نسخه اصولگراها برای انتخابات شوراها
در روزهایی که حال و هوای فضای سیاسی کشور درگیرودار انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم است، گویی چندان توجهی به انتخابات شوراهای شهر نمیشود و اگر تحرکی هم در حال انجام است در پس پرده است نه عیان و آشکار.
خبرآنلاین: در روزهایی که حال و هوای فضای سیاسی کشور درگیرودار انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم است، گویی چندان توجهی به انتخابات شوراهای شهر نمیشود و اگر تحرکی هم در حال انجام است در پس پرده است نه عیان و آشکار.
«اصولگرایان چگونه وارد انتخابات شورای شهر خواهند شد ؟». گویا مساله به این مهمی در میان انبوه اخبار مربوط به انتخابات ریاست جمهوری گم شده است پارلمان شهری فعلا در سایه قرار گرفته و حتی کسی به شهردار آینده تهران هم فکر نمی کند. اما آیا همین چیزی که ما در ظاهر می بینیم نمود واقعی همان وضعی است که در پشت پرده حاکم است ؟
وقتی دوم خرداد شد فضای گفتمانی کشور به کلی تغییر کرد. اصولگرایان به حاشیه رفتند و کسانی که بنای تغییر وضع موجود را داشتند فضای سیاسی را تسخیر کرده بودند. وقت خانه نشینی فرا رسیده بود و رقیب با استراتژی فتح سنگر به سنگر آمده بود. چند سال گذشت؛ بزرگان جناح چاره اندیشیدند. آنها که «کشور» را در انتخاباتی استثنایی از دست داده بودند حالا به «شهر» به عنوان یک مبداء برای بازگشت فکر می کردند «استراتژی اولیه بازگشت اصولگرایان به قدرت را آقایان ناطق نوری، عسگراولادی و باهنر- که گروههای مختلف اصولگرا را دور هم جمع کردند- طراحی کردند که درنهایت به لیست آبادگران منجر شد. استراتژی این بود که از فضای دولت اصلاحات بازگشت به قدرت شروع شود. بنابراین این ماموریت را به آقای احمدی نژاد و نبی زاده که سفیر ایران در هندوستان بود، دادند. این دو نفر ماموریت جمع کردن نیروهای اصولگرا را بر عهده گرفتند. زریبافان هم نقش اساسی در انتخاب افراد داشت و هماهنگی کارها را انجام میداد.» این روایت واعظ آشتیانی است . فردی که در بطن رویدادهای آن دوران حضور داشته و البته روایتی منحصر به فرد دارد از اولین شهردار اصولگرایان و چگونگی قدرت گرفتن
پدیده عجیب سیاست ایران در دهه هشتاد.
او می گوید «۱۱ اسفند ۸۱ بعد از اینکه خبر رسید استقبال از لیست آبادگران در تهران خوب بوده به پیشنهاد بنده همراه جمعی از دوستان به سمت یکی از شعب اخذ رای در شهر ری رفتیم. در راه به دوستان گفتم اگر انشاءالله انتخاب شدیم من یک شهردار خوب سراغ دارم که اگر انتخاب شود، خوب است. آنجا فیالبداهه و بدون اینکه از قبل با کسی هماهنگ کرده باشم گفتم به نظرم خوب است آقای دکتر احمدینژاد شهردار شود. وقتی هم نتیجه انتخابات مشخص شد اولین کاری که اعضا کردند تعیین فاکتورهایی برای انتخاب شهردار بود. هر عضو شورا ۴ تا ۵ نفر را اعلام کرد و در نهایت چیزی حدود ۷۰ نفرمطرح شدند. وقتی من آقای احمدیژاد را دیدم به ایشان گفتم شما آمادگی دارید شهردار بشوید. ایشان نگاهی به من کرد و گفت «حالا ببینیم قسمت چی هست.» از اتاق ایشان هم که بیرون آمدم آقای زریبافان را دیدم و همین حرف را به ایشان زدم. ایشان هم تائید کرد. خانم سلطانخواه و آقای دانشجو هم تائید کردند و گفتند کار خوبی است.»
گویا همه چیز به همین سادگی بوده است. اصولگرایان درست در شرایطی که کسی گمان نمی برد به «بهشت» رسیدند و بعد از آن، همان پدیده عجیب خود را به «پاستور» رساند.اصولگرایان سال هاست ساختمان معروف خیابان«بهشت» ر ا از آن خود کرده اند و از همین رهگذر است که شهرداری پایتخت حتی در سخت ترین شرایط سیاسی هم دراختیار اصولگرایان باقی مانده است . این وسط اما دو اتفاق مهم رخ داده است؛ در سال هایی که گذشته آنها از «پاستور» مانده اند و به «بهارستان» هم آنچنان که باید نرسیده اند. خاصه آنکه رییس دولت مستقر دوره اولش رو به پایان است و رقبایش چندان شانسی برای شکست او ندارند. به بیان دیگر اوضاع چنان است که اصولگرایان که قدرت دولت را در یک قدمی رسیدن به آن از دست داده اند و مجلس را با رقیب اصلاح طلب خود به اشتراک گذاشته اند ممکن است تا چند ماه دیگر سامان سیاسی اشان را در شورای شهر نیز از دست بدهند . صریح تر بگوییم ؛«اگر شکست حسن روحانی در انتخابات ۹۶ چندان امکان پذیر نباشد ، پیروزی در انتخابات شورای شهر و نگه داشتن کرسی شهرداری تهران برای اصولگرایان هم چندان سهل و آسان نیست».
چه باید کرد؟ این سوال مهم همه اصولگرایان است . پرسشی که البته هر کس به فراخور نسبتش با فضای سیاسی پاسخ خاص خود را برای آن دارد . برخی می گویند باید قطب مقابل حسن روحانی بود تا جامعه را به فضای رقابتی وارد کرد. در چنین شرایطی است که ممکن است به یکباره سپهر پیش بینی ناپذیر رویدادها به نفع اصولگرایان رقم خورده، آنها هم به دولت برسند و هم شورا و شهرداری را از آن خود نگه دارند. در این میان دسته دیگری از اصولگرایان هم هستند که می گویند نباید زلف «بهشت» را به «پاستور» گره زد. عقلگرایانی که در تحلیل شرایط امروز به این نتیجه رسیده اند که تلاش برای شکست روحانی با هدف رسیدن به ریاست جمهوری جز تحمیل هزینه به جناح شان حاصل دیگری نخواهد داشت.
نسخه آنها برای اوضاع خاص کنونی این است « اصولگرایان سرمایه گذاری شان را روی انتخابات شوراها انجام دهند تا ریاست جمهوری. » این توصیه سید مرتضی نبوی است که دلیل و مبنای این سخن خود را نیز اینگونه بیان می کند « من فکر می کنم آقای روحانی رای می آورد و بر کرسی ریاست جمهوری می نشیند. برداشت من این است که مردم ایران به هر رئیس جمهور دو دوره فرصت ریاست جمهوری می دهند. آقای روحانی دور دومش است و کاندیدای اصلی ریاست جمهوری دور دوازدهم، ایشان است.» درست در همین وضعیت است که چهره پر نفوذ اصولگرایان پیشنهاد تشکیل پارلمان اصولگرایی را هم داده است. ایدهای که البته چندان زمان و البته شانسی برای تشکیل آن تا انتخابات سال ۹۶ وجود ندارد. آنها البته با تکیه بر تجربه عقلگرایانی همچون مرتضی نبوی و محمدرضا باهنر می توانند تاریخ را تکرار کنند ؛ تکرار روزهای خوب شان در دهه هشتاد.
چاره ای نیست ! گویا هر وقت سخن از سیاست و انتخابات است نام محمود احمدی نژاد هم لاجرم باید به میان بیاید . این البته بیشتر از آنکه خواست تحلیل گران باشد ، تحمیل حواریون و نزدیکان اوست. به یک معنا این هواخواهان احمدی نژاد هستند که در هر بحث انتخاباتی نام او را بر سر زبان ها می اندازند. این بار هم آنها دست به کار شده اند. چنانکه «مسعود زریبافان»، رئیس بنیاد شهید دولت دهم، گفته است: «احمدینژاد آدمی نیست که بخواهد از دنیای سیاست بهسادگی دست بکشد و اگر بخواهد شهردار پایتخت شود، باید مهرههای خود را به شورا ببرد تا بتواند ساختمان بهشت را به نام خود کند.جوهره آقای احمدینژاد، جوهره کار و خدمت است، بنابراین هر عرصهای را که ایشان برای کار و خدمت شایسته در آن یقین پیدا کند، امکان ورود به آن را دارد. درباره شهرداری تهران، با توجه به اینکه اختیار انتخاب شهردار با شورای شهر است، بنابراین تحقق آن منوط بر این است که ایشان موفق شود هواداران خود را وارد شورای شهر تهران کند». گویا حالا که به کشور نرسیده ، بی پرده و صریح میگویند چه باک ! به شهر باز می گردیم. فعلا که کسی دست او را نخوانده است، چنانکه حتی محمد رضا
باهنر هم در مورد او گفته است «اینکه بگویم احمدینژاد اگر وارد انتخابات شوراها شود یا نشود، مصلحت است یا نه را نمیدانم و این را هم نمیدانم اگر وارد شود، رقیب ما میشود یا نه؛ بههرحال، در این زمینه ما حتی با اصلاحطلبان نمیخواهیم رقابت سیاسی کنیم، بلکه باید رقابت کارآمدی داشته باشیم».
نه! این به نظر یک بلوف است تا یک گزاره قابل تحلیل. محمود احمدی نژاد فعلا از بازی سیاسی در سطح انتخابات حذف شده است، آنگونه که داوری از نزدیکان وی به درستی توصیف کرده« منع ورود برای این دوره همه چیز را در نظر می گیرد، انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری یک دو قلوی انتخاباتی است و احمدی نزاد وارد عرصه رقابتی شورای شهر هم نمیشود. »پس دیگر نباید به احمدی نژاد به عنوان یک گزینه روی میز فکر کرد ؛ حتی اگر سمپات های او به وظیفهشان ادامه دهند.
سربسته و بدون اعلام مصداق گویا اصولگرایان تصمیمات مهمی گرفته اند. آنها مانند دهه هشتاد به دنبال مدل خوبی برای شورای شهر و شهرداری هستند و زمزمه های هفته های اخیر می گوید به مدل خوبی هم رسیده اند. یک سازوکار برای در اکثریت ماندن در شورا و یک گزینه نام آشنا برای اداره «شهر»! مهم این است که اصولگرایان در دامنهای به وسعت همه طیف هایش تصمیم درستی برای نحوه ورود به انتخابات بگیرند. شاید چندان کار سختی نباشد . کافی است به «تجربه» اعتماد کنند. باید منتظر اعلام خبرهای مهم باشیم . گویا فعلا دستور کار این است :«حرکت با چراغ های خاموش !»
ارسال نظر