هفته نامه تجارت فردا - محمدرضا ازلیصفت: قرن بیست و یکم شاید جذابترین قرن زندگی بشریت تا به حال باشد. این جذابیت هم به سبب شکلگیری تکنولوژیهای مختلف به صورت روزانه است. در نگاه اول شاید تاثیر تکنولوژی را تنها در گجتهای الکترونیکی، هوافضا یا انرژی هستهای ببینید اما به غیر از اشکال فیزیکی ظهور تکنولوژی تاثیر آن را بر ظهور مفاهیم جدید نباید نادیده بگیریم.
به طور مثال ارتباطات را در نظر بگیرید، در طول تاریخ برای مدت طولانی ارتباطات بشری بسیار محدود بود، بدین معنا که فاصله فیزیکی ارتباطات آدمی را محدود میکرد. فاصله فیزیکی پارامترهایی مانند فرم ارتباط (صوت، تصویر، نوشتار) و زمان (زمان رسیدن پیام و به تبع آن طول مکالمه و تعدد پیام) را تحت الشعاع قرار میدهد.
زمانی را تصور کنید که تنها میتوانستید نامهنگاری کنید و برای رسیدن هر نامه به شهر دیگر و دریافت جواب آن باید روزها صبر میکردید یا اینکه تنها میتوانستید به صورت نوشتاری ارتباط برقرار کنید. با ظهور تکنولوژیهای ارتباطی نهتنها ارتباط روزمره افراد تغییر کرد بلکه مفاهیم دیگری نیز در جامعه بشری شکل گرفت. اینترنت یکی از مهمترین تکنولوژیهای ارتباطی در طول تاریخ بشریت است.
با بلوغ روزانه این تکنولوژیهای ارتباطی هر روز مفاهیم و فرمهای متفاوت ارتباطی شکل میگیرد و این تنها محدود به اپلیکیشنهای ارتباطی نمیشود. زمانی که با استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی امکان مبادله اطلاعات بین بانکها پدید آمد این صنعت با تغییرات عمدهای مواجه شد، دیگر این امکان وجود داشت که در کسری از ثانیه تراکنشهای مالی بینقارهای انجام شود.
شکلگیری تجارت الکترونیک و کسبوکارهای اینترنتی، شرکتهای متعددی را در پرداختهای آنلاین و اعتباری شکل داد اما این شرکتها در انتها مجبور به کار با بانکها و ارزهای بینالمللی بودند. هر تراکنش مالی نیاز به سیستم مشخص و قابل اطمینان برای نظارت و انتقال دارد و این سیستمها هم با ارز یا پول معتبر کشوری یا جهانی کار میکنند. پول در تعریف ابتدایی آن وسیله، قطعه، شیء یا چیزی است که انسانها برای تبادل خواستهها، خدمات، کالاها و نیازها از آن استفاده میکنند.
در حال حاضر تقریباً تمام پول مورد استفاده در تمامی کشورهای دنیا اصطلاحاً پول بیپشتوانه است که به پولی اطلاق میشود که دارای ارزش ذاتی نبوده و کنترل ارزش آن در اختیار حکومت است. در این نوع سیستم با از بین رفتن حکومت پول ضربشده توسط آن حکومت نیز بیارزش میشود. حال فرض کنید شخصی با نام ناکاموتو واحد پولی خلق کرد و آن را بیتکوین نامید که ترکیبی از کلمات بیت به معنای واحد اطلاعات کامپیوتری و کوین به معنی سکه بود.
البته پول اختراعشده توسط او هیچ شباهتی به سکه یا اسکناس نداشت، هیچ اثری از کاغذ، مس، نقره یا طلا در ساخت این پول عجیب نبود، فقط ۳۱ هزار خط برنامه و یک اعلامیه اینترنتی. ناکاموتو ادعا کرده بود که مردی ۳۶ساله اهل کشور ژاپن است که بیش از یک سال وقت صرف نرمافزاری به نام بیتکوین کرده و انگیزه خود از این کار را خشم زیاد از وضعیت فاجعهبار اقتصادی برشمرده.
او افزود که میخواسته واحد پولی اختراع کند که تحت تاثیر سیاستهای غیرقابلپیشبینی مالی، دزدیهای بانکداران و سیاست نباشد. در کشور ما نیز به صورت خیلی محدود از این واحد ارزی استفاده میشود اما نبود سیاست مشخص (چه موافق و چه مخالف) در این رابطه، کار با این ارز دیجیتال را با شبهه و ابهام مواجه کرده است.
مرور تجربه بیتکوین در ایران
نیما نامداری * : بیتکوین چیست؟ پاسخ به این سوال اصلاً ساده نیست. اینکه بیتکوین پول دیجیتال است، پشتوانه ندارد، ابعاد فراملی دارد، تحت نظارت هیچ دولتی نیست توصیفات تقریباً درستی از بیتکوین هستند اما به هیچوجه ماهیت این پدیده را روشن نمیکنند.
بیتکوین در اصل یک برنامه نرمافزاری است که از سوی یک برنامهنویس با اسم مستعار ناکاموتو نوشته و منتشر شده است (البته اخیراً هویت این فرد شناسایی و افشا شد). هدف خالق این برنامه اعتراض به موانعی بوده که دولتها از طریق کنترل پول ملی خود برای تجارت آزاد در اینترنت ایجاد میکنند. نکته جالب اینکه این برنامه نرمافزاری طوری طراحی شده که بعد از انتشارش دیگر خالق آن یعنی ناکاموتو هم نمیتواند تاثیری بر روی آن بگذارد و الگوریتم رمز آن به صورت غیرمتمرکز عمل میکند.
هسته اصلی پدیده بیتکوین مدلی ریاضی است که زنجیره بلاکها (Block Chain) نامیده میشود. این زنجیره در اصل مجموعهای از کدهای نرمافزاری است که با روش بسیار پیچیدهای رمزنگاری شدهاند و به صورت منبع باز (Open Source) در دسترس عموم هستند. این کدها در قالب مجموعهای از بلاکهای نرمافزاری ایجاد شدهاند اما همه آنها بر اساس فرمولهای ریاضی به هم مرتبط هستند و به همین دلیل زنجیره بلاکها نامیده میشوند. هر کسی بتواند یک بلاک را رمزگشایی کند آن بلاک را آزاد کرده و در ازای آن یک بیتکوین دریافت میکند. به عبارت دیگر پشتوانه خلق بیتکوین دانشی است که از سوی یک برنامهنویس برای رمزگشایی بلاکها استفاده شده است.
این زنجیره بلاکها به نحوی ایجاد شده که بعد از رمزگشایی از تعداد مشخصی بلاک، سطح پیچیدگی فرمول استفادهشده برای رمزنگاری دشوارتر شده و به همین دلیل ایجاد بیتکوین جدید مشکلترمیشود. در نتیجه هر چقدر افراد بیشتری برای رمزگشایی از بلاکها یا به عبارت دیگر خلق بیتکوین جدید تلاش کنند رمزگشایی سختتر میشود. در اوایل ایجاد این زنجیره افراد با کامپیوتر خانگی هم میتوانستند رمز را بشکنند و بیتکوین تولید کنند اما به مرور این فرآیند دشوارتر شد و اکنون مدتهاست که شکستن رمز بلاکها مستلزم دسترسی به سختافزار و دستگاههای قدرتمند است و دیگر اشخاص عادی توانایی این کار را ندارند.
بدین ترتیب عرضه بیتکوین کنترل میشود یعنی با افزایش عرضه، تلاش بیشتری برای ایجاد بیتکوین جدید لازم است یا به عبارت دیگر بیتکوین گرانتر شده و به همین دلیل عرضه آن سختتر میشود. باید توجه داشت که این زنجیره بلاکها در دسترس عموم بوده و افراد مختلفی در گوشه و کنار دنیا در حال رمزگشایی از بلاکهای آن هستند، پس زنجیره در حال توسعه یافتن و پیچیدهتر شدن است.
این وضعیت موجب میشود عرضه بیتکوین به صورت غیرمتمرکز و خارج از کنترل نهادهای دولتی و قانونی انجام شود که مهمترین تفاوت بیتکوین با ارزهای رسمی و قانونی است. همه پولهای رسمی در دنیا از سوی یک نهاد ناظر که عمدتاً بانک مرکزی کشور است تولید و کنترل میشوند. اما بیتکوین محصول فعالیت هزاران برنامهنویس در گوشه و کنار دنیاست و این فرآیند غیرمتمرکز باعث شده بیتکوین تحت نظارت هیچ نهادی نباشد. البته نباید از این وضعیت نتیجه گرفت که بیتکوین تحت کنترل نیست زیرا منطق ریاضی پشت زنجیره بلاکها عملاً نظم مشخصی به بیتکوین میدهد.
به هر حال اگر کسی یک بیتکوین خلق کند در اصل یک کد نرمافزاری رمزگشاییشده ایجاد کرده است. او میتواند این کد را به کس دیگری منتقل کند و اینگونه یک تراکنش شکل میگیرد. پس اگر کسی یک کیف پول بیتکوین دارد در اصل تعدادی کد رمزگشایی در اختیار دارد که ارزش مشخصی داشته و قابل مبادله است. هنگام انتقال این کد، اطلاعات این انتقال و دریافتکننده آن به کد الحاق میشود و این اطلاعات در یک سیستم مرکزی که سوابق زنجیره بلاکها را کنترل میکند ثبت میشود.
پس برخلاف تصور رایج اطلاعات مبادله بیتکوین و تراکنشهای آن ثبت شده و قابل ردیابی است. اما این اطلاعات در اختیار دولتها نیست و برای دسترسی به آن روال مشخصی وجود ندارد. این روش حسن دیگری هم دارد و آن هم جلوگیری از جعل پول است. البته نرمافزارهایی وجود دارند که مانند کیف پول عمل کرده و مجموعه بیتکوینهای در اختیار یک فرد روی آن نگهداری میشوند. حال اگر کسی به این نرمافزار دسترسی پیدا کند انگار کیف پول فرد را دزدیده است و این یکی از نقاط ضعف جدی بیتکوین است.
هنوز هیچ دولتی در دنیا بیتکوین را به عنوان پول به رسمیت نشناخته است. البته برخی دولتها نظیر آمریکا و آلمان آن را به عنوان یک کالا (شبیه یک ابزار پرداخت) پذیرفتهاند اما آن را پول نمیدانند. عجیب نیست که دولتها از بیتکوین استقبال نکردهاند. بیتکوین در ذات خود نوعی طغیان علیه قدرت دولتهاست. در تمام دنیا دولتها کنترل انحصاری عرضه پولهای ملی را دارند و این ابزار بسیار قدرتمندی برای آنهاست. اما بیتکوین این قدرت انحصاری را به چالش کشیده است. به همین دلیل عجیب نیست که دولتها این پدیده را جدی نگیرند یا حتی آن را محکوم کنند.
اما دنیای کسب و کار و شرکتهای فناوری بیتکوین را جدی گرفتهاند. از یک طرف ایده درخشان زنجیره بلاکها مستقل از بیتکوین، بهخودیخود آنقدر جذاب است که بسیاری در حال بررسی برای استفاده از آن در حوزههای دیگر هستند. از طرف دیگر شرکتها هم دوست دارند که مرزهای سیاسی و قلمروهای حقوقی مانع دسترسی آنها به بازارهای جدید نشوند. بیتکوین به خوبی میتواند تجارت آزاد در فضای آنلاین را تسهیل کند. این فرصتی است که برای شرکتهای فعال در اینترنت بسیار جذاب است. به همین دلیل شرکتهایی نظیر آمازون و پیپل هماکنون بیتکوین را میپذیرند. به نظر میرسد دولتها به زودی چارهای جز پذیرش بیتکوین به عنوان یک واقعیت ندارند اما احتمالاً باید ضوابطی فراملی برای استفاده از آن وضع کرد.
زمانی اتفاق مشابهی برای شرکتهای تلفن و مخابرات رخ داد. تا همین چند سال پیش شرکتهای تلفن از تلفن بینالمللی درآمدهای سنگین داشتند اما با آمدن اینترنت و امکان تماس بر روی اینترنت عملاً آنها این درآمد را از دست دادند. واکنش اولیه ممنوعیت و مخالفت بود اما آنها چارهای جز تطبیق با روند فناوری نداشتند و امروزه دیگر خود شرکتهای خدمات تلفنی هم از اینترنت برای انتقال صدا استفاده میکنند. بیتکوین هم احتمالاً چنین سرنوشتی دارد. دولتها ناچارند پدیده پول دیجیتال را به رسمیت بشناسند و بعد از آن بسیاری از مشکلات اینگونه پولها نیز مرتفع خواهد شد.
ارزش بیتکوین اگرچه در این سالها نوسان داشته اما در کل صعودی بوده است. بخشی از این نوسان به رفتار دولتها بستگی داشته مثلاً هنگامی که دولت چین رسماً غیرقانونی بودن آن را اعلام کرد ارزش آن به شدت کاهش یافت. اما در دو سه سال اخیر تقریباً ارزش آن ثابت مانده است. فعلاً بیشتر کاربرد بیتکوین در تجارتهای غیرقانونی است. علت این مساله تا حدود زیادی به این دلیل است که وقتی دولتها آن را به رسمیت نمیشناسند عملاً زمینه برای ردیابی آن وجود ندارد در حالی که از نظر فنی امکان ردیابی و کنترل معاملات با بیتکوین بسیار راحتتر از کنترل معاملات مثلاً با پول نقد است.
یکی از مشکلات مهم بیتکوین دشواری استفاده از آن است و کاربر باید مجموعهای از آگاهیها را داشته و برخی اقدامات فنی را انجام دهد تا بتواند از بیتکوین استفاده کند. البته احتمالاً این مشکل به تدریج و با افزایش استفاده عمومی از آن حل خواهد شد.
هماکنون قیمت یک بیتکوین در ایران حدود دو میلیون و 100 هزار تومان است و در اصل واحد پولی رایج میلیبیتکوین است که ارزشی معادل یکهزارم بیتکوین داشته و بیشتر کاربرد دارد. سایتها و صرافیهایی هستند که بیتکوین را به صورت لحظهای و بلادرنگ خرید و فروش میکنند. عمدهترین کاربرد بیتکوین در ایران برای پرداخت به هکرهایی است که سیستمهای شرکتها را هک میکنند و در ازای دریافت باج به صورت بیتکوین اطلاعات را برمیگردانند، همچنین گفته میشود بخشی از معاملات مواد مخدر و برخی کالاهای غیرقانونی دیگر هم با بیتکوین انجام میشود.
البته کسانی هم هستند که بیتکوین را به عنوان یک سرمایهگذاری میخرند. مدتی است که شورای عالی فضای مجازی در حال بررسی برای وضع قوانین و تعیین موضع دولت ایران در قبال این پول دیجیتال است. اما فعلاً وضعیت رسمی بیتکوین در ایران مبهم است و دولت واکنش مشخصی درباره آن نداشته است.
ساتوشی ناکاموتو بیتکوین را چگونه خلق کرد؟
ترجمه حامد صاحبی: انتشارات دانشگاه کلمبیا، اخیراً در سال ۲۰۱۶ کتابی را با عنوان «تحول پول» منتشر کرده که در آن سیر تحول پول از دوران باستان تا عصر بیتکوین بررسی شده است. دیوید اورل، ریاضیدان و نویسنده کانادایی و متخصص پیشبینی سیستمهای پیچیده اقتصادی، و رومن کلوپاتی، محقق و مدرس حوزه مالی و پولی اهل جمهوری چک، نویسندگان این کتاب هستند. کتابی که ضمن مرور تاریخچه تحولات پول، تحلیل خاص نویسندگان را نیز ارائه میکند که با مروری بر نظرات آنها میتوان حدس زد که احتمالاً بخشی از آن در چارچوب جریان اصلی علم اقتصاد نیست.آنچه پیشرو دارید ترجمه فصل نهم این کتاب است.
به گمانم اینترنت یکی از نیروهای اصلی برای تقلیل دادن نقش دولت خواهد بود. تنها مشکلی که هست و آن هم بهزودی برطرف میشود، وجود یک واحد پول الکترونیکی معتبر است، روشی که از طریق آن بتوانید داراییها را روی اینترنت از الف به ب انتقال دهید، بدون آنکه الف، ب را یا ب، الف را بشناسد، روشی که در آن بتوانم یک اسکناس ۲۰دلاری را به شما بدهم و هیچ جا ثبت نشده باشد که این پول از کجا آمده... البته که این روش سویهای منفی هم دارد. معنایش این خواهد بود که گانگسترها و کسانی که در کار معاملات غیرقانونیاند، راحتتر میتوانند به کسبوکارشان ادامه دهند.
مشکل اصلی پول فعلی اعتمادی است که باید برای کارآمدیاش وجود داشته باشد. باید به بانک مرکزی اعتماد کرد که ارزش پول را پایین نیاورد، اما تاریخچه پولهای بیپشتوانه پر از اعتمادشکنی است. باید به بانکها اعتماد کرد که از پولمان نگهداری کنند و بهصورت الکتریکی انتقالش دهند، اما آنها پولمان را به شکل حبابهای اعتباری وام میدهند و همیشه ذخیرهشان کسری از آن چیزی است که باید باشد. باید در مورد حریم شخصیمان به آنها اعتماد کنیم، باید به آنها اعتماد داشته باشیم که اجازه نمیدهند دزدهای هویت حسابهایمان را خالی کنند... با یک واحد پولی الکترونیکی که اساسش اثبات رمزنگاریشده است و نیازی به اعتماد به یک نفر سوم واسط ندارد، جای پول امن و انتقالش بیدردسر خواهد بود.»
جادوی ناکاموتو
در سال ۲۰۰۸، انحصار پولی بانکها و دولتها به ناگهان به چالش کشیده شد، آن هم از سوی چیزی که در ابتدا بهنظر تنها بازیچهای برای گیکها و آنارشیستهای سایبری بود. با نگاهی دیگر به موضوع اینطور بهنظر میرسد که بیتکوین، یا بهطور کلی واحدهای پولی سایبری، پاسخی بینقص برای بیشتر مشکلات نظام اقتصادی فعلی است، مشکلاتی که مردم کمکم آنها را به عنوان نتایج بحران مالی تشخیص دادند و به باد انتقاد گرفتند. در نتیجه، مثل رعدوبرقی وسط آسمان صاف، این پولها همزمان بهطور جدی از سوی رسانههای جریان اصلی و والاستریتیها مورد بحث قرار گرفت. بعضیها پیشبینی میکردند که حیاتی کوتاهمدت داشته باشد و بعضی دیگر پتانسیلهای انقلابیاش را تحسین میکردند، یا علیه آن هشدار میدادند.
سالها از آن زمان گذشته و بیتکوین، نماد واحد پولی سایبری، هنوز تا حد زیادی ابزاری به حساب میآید برای خرید اسلحه و مواد از تاریکترین گوشههای اینترنت. با این حال همزمان، بزرگترین شرکتها هم، از جمله بانکهایی مانند جیپی مورگان، سراغ موضوع رفتهاند، حالا یا با پذیرفتن این واحد پولی، یا با کندوکاو در منطقش. بحران بزرگ مالی سال ۲۰۰۸-۲۰۰۷ خیلی از مردم را نسبت به نظام مالی جهان و حتی خود مفهوم پول بدبین کرد. اما یک نفر یا یک گروه (برای جملهبندی راحتتر تصور میکنیم که او یک نفر است) تحت اسم ژاپنی ساتوشی ناکاموتو، تصمیم گرفت خودش شخصاً دست به کار شود و واحد پولی کاملاً تازهای طراحی کند که بهجای بانکهای مرکزی و خصوصی توسط مردم ضرب میشد، یا دقیقتر با کامپیوترهای مردم. واحد پولی الکترونیکی که به اسم بیتکوین شناخته میشود، برای اولینبار در سال ۲۰۰۸ در مقالهای آنلاین نوشته ناکاموتو مطرح شد و نرمافزار اوپن سورس برای به کار انداختنش در سال جدید میلادی عرضه شد.
در سوم ژانویه، برای نشانگذاری زمانی کدی که سازنده اولین کوینها (یا همان بلوکهای اولیه) بود، ناکاموتو از یکی از عناوین روزنامه تایمز که روح زمانه را در خود داشت هم استفاده کرد: «وزیر اقتصاد در آستانه دومین کمک مالی به بانکها». در گذشته واحدهای پولی دیگری نیز پیشنهاد شده بودند و بسیاری از المانهای طراحی بیتکوین از دل جنبشهای سایبرپانک آنارشیستی /رمزنگاری دهه 1990 بیرون آمدند، دورهای که بذر ویکیلیکس ژولیان آسانژ هم کاشته شد. اما ناکاموتو اولین کسی بود که این واحد پولی را کارآمد کرد. البته که ابداعش در زمان مناسبی هم ظهور کرد. درست زمانی که نظام مالی در روزهای حضیضش بود، واحد پولیای پیدا شده بود که برایش تنها باید به یک الگوریتم اعتماد میکردی. خود او در مطلبی برای معرفی بیتکوین مینویسد: «با یک واحد پولی الکترونیکی که اساسش اثبات رمزنگاریشده است و نیازی به اعتماد به یک نفر سوم واسط ندارد، جای پول امن و انتقالش بیدردسر خواهد بود.»
اینطور نبود که بیتکوین بلافاصله وارد کار شود. در ژانویه همان سال، ناکاموتو برنامهاش را به راه انداخت و برای خودش نزدیک به 43000 بیتکوین تولید کرد یا «ضرب زد». همانطور که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، هدف الگوریتم استخراجی اداره نظام پرداختی است و بیتکوینها مزد این کارند. بیتکوینها بهنفسه ارزشی نداشتند، چرا که نمیشد آنها را خرج چیزی کرد، به همین خاطر ناکاموتو دهتای آنها را به کدنویسی به اسم هال فینلی داد که در یک فروم بحث و گفتوگو با او آشنا شده بود.
فینی الگوریتم استخراجی را آزمایشی کرد، به اشکالزداییاش کمک کرد و با به کار انداختنش برای یک هفته، نزدیک به هزار کوین تولید کرد، بعد وقتی که دید این تراکم عددی بزرگ فن کامپیوترش را از پا درآورده، کار را متوقف کرد. تا آن زمان دیگر اجتماعی از کاربران در حال ایجاد شدن بود. (فینلی در سال 2014 به خاطر بیماری ALS (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک) جانش را از دست داد، از بیتکوینهای ذخیرهکردهاش استفاده کردند و جسد او را منجمد کردند به این امید که در آینده درمانی پیدا شود و او را از نو زنده کنند.) هر بار که کامپیوتری به شبکه وصل میشد، کار استخراج پلهپله سختتر میشد و به توان کامپیوتری و الکتریسیته بیشتری برای تولید همان مقدار قبل لازم بود.
در اکتبر آن سال، کاربران، وبسایتی را راهاندازی کردند که هزینه الکتریسیته مورد نیاز برای ضرب زدن یک کوین را اعلام میکرد. آن زمان هزینه برای هر بیتکوین، حدود 0008 /0 دلار بود، در نتیجه هر هزار کوین ارزشی برابر 80 /0 دلار داشت. نظریه ارزش کار در مورد بیتکوین مصداق پیدا میکند، اگر بخواهیم کار کامپیوترها را کار به حساب بیاوریم. همین که قیمت مشخص شد، مردم شروع به دادوستد کردند. ارزش مدام متغیر بود اما خب همهچیز هنوز یک بازی به حساب میآمد. دستکم تا بیستودوم ماه می 2010، وقتی که لازلو هانیچ، مهندس نرمافزار اهل فلوریدا، با پست درخواستی در فروم بیتکوین، با 10 هزار بیتکوین توانست دو تا پیتزا بخرد. کسی در بریتانیا بیتکوینهای او را پذیرفت و در ازایش با کارت اعتباری پیتزاها را از رستورانی در جکسونویل سفارش داد. بیتکوینها داشتند اولین قدمهایشان را برمیداشتند و از جهان مجازی به دنیای واقعی میآمدند، حالا آنها هم برای خودش «چیزی» بودند. قصد هم نداشتند عقب بروند. در زمان این نوشته، ارزش بیتکوینهای پرداختشده برای آن دو پیتزا بیش از یک میلیون دلار است.
بیتکوینها
هانیچ بیتکوینهای زیادی داشت، چرا که کاری کرده بودکه کارت گرافیکی کامپیوترش محاسبات را انجام دهد و در نتیجه سرعت استخراج را بالا برده بود. این معادلی دیجیتال برای سرمایهگذاری روی یک روش اکتشافی تازه بود و رقابتی میان استخراجکنندهها ایجاد کرد که باعث شد ارزش بیتکوین همینطور بالا و بالاتر برود. اگرچه کیلر اپ (killer app) بیتکوین که باعث استفاده گسترده آن شد، نه پیتزا که مواد مخدر از آب درآمد. همانطور که میلتون فریدمن پیشبینی کرده بود، کسانی که بیش از همه به این واحد پولی اقبال نشان دادند «گانگسترها» بودند «و کسانی که در کار معاملات غیرقانونیاند». بدنامترین نمونه، سایتی بود بر پایه بیتکوین به اسم راه ابریشم (Silk Road) که بر مواد مخدر تمرکز داشت.
سایت که در مارس ۲۰۱۱ راه افتاد، خیلی زود محبوب شد و یک میلیون حساب در آن ایجاد شد و تا سال ۲۰۱۳ معاملات پرسروصدایی داشت تا اینکه بالاخره افبیآی برای تعطیل کردنش اقدام کرد. بنیانگذار سایت، راس اولبریخت به پولشویی، همدستی در قاچاق مواد مخدر و سعی در برنامهریزی برای قتل شش نفر متهم شد. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه قتلها واقعاً اتفاق افتادهاند وجود ندارد، البته درست ماه بعدش سایت تازهای به اسم Kuwabatake Sanjuro برای رسیدگی به این نیاز راهاندازی شد. یکی از روشنترین توضیحات در مورد نحوه کار بیتکوین در اظهارنامه افبیآی به دادگاه محلی نیویورک آورده شده است. آنطور که افبیآی برای قاضی و هیات منصفه که احتمالاً فکر میکردند با یک مواد روانگردان تازه طرفند، توضیح میدهد، بیتکوین: «شکلی از واحد پولی مرکززداییشده است، که تنها بر روی اینترنت وجود دارد و به هیچوجه فیزیکی نیست.
این واحد پولی از سوی هیچ دولت، کمپانی یا بانکی صادر نشده، بلکه بهصورت خودکار از طریق نرمافزاری کامپیوتری تولید و کنترل میشود و در شبکهای همتا به همتا (P2P) به کار گرفته میشود.» و مثل سایت قدیمی Napster که مردم توی آن با هم آهنگ ردوبدل میکردند، اینجا پول مجازی ردوبدل میکنند، پولی که میشود از آن برای خرید چیزهای واقعی مثل پیتزا و مواد مخدر استفاده کرد. برای به دست آوردن بیتکوین، کاربر بهطور معمول باید آن را از «صراف» بیتکوین بخرد. صرافهای بیتکوین برای دریافت کارمزدشان، روشهای پرداختی معمول را میپذیرند (مثل پول نقد و انتقال اعتبار و...) و پول را با تعداد مشابه بیتکوین، که نرخ مبادلهای نوسانی دارد، مبادله میکنند.
صرافها پرداخت بیتکوینی را هم میپذیرند و در ازایش واحدهای پولی معمول را میپردازند و باز حقالزحمهای هم دریافت میکنند. بیتکوینها در کیف پول بیتکوین ذخیره میشوند، که نوعی حساب کاربری محافظتشده است که از طریق رمز شخصیای که در فایلی متنی آمده قابل دسترسی است. برای پرداخت، کامپیوتر کاربر جزییات معامله را در شبکه P2P منتشر میکند. اطلاعات همراه با امضایی الکترونیک است که حساب منتشرکننده را مشخص میکند اما هویت شخصیاش را آشکار نمیسازد.
گاهی به بیتکوین «پول رمزی» (cryptocurrency) میگویند، چرا که از روشهای رمزنگاری برای امنیت و ناشناس ماندن بهره میبرد: «تنها اگر یک نفر هویتهای مرتبط با هر بیتکوینی را که در مجموعهای از مبادلات دخیل است بداند، آنوقت میشود داراییها را در سیستم ردیابی کرد.» اگرچه صرافیها برای باز کردن حساب اغلب اطلاعات شخصی را دریافت میکنند. دیگر کامپیوترهای شبکه یا استخراجکنندهها، جزییات پرداخت را بررسی میکنند و آنها را در دفتری همگانی که به «زنجیره بلوکها» شناخته میشود، به ثبت میرسانند، که درواقع دفتر ثبتی برای همه تبادلات بیتکوینی در تاریخچه این نظام پولی است.
پایگاهی از دادهها وجود دارد که تبادلات را در خود نگه میدارد، آن هم نه با پاک کردن یا اصلاح کردن چیزهای ثبتشده، بلکه با بزرگتر و بزرگتر شدن. حافظهاش تا اولین بلوک عقب میرود، برای همین همیشه میداند که کوینها کجا هستند یا از کجا آمدهاند. زنجیره بلوکها، ابداع مهمی بود که وجود بیتکوین را ممکن میکرد، چون همانطور که افبیآی عنوان میکند، «جلوی کلاهبرداری را میگیرد و اجازه نمیدهد که یک کاربر بیتکوینهایش را بیش از یکبار مصرف کند.» هر 10 دقیقه بلوکی از تبادلات تایید میشود، بازه زمانیاش مشخص میشود و به زنجیره بلوکها اضافه میشود.
حالا در اوایل سال 2016، حجم زنجیره بلوکها به بیش از 50 گیگابایت رسیده است و همینطور در حال بیشتر شدن است. در نتیجه بیتکوین هم عمومی است و هم محرمانه و خصوصی، دفتر کلش همگانی است، اما آدرسهایش ناشناس و محرمانهاند. وظیفه اضافه کردن بلوکها مصنوعاً دشوار شده و استخراجکنندهها باید بهاصطلاح «اثبات عمل» انجام دهند، که چیزی است شبیه سکهای را میلیونها بار به هوا انداختن (البته به شکل الکترونیکی) تا به تعداد مشخصی شیر یا خط پشت سر هم بیاید. توان محاسبهای که برای این کار نیاز است، زنجیره بلوکها را ارزشمند میکند و باعث میشود ساخت نسخهای تقلبی از آن به لحاظ اقتصادی صرفه نداشته باشد. استخراجکنندهها به عنوان پاداش به اتمام رساندن کارشان، تعداد مشخصی بیتکوین تازهضربشده دریافت میکنند. این یکجور حقالضرب است و چون اضافه شدن کوینهای تازه، ارزش کوینهای موجود را کم میکند، هزینهاش روی شبکه تقسیم میشود. دشواری کار مدام بیشتر میشود تا هرقدر هم که کامپیوترها سرعت بیشتری پیدا کنند، زنجیره بلوکها همچنان هر 10 دقیقه یکبار بهروز شود.
استخراج کار پرهزینهای است چرا که در حال حاضر برای انجام دادن کارآمد آن به تسهیلاتی تماموقت نیاز است؛ انبارهایی با هواکشهای قوی که انباشته از ردیف کامپیوترهاست و همچنین میزان بالایی از برق. البته که از نظر محیطزیستی هم مشکلاتی وجود دارد. محبوبترین جاها در حال حاضر ایسلند (بهخاطر انرژی حرارتی ارزان) و ایالت واشنگتن (بهخاطر انرژی آبی ارزان) است. این خرج را میشود هزینه حفظ اعتماد در شبکه دانست که در کامپیوترها و با گیگاوات محاسبه میشود، اما میتواند از جمله مشکلات رقابتی برای بیتکوین باشد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
در نتیجه، در ضرب کردن بیتکوین تازه، مانند کشف طلا عنصر اتفاق نقش تعیینکنندهای دارد اما در نهایت برد با استخراجکنندههای بزرگ است. درنتیجه منبع تولید پول غیرمتمرکز است و اجازه دارد که به مرور گسترش پیدا کند. با این حال سیستم طوری طراحی شده که تعداد بیتکوینها نتواند از 21 میلیون فراتر برود. تا اینجا دوسوم راه را پیش آمدهایم، انتظار میرود که رسیدن به این محدودیت تا حدود سال 2140 به طول بینجامد، بعد از آن استخراجکنندهها فقط حق مبادله دریافت میکنند که در حال حاضر خیلی کم و نزدیک به صفر است. با نزدیکتر شدن به مرز محدودیت، کارمزدها باید بالاتر برود، البته اینکه تا چه حد بالا برود جای بحث دارد.
در اصل، کاربران میتوانند قواعد را تغییر بدهند و کوینهای بیشتری ضرب کنند، اما فقط در صورتی که 51 درصد از نیروهای محاسبهگر فعال در شبکه با این کار موافق باشند (یکی از نقاط ضعف احتمالی میتواند این باشد که یک کنسرسیوم سیستم را در دست بگیرد). در نتیجه سیستم طوری طراحی شده تا بتوان در آن مبادلاتی امن و ارزان و به روشی کاملاً مرکززداییشده داشت. Napster بسته شد چرا که از سروری مرکزی اداره میشد، اما حیات بیتکوین روی اینترنت است. بهنظر یکی از قضاتی که به اظهارنامه افبیآی گوش میداد، این سیستم به نوعی شبیه به توطئهای فاسد بود، که موضوعی جالب توجه است، چرا که بسیاری از طرفدارانش، چنین نظری درباره نظام بانکی فعلی دارند.
«مهر» بیتکوین را دولت یا بانک مرکزی نمیزند، بلکه مهرش زنجیره بلوکهایی زمانبندیشده است که به تایید شبکه رسیده. یک بیتکوین دارای هیچ ارزش ذاتی نیست، مانند پول بیپشتوانهای مثل دلار، ارزشش را از بازارهایی به دست میآورد که خودش آنها را ایجاد کرده. برخلاف واحد پول سنتی، (هنوز) از سمت دولت صادر نشده و برای پرداخت مالیات پذیرفته نمیشود. بهخاطر اوپن سورس بودن کدش، هر کسی میتواند آن را دانلود کند و با آن بازی کند و همانطور که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، بیتکوین همین حالا هم باعث ایجاد نسخههای کپی و متفاوتی شده است که به «آلتکوینز» (altcoins) معروفاند، اما در حال حاضر بیتکوین از رقبای دیگرش بیاندازه بزرگتر است و مزیت بنیانگذار بودن را هم دارد.
نشانی کدهای اولیه، از همان اولین بلوک در زنجیره بلوکها نوشته شده و نسبتاً راحت میشود فهمید که متعلق به کدام ناشناسند و آیا آنها از مجموعه رفتهاند یا نه. ساتوشی ناکاموتو دیگر با جامعه بیتکوین در ارتباط نیست، آخرین ایمیل شناختهشده او مربوط به آوریل 2011 است، اما باور آن میرود که یکی از میلیونرهای بیتکوین باشد، که در روزهای اوج این واحد پولی به معنای میلیاردر در مقیاس دلار بود.
(ناکاموتو در ژاپنی میتواند به معنای «مرکزی» باشد و ساتوشی به معنای «اطلاعات» است، در نتیجه میتواند به آژانس اطلاعات مرکزی یا سازمان سیا اشاره داشته باشد.) زمان مشخص میکند که این سیستم دوام خواهد آورد یا نه، اما بهطور کلی بهنظر نمیرسد که واحدهای پولی سایبری به این زودیها از دور خارج شوند، آن هم نه فقط به خاطر معاملات غیرقانونی یا فرار از مالیات.
* معاون طرح و برنامه شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا
نظر کاربران
ممنون واقعا جالب بود
سلام.
هیچ کجا تا این حد کامل توضیح داده نشده بود.ممنون