باب دیلن، شکسپیر ترانه یا هنرمندی عامهپسند؟
بله! شگفتانگیز است. برای خیلیها هم شوکهکننده. به خصوص برای اهالی ادبیات، نویسندگان و شاعران بسیاری که در برابر جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۶، که به باب دیلن تعلق گرفت، مواضع تند و حتی تمسخرآمیزی از خود نشان داده اند.
بی هیچ تردیدی جایزه نوبل باب دیلن، که بیش از آن که ادیب باشد یک آیکان موسیقی محلی و کانتری آمریکایی است، پیامی مهم و روشن دارد. این که آکادمی نوبل دارد درها را بر روی مظاهری جدیدی از هنر باز میکند و آنها را در ردهی الیتهای دنیای هنر قرار میدهد. تقابل میان تعاریف آکادمیک و پاپ دیگر جواب نمیدهد؟ خطکشیهای میان خواص و عوام کمرنگ شده؟ فارغ از خوب یا بد بودن موضوع، باید دانست که این جایزه از چند جنبه بسیار مهم است. جایزهی نوبل، جایزهی گرمی یا حتی ورود به تالار افتخارات راک اند رول نیست که بهراحتی برای هنرمندان، مورخان و یا ادیبان دنیا دریافتش از سوی دیلن قابل هضم باشد. این تصمیم بر آیندهی ترانهسرایان و موسیقیدانها تاثیر قابل توجهی خواهد گذاشت و باعث میشود که زیر عنوان ادبیات منتظر دریافت جایزهی نوبل باشند.
شکی نیست که پس از این، دنیا در انتظار دیدن هنرمندان دیگری در عرصه موسیقی و ترانه برای دریافت نوبل ادبیات خواهد بود. باب دیلن اولین نفر از این جمع است و به طور حتم آخرینشان نخواهد بود. آکادمی، با اهدای جایزه نوبل ادبیات به یک ترانهسرا، نشان داد که از این به بعد ترانههای موسیقی را در رستهی آثار ادبی به حساب خواهد آورد و سراینگانشان را هم جایی در ردیف شعرا و نویسندگان؛ دیگر وقتی یک ترانهسرای عامهپسند نایل به چنین افتخاری شده، چگونه میتوان جلوی دریافت جایزه را توسط دیگر هنرمندان در عرصه فرهنگ عامه گرفت؟
موضوع وقتی از سویی دیگر بیشتر مورد توجه قرا میگیرد که بدانیم باب دیلن پیش و بیش از این که هنرمندی جهانی باشد، یک هنرمند موسیقی نواحی و کانتری آمریکایی است که از دهه شصت به عرصه موسیقی راک وارد شد و راکاند رول را با اشعار ادبی و کلاسیک درآمیخت و تاثیرگزاریاش بیش از موسیقی دنیا بر موسیقی و فرهنگ آمریکایی بوده است.
پس شاید بتوان گفت اهدای این جایزه به دیلن که بیش از پنج دهه است در موسیقی و ترانهسرایی فعاایت میکند، نوعی ستایش فرهنگ آمریکایی و تاثیرگزاری این فرهنگ نیز هست. البته، بی انصافی است اگر در نظر نگیریم که باب دیلن در استفاده از آرایههای ادبی در ترانههایش استاد بوده و به خوبی از شعر و فنون ادبی در تکتک ترانههایش استفاده میکند. او کسی است که از سوی همنسلانش به شکسپیر موسیقی و ترانه مشهور شد و در سال ۲۰۰۸ جایزه ویژه ادبی پولیتزر را هم برای تأثیر عمیقی که با آفرینش اشعاری با قدرت شاعرانه فوقالعاده بر موسیقی عامهپسند و فرهنگ آمریکا گذاشته دریافت کرده است.
میتوانیم در نظر بگیریم که این جایزه یک اتفاق نادر و دیلن هم موزیسین و ترانهسرایی بیهمتا است و دری که آکادمی نوبل باز کرده بعد از این بسته خواهد شد، نهایتا این جایزه مهری میشود بر تنیدگی و پیوند ناگسستنی میان ادبیات و موسیقی. ولی چرا جور دیگری فکر نکنیم؟ این که از نظر اعضای آکادمی مفهوم ادبیات در دنیای امروز گسترش پیدا کرده است. اگر در زمان تاسیس آکادمی و تعیین جوایز، ادبیات، به همان مفهوم نخبهگرایانهاش، مهمترین بستر گسترش فرهنگ بشری بوده، امروز بهواسطهی بسط فرهنگ عامه پدیدههای دیگری را هم میتوان ادامه دهندهی مسیر ادبیات کلاسیک دانست. پس اگر اینطور باشد، بعید و دور از ذهن نیست که نوبل ادبیات را روزی اهدا کنند به استیون اسپیلبرگ، کسی که جرج لوکاس میگوید بزرگترین قصهگو و هومر زمانهی ما است، هر چند در مدیومی دیگر. یا حتی استن لی خارق و شارح کامیکهای مارول که نویسندهی معتبری چون جی.آر.آر مارتین خود را در داستانگویی مدیون او میداند.
بعد از این، ظاهرا مهم آن تاثیرگذاری، نبوغ و میراثی است که بر جا میماند. فرقی نمیکند که در کدام سوی خطکشیهای قدیمی ایستادهای. همانطور که باب دیلن راه خودش را رفت و ترانههای خودش را نوشت و اجرا کرد.
نظر کاربران
من خودم یکی از مخالفان اهدا جایزه به ایشان بودم، ولی وقتی بیشتر فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که شاید این جایزه سبب رشد و ارتقا بیشتر موسیقی و ترانه در جهان شود، که خیلی هم خوب است