر کرده ماموریتش تمام شده و به نوعی اشباع شد؟
نه، من اگر کنارش نبودم یا ناهید کیانی را نمیشناختم، از بیرون همین قضاوت را میکردم ولی اصلا این شکلی نبود. من در آن ۴ ساعت کنارش بودم و ورم ساق پای او طوری بود که یک پای او، ۲ برابر پای دیگر شد. با اینکه کلی مراقب بودیم و یخ گذاشتیم و پزشک کنارش بود. واقعا نتوانست و نشد و زورش نرسید. وزن کمی هم که نسبت به حریفانش داشت، اثرگذار بود. من اصلا فکر نمیکنم که او قانع شده بود.
شما گفتید بازیها سخت ما در دیدارهای اول و دوم بود. میخواهم به مبارزه ناهید کیانی و کیمیا علیزاده اشاره کنم. با توجه به شکست کیانی در المپیک توکیو، این بازی حساستر هم شده بود. کمی در خصوص این تقابل بگویید.
من هنوز میگویم کیمیا هم دختر ایران است. او ۳ سال در تیم ملی بازیکن من بود و اصلا با من سهمیه المپیک گرفت. بماند که در آن دوره کملطفی شد. فشاری که در المپیک قبلی روی ناهید آوردند و بعد از آن خیلی واکنشها روی او تاثیر گذاشت. یک جایی گفت ولی از المپیک برمیگشتم، آرزو کردم این هواپیما سقوط کند و من به ایران نرسم! ببینید تحت چه فشاری بوده که این حرف را زده. من در آن مقطع سرمربی تیم ملی نبودم ولی وقتی برگشت، باز هم روزهای سختی را پشت سر گذاشت تا اینکه در مسابقات جهانی مدال طلا گرفت. قبل از آن هم قهرمانی آسیا و کشورهای اسلامی را آوردیم ولی جهانی متفاوت است. وقتی از پس نایبقهرمان المپیک و قهرمان جهان برآمد، دید میتواند و میخواهم بگویم از آنجا به بعد آدم دیگری شد و باید به کمکهای دکتر حمزه هم اشاره کنم که به عنوان روانشناس کنار ناهید بود. مجموعه هم کنار این ۲ بچه زحمت کشید. من هم لحظهای از او جدا نشدم و شبانهروزی تلاش کردیم. این فشارهای روحی و روانی وقتی میخواست با کیمیا روبهرو شود، خودش را نشان داد. آنها دوست بودند و خاطره مسابقه قبلی هم وجود داشت. این استرس را حتی در مسئولین هم ایجاد کرده بود. من متوجه میشدم که شاید خیلیها هم فکر میکردند ناهید از پس این مسابقه برنمیآید. من بهتر از ناهید محیط را میدیدم چون او سرگرم بود. خیلیها میگفتند این برای ما یک فینال است. من میگفتم ناهید از پس این مسابقه برمیآید و او را در فینال میبینیم. این انرژیها منفی بود و میتوانست روی ناهید تاثیر بگذارد. بازی راحتی نبود و کیمیا بازیکن قوی و باتجربهای است و سخت از آن بازی رد شدیم ولی ناهید موفق شد.
شب قبل از مسابقه شرایط ناهید کیانی چطور بود و چگونه او را آماده کردید؟
آمادهسازی از قبل انجام شده بود ولی ناهید شب قبل از مسابقه خیلی درباره مسابقه حرف نمیزند و این صحبتها باید قبلا میشد. این بچهها برای هر حریفی جدا تمرین کرده بودند و میدانستند باید چه تاکتیکی در زمین داشته باشند. مشاوره دکتر حمزه شب قبل از بازی خیلی کمک کرد و ما هم سعی کردیم به او آرامش بدهیم. روز قبل هم اتفاق خوبی افتاد و مبینا نعمتزاده مدال گرفت و روحیه ناهید هم بهتر است.
یادتان هست که پای شیاپچانگ، در لحظهای که میخواست وارد مسابقه شود، به او چه گفتید؟
من همیشه به همه بچهها قبل از مسابقه میگویم «بهت ایمان دارم دختر، محکم باش، خودت باش و مطمئن باش که موفق میشوی». ناهید را خیلی نمیتوان به چالش کشید و اگر کنار زمین خیلی حرف بزنید و آرامش نداشته باشید، او بدتر میشود و آرامشش را از دست میدهد. من با این زندگی شبانهروزی و اعزامها شناخت زیادی از بچهها داشتم و وقتی من آرامشم را حفظ کنم، او به من بیشتر اعتماد و تکیه میکند. برای همین وقتی میخواست وارد زمین شود، گفتم خودت باش و اگر خودت باشی، کسی نمیتواند تو را شکست دهد.
شما قبل یا بعد از مسابقه با کیمیا علیزاده صحبتی نداشتید؟
نه من با کیمیا صحبتی نداشتم. او با من اولین مدال جهانی را گرفت و برای اولین بار در زنان در مسابقات گرندپری مسکو طلا گرفت. آنجا جید جونز را شکست داد. من برای او کم نگذاشتم و نقطه عطف موفقیتها را باهم کسب کردیم. اینکه قبل از المپیک ریو من نتوانستم اعزام شوم و اتفاقاتی که افتاد، او خودش هم خیلی دوست نداشت. من هم قبل از مسابقه با او برخوردی نداشتم. بعد از مسابقه در زمان تست دوپینگ مدال ناهید را تبریک گفت.
کلا بین ناهید کیانی و کیمیا علیزاده یک دوقطبی به وجود آمد که در توکیو خیلی به کیانی ضربه زد و دوباره این اتفاق در المپیک پاریس هم رخ داد که این بار او برنده شد. شما موافق این دوقطبی هستید؟ چون در نهایت دیدیم آنها روی سکو هم را بغل کردند.
من همان اول گفتم کیمیا هم دختر ایران است و برای ایران افتخار آورده است. من درباره اینکه چه اتفاقاتی افتاد صحبتی ندارم ولی این بچهها هر جای دنیا باشند، فرزندان ایران هستند و من اصلا حس بدی نسبت به او نداشتم. خوشحال شدم که ناهید وقتی آن نمایش را مقابل جهان داشت، این را گفت که اخلاق ورزشی را حفظ میکند. ورزشکار باید جوانمردی را بلد باشد و ناهید نشان داد از ورزشکاری که هموطن خودش است حمایت میکند و حتی وقتی کیمیا را برد، اولین جملهاش این بود که به من گفت استاد باید به فینال بروم تا کیمیا هم شانس مدال داشته باشد. او میگفت در پیشبینیهای من، کیمیا هم مدال برنز میگیرد. من خوشحال شدم ناهید روح بزرگی دارد.
شما خودتان از مدال برنز کیمیا علیزاده خوشحال شدید؟
چرا باید ناراحت شوم؟ او هم ورزشکاری است که زحمت کشیده و عرض کردم نقطه عطف موفقیتهایش کنار من بوده است. واقعا هم پتانسیل خوبی دارد. او هم مثل بقیه بچههای ماست. هر کسی زحمت کشید و حقش بود به مدال برسد، مبارکش باشد.
در زمان برگزاری المپیک، بازتاب اینکه ۲ دختر ایرانی باهم مدال المپیک گرفتند، چطور بود؟
خیلی از مربیان کشورهای دیگر، نگاهشان به بچههای ما تغییر کرد این المپیک خیلی متفاوت بود. خیلیها کیمیا را هم دختر ایران میدانند و اشاره کردند ایران در بخش دختر خیلی مدال گرفت. چندتایی هم مدال کیمیا را به من تبریک گفتند. مردم دنیا او را هم دختر ایران میدانند. امیدوارم دختران و پسران ایران هرجا هستند موفق باشند.
قبل از ناهید کیانی، مبینا نعمتزاده هم مدال گرفت که شاید سورپرایز کاروان ایران بود. چون خیلیها از ناهید کیانی شناخت داشتند ولی شناخت از مبینا نعمتزاده کمتر بود. کمی در خصوص نعمتزاده بگویید.
مبینا در خصوص کاهش وزن خیلی زحمت کشید. او در منفی ۴۹ مسابقه داد و وزن عادیاش ۵۴ است و کاهش وزن برای او کار سختی بود. من تصمیم داشتم باید در ۴۹ مسابقه دهد و میگفتم میتواند مدال بگیرد. با اینکه برای او سخت بود ولی در تمام رویدادها در ۴۹ حضور داشت. در ۲ گرندپری که صاحب مدال برنز شد، امیدوار شدیم بتواند در المپیک مدال بگیرد. وقتی قبل از المپیک رتبه بازیکنان مشخص شد، ما برای خودمان جدول را چیدیم و تقریبا با هر ۱۵ ورزشکار باید استراتژی تعریف میشد. وقتی فهمیدیم بازی اول مبینا سبک است و بازی دوم با آدریانا از اسپانیاست، خب امیدمان برای مدال بیشتر شد. چون یک سال قبل، در گرندپری پاریس با اختلاف یک امتیاز به آدریانا باخت و تازه آمادگی المپیک را نداشت. این امید بود که بتواند مدال بگیرد. خب اولین نفر از تکواندوی ایران بود و وقتی روز اول خوب شروع شود، انگیزه و امیدی است که خدا را شکر به عنوان یک بازیکن کمتر شناختهشده، موفق شد.
ولی بعد از مدالش اتفاقاتی افتاد که شاید خیلی جالب نبود. مصاحبههای مبینا نعمتزاده و درخواست او برای تحصیل در رشته پزشکی که بازتاب زیادی داشت. این مسائل از سوی کادر فنی قابل مدیریت کردن نبود؟
یک مقدار از روی بچگی و ناپختگی او بود. او بهخاطر اینکه خودش راحتتر بود، قبل از المپیک با خانم ساعی کار کرد و وظیفه ایشان بود که مدیریت کند. چون تقریبا تمام مسئولیت ناهید با من و مسئولیت مبینا هم با خانم ساعی بود. یکسری اتفاقات افتاد که خانم ساعی پیش از المپیک درخواست داد حضور داشته باشد و باید مسئولیت مبینا را هم قبول میکرد و کنترل مسائل با او بود. جامعه ما هم کمی این را بولد کرد ولی اگر این حرف زده نمیشد، مدال مبینا باارزشتر بود.
ابتدا که گفت از رئیس جمهور میخواهم در ادامه تحصیل به من کمک کند، واکنشها مثبت بود ولی وقتی بحث پزشکی مطرح شد، شرایط فرق کرد. این بحث چندین بار هم تکرار شد.
بله نباید این اتفاق میافتاد و ناپختگی بود. اینکه او درخواست کرد درس بخواند و ادامه تحصیل بدهد اتفاق بدی نیست. ما همیشه بچهها را به درس خواندن کنار ورزش تشویق میکنیم. شاید بهخاطر هیجانی که در آن لحظه داشت، نتوانست خودش را مدیریت کند.
در زمان برگزاری المپیک، از بیرون اینطور به نظر میآمد که تیم تکواندو خیلی متحد است ولی بعدا مشخص شد اختلافاتی هم وجود داشته است. این مسائل را چطور مدیریت کردید؟
خوشحالم که اگر قبل از مسابقات شکافی بوده، کسی متوجه نشده است. چون اگر قرار بود که کسی متوجه این موضوع شود، این شکاف روی نتایج اثر میگذاشت. من به نوبه خودم، وظیفه خودم میدانستم علاوه بر بحث فنی، از نظر روحی هم شرایط باید پاکسازی شود و بچهها در شرایط آرامی باشند. به همین خاطر یکسری مسائل را نشنیده میگرفتم و سعی میکردم روی آن سرپوش بگذارم و کنترل شود تا بچهها وارد حاشیه نشوند.
هر وقت شما در تیمهای ملی مسئولیت داشتید، خودتان تیم را مدیریت میکردید و سرمربی بودید. به عنوان یک سرمربی باسابقه، پذیرفتید در المپیک یک نفر دیگر مسئولیت یکی از بچهها را بر عهده بگیرد؟
همان وظیفه که خدمت شما عرض کردم. آنجا با توجه به شرایطی که مبینا و خانم ساعی مطرح کردند این تصمیم گرفته شد. البته من در ابتدا قبول نکردم و مدتی زمان برد ولی وقتی بیشتر به آن فکر کردم و تمام جوانب را در نظر گرفتم، دیدم صلاح بر این است که علیرفم میل باطنی من این اتفاق رخ دهد تا روز اول ما خوب بگذرد. من تمام لحظات کنار او بودم تا بازیکن روز اولم موفق باشد و بازیکن روز دوم من هم از نظر روحی حفظ شود. وقتی یک موفقیتی اتفاق میافتد، شما همه را در عکس میبینید ولی در صورت عدم موفقیت، شما سیبل میشود. من میدانستم باید پاسخگو باشم و فکر کردم اینطوری روز اول را بهتر پشت سر میگذاریم تا حتی برای مبینا هم شرایط خوبی ایجاد شود. ناهید خیلی آدم روحی و روانی است و اگر روحی بالا باشد، کارهای عجیب و غریبی انجام میدهد و از پس کسانی برمیآید که شاید روی کاغذ شانس زیادی برای بردن آنها نداشته باشد. بنابراین احساس کردم با اینکه حقم بود، بهتر است مدیریت کنم. دلم میخواست با یک نتیجه خوب تمام شود.
فشاری از سمت فدراسیون تکواندو برای انجام این تقسیم وظیفه وجود نداشت؟
خانم ساعی درخواست کرد و چند روزی هم ناراحت بود و سر تمرین هم حضور پیدا نکرد. من گفتم نه چون از ۱.۵ سال قبل اعلام کرده بود. به هرحال ۲۰ روز مانده به المپیک که سهمیهها قطعی شده بود، این را مطرح کرد. من ابتدا مخالفت کردم و کمی زمان برد به این نتیجه برسم.
پس فدراسیون فشار نیاورد؟
فدراسیون نمیتوانست این درخواست را از من داشته باشد. چون حق من بود ولی فشاری نیاورد. وقتی شما در جوی قرار میگیرد که شاید زبانی چیزی نگویند ولی در جو خیلی چیزها را متوجه میشوید. البته من آدمی نیستم که زیر بار حرف زور بروم و برای حرف و رفتار کسی این کار را نکردم. من برای نتیجه بهتر این کار را کردم.
کیمیا علیزاده همیشه از شما به نیکی یاد میکرد. بعد از اتفاقاتی که برای او رخ داد، این سوال پیش آمد که اگر مینو مداح کنار کیمیا علیزاده بود، شرایط طور دیگری رقم میخورد. شما با این موضوع موافق هستید؟
خیلی موافقم. وقتی بچهها نیاز به مشاور دارند، اگر مشاور خوبی کنارشان نباشد تصمیمات هیجانی میگیرند. من احساس میکنم کیمیا مشاور خوبی نداشت و شاید به خاطر همان عدم کنترل هیجان آن تصمیم را گرفت. او هم دختر کم سن و سالی بود که مدال المپیک داشت. من همیشه میگویم قهرمانی سخت است ولی حفظ کردن آن سختتر است. اگر ورزشکار نتواند هیجاناتش را کنترل کند، ضریب اشتباهاتش بالا میرود. آدمهای مختلفی میآیند و بعضیها هم میخواهند محبت کنند ولی راههایی پیش پای ورزشکار میگذراند که به نفع او نیست. شاید از کیمیا هم در آن دوره استفاده ابزاری شد. من ۳ ماه قبل از المپیک ریو حذف شدم و به نظرم کیمیا صدمه دید و حتی مدال المپیکش میتوانست خوشرنگتر باشد. میتوانم به جرات بگویم اگر ورزشکار با مربیاش ارتباط خوبی برقرار کند، واقعا اعتماد میکند و مشاوره میگیرد. این مشاوره خب از سمت فردی است که سرد و گرم را چشیده چون من نمیگویم ما بدون اشتباه هستیم ولی از روی هیجان تصمیمگیری نمیشود.
در خصوص اتفاقات المپیک ریو گفتید. شاید اگر آن اتفاقات نمیافتاد، الان کیمیا علیزاده هم در ایران بود. ماجرای آن تصمیم فدراسیون چه بود؟
وقتی سیاست با ورزش قاطی شود، یک جایی صدمهاش را میبینید. در آن ۲ سال مدالهایی که کیمیا گرفت و رشد کرد، من گفتم کیمیا علیزاده و اکرم خدابنده را در المپیک خواهیم داشت و حتما مدال میگیرند. این اتفاق برای اکرم خدابنده نیفتاد چون آسیب دید و سهمیهاش را به راحتی میتوانست در فیلیپین بگیرد ولی به خاطر جراحی با اختلاف یک امتیاز از دست داد. همان ۲-۳ ماه مانده به المپیک، مسئولان فدراسیون پیشنهاد دادند تیم قهرمانی آسیا از المپیک جدا شود. به فاصله یکی دو روز قرار بود تیم قهرمانی آسیا هم مسابقه دهد. من مخالفت کردم. تیم مشترک باشد و ۲ بازیکن المپیکی آنجا سهمیه بگیرند و بالای سرشان باشیم. نایبرئیس وقت و رئیس فدراسیون اصرار کردند و من را در فشار گذاشتند. کادر هم خانم کمرانی بود. خانم کمرانی به قول خودش مربی پایه کیمیا علیزاده بود و قبل از آن زمان، ۲ ماه بالای سر تیم نونهالان بود و کلا شرایط ایران در نونهالان هم همیشه بهتر از بقیه کشورها بوده و او هم در آن زمان خیلی در تکواندو فعال نبود. همان زمان به این نتیجه رسیدم این با برنامهریزی قبلی است و سعی کردم بدبین نباشم. چون در آن زمان بهترین وزن ۵۷ جید جونز بود که ۲ بار مقابل کیمیا شکست خورد. در فیلیپین، شبی که اکرم خدابنده باخت و سهمیه را از دست داد، همان شب مسئولان فدراسیون جلسه گذاشتند و اجبار کردند کیمیا با کمرانی وارد مسابقه شود. من در ادوار مختلف از مسئولان فدراسیون کملطفی زیاد دیدم. اجبار کردند و درخواست نبود. عکسهایم هست که کنار زمین چقدر فریاد میزدم و در نهایت کیمیا سهمیه گرفت.
بعد که از فیلیپین برگشتید چه اتفاقی رخ داد؟
وقتی از فیلیپین برگشتیم، من برنامههایم را آماده کردم که برنامه ۳ ماه را به کمیته ملی المپیک تحویل دهم. وقتی به جلسه رفتم، رئیس فدراسیون گفت خانم کمرانی که مربی پایه کیمیا بوده، چون او گفته از نظر روحی با ایشان راحتترم، را ببرم. گفتم نه شما نمیتوانید چنین کاری کنید و اگر راحت هستند، او را با کاروان بیاورید. از مسئولان اضافه کم کنید و او را بیاورید. من این همه زحمت کشیدم و نمیدانستم آقای پولادگر با چه رویی این را میگوید. جالب است بدانید آن سومین المپیکی بود که این اتفاقات افتاد و ۲ دوره قبل هم تا دقیقه ۹۰ در اردو بودم. در نهایت ۳ ماه مانده به المپیک این اتفاق افتاد و من سکوت کردم. خیلیها گفتند چرا؟ گفتم این بچه نتیجه میگیرد. گفتند امیدواریم که نگیرد! گفتم نه امیدوارم نتیجه بگیرد. این بچه وزن کم میکرد، من کنارش بودم. کیمیا از ۶۳ کیلو وزن کم میکرد و به ۵۷ میرفت. خیلیها با من مخالف بودند ولی گفتم نه در این وزن نتیجه میگیرد. وقتی از ایران رفت در ۶۲ و ۶۷ مسابقه داد و موفق نشد و بعد در ۵۷ کیلوگرم دوباره مدال گرفت. منتقدان میگفتند آسیب میبیند ولی من گفتم تستهای او را گرفتهام. ایمان داشتم مدالش خوشرنگتر هم میشود ولی در نهایت برنز گرفت.
شما از دخالت سیاست در ورزش گفتید. در کجای این اتفاق سیاست دخیل بود؟
ذات ورزش پاک است و اگر با همین ذات پاک جلو برود و اجازه دهیم کادر فنی کارش را کند، نتیجه بهدست میآید. من ترجیح میدهم اسم نبرم. اگر سیاستی در این قضیه دخیل نبود، مربی که ۳ سال زحمت کشید و سهمیه گرفت، نباید کنار میرفت و مربی که سالها در تکواندو فعالیت نداشته، جای او را بگیرد. وقتی شما موفقیت زیادی کسب میکنید، شاید بعضیها دوست نداشته باشند که از جایگاه فعلی ارتقا پیدا کنید و یک جا باید متوقف شوید.
این نکته در دوران مدیریت پولادگر از سوی خیلیها از جمله هادی ساعی مطرح شد. هادی ساعی هم یکی از مشکلاتی که با پولادگر داشت این بود که میگفت من چون پرافتخارترین ورزشکار ایران در المپیک هستم، او به من اجازه فعالیت نمیدهم. او میگفت تا دقیقه ۹۰ میخواست من را به المپیک پکن اعزام نکند. میگفت سن هادی ساعی زیاد است ولی یک رئیس کمیته ملی المپیک و معاون سازمان تربیت بدنی به همراه پولادگر آمدند و من تنها داشتم تمرین میکردم. جلوی آنها از دیوار راست بالا رفتم، رئیس کمیته ملی المپیک گفت این را میگویی نمیتواند مدال بگیرد؟ خیلی آماده است! مهدی بیباک هم به شکل دیگری این مسائل را داشت
. مگر موفقیت مینو مداح و هادی ساعی، به نام فدراسیون نوشته نمیشود؟
افراد دیگری هم روی ایشان تاثیر میگذاشتند چون من ایمان دارم حداقل در خصوص من او به تنهایی تصمیم نگرفت و افراد دیگری او را تحریک کردند ولی به عنوان رئیس فدراسیون میتوانست محکم بایستد.
هادی ساعی که خودش این بیمهریها را دیده، چرا چنین برخوردی داشت؟
باز هم باید بگویم وقتی سیاست با ورزش ترکیب شود، ورزش صدمه میبیند. ذات ورزش پاک است. ممکن است موضوع سیاست فرق داشته باشد ولی این چاشنی در نهایت غذا را بدمزه میکند و ورزش قهرمانی را خراب میکند. من کلا خیلی حرف نزدم چون دوست ندارم شیرینی المپیک تلخ شود. من بعد از المپیک هم وقتی دعوت شدم، برگشتم و اگر نمیخواستم کار کنم تعلل میکردم و سریع نمیرفتم.
اگر دوباره درخواست همکاری بدهند حاضر به بازگشت هستید؟
نه وقتی قبح چیزی شکسته شود، دیگر قشنگ نیست. من بلافاصله بعد از المپیک ریو هم پیشنهاد بازگشت به تیم ملی را داشتم و گفتم با آقای پولادگر کار نمیکنم. بعد در زمان آقای ساعی برگشتم. اختلاف نظر در ورزش وجود دارد ولی خودم را جای آقای ساعی گذاشتم و باز هم دلیل قانعکنندهای هم پیدا نکردم. جایی که احترام من حفظ نشود، جای من نیست. اگر من خطایی کرده بودم، فدراسیون اخراجم میکرد ولی خودم رفتم. به هرحال آقای ساعی المپین بوده و من از ورزشم این را یاد گرفتم که احترام آدمها را حفظ کنم. ما روز اول در تمرین به بچهها احترام گذاشتن را یاد میدهیم. اگر من بعد از ۳۰ سال هنوز احترام گذاشتن را یاد نگرفته باشم، پس چیزی از تکواندو یاد نگرفتهام. من الان هم سعی میکنم شان ایشان را حفظ کنم.
در این دوران همکاری اختلافی وجود داشت؟ یا مثلا در کارهای فنی دخالتی کردند؟
نه واقعا تا حد زیادی صفر تا صد تمرین و اردو دست خودم بود. آدم باید منصف باشد اما در زمان قهرمانی آسیا نیز چالشی برایمان ایجاد شد. آنجا ما تیم را بردیم و بانوان در آسیا قهرمان شدند. ما ۶ ورزشکار بردیم، ۳ طلا، ۲ نقره و ۱ برنز گرفتیم. تیم قهرمان شد و من آماده بودم که بروم و روی سکوی بهترین مربی آسیا قرار بگیرم متاسفانه ایشان دیدید که آنجا هم چکار کرد.
به هر حال هر آمدنی رفتنی دارد برای شما بهتر نبود یک خداحافظی قشنگ تری بعد از المپیک داشته باشید؟ فدراسیون محترمانه تر این کار را بکند تا در همکاری برای آینده نیز باز بماند؟
چرا قطعا، چون وقتی دوباره از من دعوت به همکاری کردند و در رسانه ها نام من را به همراه دو دستیارم اعلام کردند آن جلسه در عدم حضور من بود یعنی خودشان کمک ها را انتحاب کرده بودند، با این حال من رفتم و کارم راشروع کردم، چرا به نظر من هم می شد با احترام بیشتری این کار را کرد. اصلا می توانستند همان جا اعلام نکنند، بگویند تا اینجا همکاری کردیم و قراردادشان تمام شده حالا می خواهیم با فرد دیگری ادامه دهیم. طبعا این خیلی بهتر بود، هم احترام خودشان حفظ می شد هم طرف مقابل.
برنامه آینده شما چیست؟
در مورد آینده بهتر است حالا صحبت نکنیم، آینده، آینده است.
به نظر میرسد برنامه خوبی دارید!
به هر حال همه برای آینده خودشان برنامهای دارند، تا آنها به ثمر برسد.
اگر پیشنهاد خارجی داشته باشید به آن فکر میکنید؟
پیشنهاد داریم، قبل از همکاری مجدد هم مسئولین فدراسیون از من پرسیدند پیشنهادی به من شده که گفتم بله، ولی اولویت برای من کشور خودم است. شروع به همکاری کردیم که حالا هم نخواستند.
حالا چه تصمیمی دارید؟
حالا باید فکر کنم در موردش، ممکن است حالا آن را در نظر بگیرم. باید بررسی شود دیگر، اما من همیشه دلم می خواست کنار بچه های خودم باشم. چون من در ایران تکواندو را شروع کردم، ایران خاک من است، وطن من است، اینجا دختران ما بسیار با استعداد هستند و با انگیزه تر از قبل کار می کنند و آینده روشن تری در انتظار آنهاست. دوست داشتم همیشه فعالیتم درون کشور خودم باشد اما حالا باید شرایط بررسی شود.
بعد از مدال ناهید و مبینا این افزایش انگیزه را خودتان احساس کرده بودید.
بله قطعا، تعدد ورزشکاران و ثبت نامی هایی که در باشگاه های تکواندو زیاد شد همه گواه این قضیه بود. همه عزیزانی که از دیگر استان ها می دیدیم این مدت همه می گفتند به خاطر این اتفاقات و مدال های المپیکی که کسب شد انگیزه گرفتند و وارد باشگاه ها شدند و ثبت نام کردند. من خودم هم مربی بودم که همیشه از پایه بازیکن تربیت کردم و مثل خیلی ها مربی لیگ نبودم که با اسپانسر بازیکن جذب کنم و قهرمانی بیاورم.
یکی از چالش های بعد از المپیک این بود که ناهید کیانی و مبینا نعمت زاده هم وزن شدند، این رقابت را چطور می بینید؟
اولا که من اصلا این را درست نمی دیدم که این دو نفر پس از این اختلاف زمانی بعد از المپیک در لیگ بازی کنند، شاید نباید مربیان آنها این تصمیم را می گرفتند، اما من نمی توانستم دخالتی کنم. این تصمیم اشتباه بود، نباید این دو ورزشکاری که مدال گرفتند و این همه ایجاد انگیزه کردند مقابل هم قرار می گرفتند، بالاخره یکی باید در این رقابت می باخت. شاید اگر یک یا دو سال دیگر این اتفاق می افتاد انقدر ذهن ها درگیر نمی شد، به نظر من نباید این اتفاق حالا رخ می داد. اصلا از حالا مشخص نیست که این دو نفر برای المپیک بعدی باشند چون پتانسیل زیادی داریم، وقتی هم فقط ما در مورد این دو نفر صحبت کنیم، انگیزه بقیه را از بین می بریم، ما کلی دختر خوب دیگر داریم که می توانند ملی پوش المپیک بعدی باشند، بنابراین این تصمیم در آن زمان از نظر من اشتباه بود.
در حال حاضر و با شرایط کنونی هر دو باید در یک وزن باشند؟
در این لحظه ناچارا هر دو در یک وزن قرار دارند اما تا المپیک بعدی ۴ سال زمان است ناهید کیانی وزن جهانیش ۵۳ تاست، هر دو می توانند در دو وزن مختلف در مسابقات جهانی و آسیایی بازی کنند در نهایت کسی که نتیجه بهتری می گیرد تکلیف را مشخص کند.
از نظر علمی امکانی وجود ندارد که یکی یا وزنش بالاتر برود یا یکی پایین تر بیاید که از هر دو بتوان استفاده کرد؟
برای ناهید که بالا رفتن وزن برایش سم است چون در ۵۷ هم از تمام حریفانش سبک تر است. تنها گزینه کم کردن وزن مبینا می ماند که به ۴۹ برود. که این هم کار راحتی نیست و سختی های خودش را دارد.
سوال سخت از شما اینکه اگر بر فرض محال هر دو ورزشکار شما رنک یکسانی داشته باشند در قامت سرمربی کدام را انتخاب می کنید؟
حتی اگر این فرض محال شما هم پیش بیاید و در تمام شرایط یکسان باشند من بین آنها انتخابی برگزار می کنم، تنها راه حل انتخابی است.
ما در پاریس درخشیدیم اما می دانیم که همیشه حفظ قهرمانی از قهرمان شدن سخت تر است، با توجه به زمان باقیمانده تا المپیک بعدی به نظر شما ما ظرفیت کسب مدال در وزن های دیگر یا تکرار قهرمانی بچه هایی که مدال گرفتند را داریم؟
من حتی می توانم بگویم بچه های ما این پتانسیل را دارند که بیشتر از ۲ سهمیه بگیرند. اگر برنامه ریزی درستی انجام شود، دختران با ظرفیت ما می توانند بیشتر از دو سهمیه بگیرند که در نهایت این مسیر، مسیر سخت و دشواری است. اما این ظرفیت در بین بچه ها وجود دار. هم در وزن هایی که قبلا اعزام شدند و هم در وزن های جدید.
به جز تکواندو رشتهی دیگری هم هست که به صورت جدی دنبال کنید؟
واقعا فرصت نمیکردم، من شاید به جرات بتوانم بگویم بعضی اوقات در ۲۴ ساعت فقط ۴ یا ۵ ساعت می خوابیدم. اما در کل به ورزش های کراسفیت و بدنسازی علاقه دارم.
آخرین بازی که از تیم ملی فوتبال دیدید کی بوده؟
اصلا یادم نمیآید!
شما چقدر با دلخوری ورزشکاران رشتههای منهای فوتبال بابت پاداش های فوتبالی ها موافق هستید؟
من قضاوتشان نمی کنم، تمام ورزشکاران زحمت می کشند، ولی هزینه هایی که در فوتبال صف می شود، حداقل یک دهمش در بخش بانوان هزینه استعدادهایی که وجود دارد شود ما خیلی بهتر از این نتیجه می گیریم. اگر این همه اسپانسری که در فوتبال وجود دارد بخشی از آن برای بانوان هزینه شود قطعا نتیجه خواهیم گرفت. المپیک بخشی از این بود، دیدیم که با امکانات کم چطور نتیجهگرفتیم و چقدر مردم با این دو مدال خوشحال شدند. مشکلی نیست که در فوتبال هزینه شود اما عدالت رعایتشود و در رشته های دیگر هم هزینه شود.
در حال حاضر بالاترین دستمزد در لیگ تکواندو برای بازیکن و سرمربی چقدر است؟
بعد از المپیک کمی قراردادها بهتر شد، البته فقط همان چند نفر، قراردادها بین ۷۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد است. همین دو پارسال قراردادشان ۲۵۰ و ۷۰ میلیون بود. من سال ۸۸ قراردادم ۵ میلیون تومان بود. آن زمان سرمربی سایپا بودم که بازیکن نیمکت نشین فوتبال سایپا ۱۲۰ میلیون می گرفت.
این عدالت با حواله خودرو برای شما برطرف می شود؟
خب انگیزه است دیگر، دختری است که آمده و مدال گرفته شرایط خانواده اش بسیار معمولی است، خب وقتی یک حواله خودرو داده شود این خودش انگیزه است، همین موضوع باعث می شود از لحاظ مالی در زندگی جلو بیافتد و قطعا روی عملکردش تاثیرگذار است. حواله بودن مهم نیست و حتی نقدی، مهم این است که انگیزه خواهد شد. نه تنها انگیزه درونی بلکه انگیزه بیرونی نیز باید وجود داشته باشد تا ورزشکار به موفقیت برسد.
در تمرینات با بچه ها مبارزه می کنید؟
با این سن؟ در تایم بدنسازی من خودم هم با بچه ها وزنه می زنم، اما فنی نه از پسشان بر نمی آیم.
در خیابان دعوا هم کردهاید؟
یکی دو بار واقعا ناخواسته پیش آمد، چون من از حقم نمی گذرم و آدم مظلومی هم نیستم. یکی دو بار نا خواسته پیش آمد متاسفانه، با همسرم هم بودم اما به هر حال یک درگیری کوچکی پیش آمد دیگر.
ارسال نظر