علیرضا حیدری: من هنرپیشه نیستم!
«من یک ایرانی ام» به کارگردانی محمدرضا آهنج، اولین تجربه بازیگری علیرضا حیدری قهرمان کشتی جهان است.

فیلم سینمایی «من یک ایرانیام» که در سرمای ۱۵ درجه زیر صفر اوکراین انجام شده است، توسط احمد نجفی فیلمبرداری شده که تهیهکنندگی فیلم را نیز بر عهده داشته، قرار است اولین رونمایی این فیلم در جشنواره فجر امسال باشد.
درباره «من یک ایرانیام» صحبت کرده است. او ماجرای حضورش در این فیلم را اینطور توضیح میدهد: «احمد نجفی از دوستان قدیم من بود و یک دورهای در سال ۱۹۹۸ هم یک مستندی ساختند و از همان موقع به من گفت که میخواهد فیلمی درباره کشتی بسازد که چهره ایرانی و شرقی کشتی را نشان دهد که البته بعدها داستان آن عوض شد، هجده سال از آن سالها گذشت؛ نجفی هم میگفت میخواهم این کار را با تو بسازم و اگر تو این کار را انجام ندهی من هم این کار را نمیکنم. آنروزها دفتر من هم بسیار شلوغ بود اما آمد و به نوعی من را در فضای احساسی قرار داد که سرانجام پذیرفتم این کار را انجام بدهم، البته فکر میکردم این کار را نمیکنیم، یکدفعه دیدم برایم بلیت گرفته و به اکراین رفتیم. فضایی که در آن قرار گرفتیم بسیار سرد بود، به یکخانه کارگری رفتیم و در طی این مدت من دقیقا کارهایی که برای المپیک انجام میدادم را انجام میدادم و به همین دلیل فشار بسیاری به من وارد میشد. تمام دوهایی که در شیب میرفتم را میگفتند باز بگیرید یا از طناب بالا میرفتم که قهرمانها میدانند چقدر این کار سخت است.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش درباره انتشار خبر این فیلم نیز حرفهای جالبی میزند و میگوید: «دوربین را گذاشتند جلویم و شروع کردند به گرفتن، گفتم تا این فیلم جمع نشده است اعلام نکنید که من بازی کردهام، اما آنجا هم باز مرا در عمل انجام شده گذاشتند و خبرش را به خبرگزاری جمهوری اسلامی دادند، خبر رفت و همه فهمیدند ما این کار را کردهایم.»
البته این قهرمان کشتی که نمیخواهد از داستان فیلم چیزی بگوید در ادامه خاطراتی از شرایط سخت فیلمبرداری را بازگو میکند: «صحنههای مختلفی داشتیم، مثلا در همان خانه کارگری که آن را گرم هم نکرده بودیم آبی به عمق چهر-پنج متر بود که قرار بود آن را به عنوان آبی که قرار است با آن چای و... درست کنم بیاورم، فضا بسیار سرد بود آب را که از ماشین درون خانه آوردم، تا دوربین را روشن کنند و نور را تنظیم کنند ظرف یک ربع تا بیست دقیقه تمام آب در فضای بسته یخ زد که بعد بردیم یخ را شکاندیم و دوباره آب را آوردیم. حتی برای یک صحنهای میخواستیم فضا را کهنه نشان دهیم و به پنجرهها روزنامه چسبانده بودیم برای کهنه نشان دادن آنها کمی آب زدند به روزنامهها که همانجا در زمانی زیر یک ثانیه روزنامهها یخ زد و مثل چوب ایستاد.»

حیدری با اشاره به اینکه برای برگشتن اندامش به زمان کشتیگیری در طی دوماهی که سر این پروژه حاضر بوده رژیم گرفته است، ادامه میدهد: «وزنم۱۲۹ کیلو بود که وقتی برگشتیم ۱۰۹ کیلو شده بودم. شرایط بسیار سخت بود صبح ساعت ۶ مرا آفیش میکردند و در فضای سرد زیر گریم میرفتم و ساعت ۷ و ۸ صبح هم آفتاب میزد. ما در واقع تنها سه چهار ساعت نور روز را داشتیم و بعد از آن نور عوض میشد و دیگر نمیتوانستیم بگیریم. بعضی اوقات که شبکار بودیم من ساعت ۱۰ شب که از لوکیشین بر میگشتم تازه به به باشگاه میرفتم و میدویدم و وزرنه میزدم، پاهایم یخ کرده بود و درد میگرفت. تا ساعت یازده و دوزاده شب، بعد دوباره ساعت ۶ صبح میرفتیم سرکار. چند روز حتی عضلات دوقلوی پایم درد گرفته بود و پاشنه و شصت پایم نیز همین وضع را داشت، دو روز را به خاطر دارم که به من میگفتند در این صحنهها تو باید بدوی یا قدم بزنی که من میگفتم اصلا نمیتوانم راه بروم چه برسد به اینکه بدوم و سرصحنه نرفتم.»
این قهرمان کشتی درباره تصورش از ساخت فیلم پیش از حضور در این پروژه نیز اینطور میگوید: «قبل از اینکه فیلم بازی کنم متوجه نمیشدم، وقتی مثلا فیلم راکی را نگاه میکردم صحنههایی داشت که اذیت میشد و میگفتم اینها فیلم بازی میکنند و صورتشان را به حالتی در میآورند که انگار به آنها فشار میآید، خب کارگردان و دیگران به من میگفتند تو همین کار را بکن نمیخواهد به خودت فشار بیاوری اما من دقیقا داشتم تمریناتی که برای المپیک و قهرمانی جهانیام انجام میدادم را تکرار میکردم به خصوص که باید وزن کم میکردم و همه کارها واقعی بود و به همین دلیل فشار بسیاری به من میآمد. مثلا از طناب بالا رفتن برای من با توجه به اینکه سنم بالا رفته و بدن ناآماده داشتم و سنگین شده بودم بسیار سخت بود.»
به گفته حیدری بخشی از این فیلم با زندگی واقعی او نیز مطابقت دارد: «یک بخشی از آن زندگینامه خودم بود، مثلا بحث خداحافظی کردنم که پیش آمده بود شرایطم بد بود که از آن در فیلم استفاده کردیم، البته داستان را جور دیگری جلو بردیم اما از عکسهای واقعی خداحافظیام در این فیلم استفاده کردیم.»
او به این سوال که در آینده نیز به بازی در فیلمهای سینمایی ادامه خواهد داد یا نه؟ اینطور پاسخ میدهد: «اگر مجبور باشم یا قرار باشد چنین کاری را انجام دهم باید فلسفهای پشتش باشد، الان تصمیمی برای این چیزها ندارم. احساس میکنم الان اگر من بخواهم فیلم بازی کنم حس زیادهخواهی من است، باید ببینم مردم دوست داشته دارند یا اصلا بازخوردش چطور خواهد بود. من به هر حال هنرپیشه نیستم و باید فیلمهایی را بازی کنم که در واقع در دستهبندی شخصیت من باشد. جامعه ما قهرمان کم دارد؟ خیلی بودند شهدا و... خیلی جا اندختهایم، من به عنوان علیرضا حیدری قبول دارم ولی یک برشهایی از جامعه قبول نکردهاند و این به خاطر بد گفتن و بد معرفی کردن است.»

حیدری در پایان گفتههایش را با این جملات تمام میکند: «ایران و سرافرازیاش را دوست دارم و در این زمینه تعصب دارم.»
در خلاصه داستان «من یک ایرانیام» آمده است: «پایان قهرمانی، آغاز افسانه است ناگزیر به گذشتن از زمانها و مرزها برای جاودان ماندن. رفتن و سفر تا نهایت تلخی روزگاران و آغازی دوباره همچون زایش یک اسطوره تا سرانجام ابرپهلوانی همچون سیاوش...»
احمد نجفی، بهزاد توکلی و علیرضا حیدری بازیگران ایرانی این فیلم هستند و بازیگران اکراینی نیز در این فیلم بازی کردهاند.
ارسال نظر