رمزگشایی از نهی احمدی نژاد و سال ۸۸
چرا محمود احمدینژاد از حضور در انتخابات نهی شده است؟ شاید بهترین پاسخ به این سوال این است که حضور او در انتخابات میتوانست اتفاقات سال ۸۸ را تکرار کند
یک انتخابات، یک ملاقات، یک نهی و باز هم یک احمدینژاد. داستان این هفته سیاست بود، از حق نگذریم سوژه خوبی هم برای رسانهچیها بود و شاید یاد روزهای همان ۸ سالی افتادیم که مرد رفته از پاستور هر روز برایمان یک سوژه ناب رسانهای جور میکرد؛ یک روز با هاله نورش یک روز با ایدههایی عجیب و غریب اقتصادی دولتش، یکبار هم کلماتش اهالی رسانه را به سرعت دست به قلم میبرد، چه وقتی از قاب تلویزیون وزیرش را هلو خواند یا وقتی از تریبون عمومی گفت...
محمود احمدینژاد برای ما اهالی رسانه با همین حاشیهها پیوند خورده بود. اما نه... از رسانههایمان هم که فاصله میگرفتیم و از نگاه مردم به اون نگاه میکردیم، او شبیه قبلترهای خود نبود. مهم نبود میگفت من رجاییوار هستم، او نه رجایی بود نه هاشمی نه خاتمی و نه... احمدینژاد مردی شبیه خود خودش بود.
سکوتش هم برای ما عجیب بود، عجیب بود چون او هشت سال یک تنه یک رسانه بود با حرفهایش، با حرکاتش، با دیدارهایش و با مواضعش.
از پاستور که رفت یکباره سکوت شد و یکباره گوشهنشین، نگفتیم شبیه گوشه نشینهایی از جنس ناطق شده است، گفتیم در پس این سکوت، یک نقشه است، گفتیم چون احمدینژاد برایمان هشت سال اینگونه تعریف شده بود.
سه سال گذشت، حالا چندماهی است آن گفته ما گویا عینیت یافته است. احمدینژاد بازگشت، با سفر به مناطق جنگی.
همان روزها بود که گفتیم استارت را برای بازگشت به پاستور زده، گفتیم پرچم مرام پوپولیستی را از جنوب کشور بالا برده است. ادامه داد، شهر به شهر، مسجد به مسجد، سخنرانی پشت سخنرانی. اینها چیزی نبود که من رسانهای بگویم، خب احمدینژاد یک سیاستمدار است و میخواهد از جنس سیاسیون رفتار کند.
احمدینژاد آمده بود که به پاستور برگردد و چه زمانی بهتر از یک سال آخر دولت روحانی، در همین بلبشوی به سرانجام رسیدن یا نرسیدن برجام، همان برگ برنده شیخ حسن.
از او که سوال میکردیم که قصد کاندیداتوری دارد به ما لبخند میزد، میگفت حال شما چطور است اما نگفت حال سیاسی خودش چگونه است. برای اهل رسانه و سیاست اما معلوم بود که حال سیاسی احمدینژاد با بازگشت به پاستور خوب میشود.
مشخص بود یکباره از پستو بیرون آمدن آن مرد رفته از پاستور، یک هدف دارد. نشستن دوباره بر صندلی ریاست ساختمان سفید پاستور.
این را فقط چپیهای مخالفش نمیگفتند راستیهایی که زمانی او را حمایت کرده بودند هم میگفتند حتی یاران سر به قدمش. میگفتند چون پالس رفتار او همین بود و بس.
راستیها اما نگاهشان با اما و اگر بود. میگفتند میآید اما نه مثل چپیها مخالف آمدنش بودند نه مثل مریدانش شیفته آمدنش. اما و اگر داشتند چون در وانفسای بیکاندیدا بودن فکر میکردند شاید، شاید و شاید احمدینژاد را به راه راست بدون مشایی بتوانند گسیل کنند و او باز هم بشود یک کاندیدای اصولگرا برای یک انتخابات ریاستجمهوری دیگر.
حتی زمزمه بود که آن مرد بدش نمیآید موقتی هم شده رنگ اصولگرایی به خود بزند و به سمت راستگراها برود. میگفتند حتی در بیت علما و مراجع را هم زده که بپذیرندش.
دوباره زمزمه شد، گفتند آمده که میداندار شود، اما نه با کاندیدا شدن خودش، میداندار انتخاباتی که قرار است یک نفر دیگر را کاندیدا کند. یک کاندیدای اصولگرا یا شایدم یک کاندیدا از جنس خودش، مثلا یکی از جنس ضرغامی یا شاید جلیلی یا شاید...
هنوز زمزمه بالا نگرفته بود که خبر جدیدتری آمد. آن مرد برای بازگشت دوباره به پاستور نهی شده است. گفتند یک دیدار با مقام عالیرتبه نظام منشا این نهی بوده است. این را اصلاحطلبان مخالفش نگفتند، از قضا اصولگرایانی گفتند و رسانههایی نقل کردند و نگاشتند که در روزگار گذشته همراهش بودند و از حق نگذریم تا همین چندماه پیش هم بدشان نمیآمد او دوباره رئیس دولتشان شود. شاید برای همین است که برای من رسانهای قابل پذیرشتر شده است.
فارغ از درستی یا نادرستی این خبر، فارغ از اینکه احمدینژاد به آن تن دهد یا نهد، در پس این نهیکردن تحلیلهایی میتوان متصور شد، احمدینژاد تنها فردیست که بین کاندیداهای موجود میتواند به فضای دوقطبی در جامعه دامن بزند، دوقطبی که بدون شک اگر یک سر آن او باشد باید برایش از همین حالا یک جنجال بزرگ متصور شد، شاید احمدینژاد هنوز هم رای طبقه پایین جامعه را داشته باشد اما نباید فراموش کرد که طبقه روشنفکر و نخبه و حتی متوسط جامعه هنوز با بدبینی به او نگاه میکنند. آنها آرامش دوره حسن روحانی با همه مشکلاتش را ارجح بر آمدن آن مرد هم میدانند و بازگشتش میتواند یک عامل نارضایتی اجتماعی از نظام شود.
احمدینژاد حتی برای همان طبقه مذهبی که زمانی او را مرد محبوبشان میدانستند هم دیگر محبوب نیست.
او نماد ولایتناپذیری شد با همان تاخیری که در برکناری مشایی داشت. شاید سر نهادن به این نهیشدن او را به دایره ولایتپذیران بازگرداند. گرچه مریدانش در کانالهای تلگرامی این روزها مصداق پشت مصداق از ولایتپذیر بودن او میآورند تا ماجرای نهی را زیرسوال ببرند.
احمدینژاد این روزها یک زنگ خطر است، زنگ خطر برای سیاست آرامشیافته که میتواند با آمدنش یک ولوله در شهر برپا کند. احمدینژاد شاید یک روز مثل هاشمی هوس کند بازگردد، شاید وقتی دیگر اما نه سال 96، وقتی که نه فقط سیاسیون که مردم هم او را پذیرا باشند.
نظر کاربران
مردمان مثل خودش طرفدارش هستند
اگر رهبری نهی کرده باشد به خاطر اینکه به انقلاب ونظام اسیب نرسد.........
مبادآنروز
اتفاقا الان مردم احمدی نژاد را دوست دارند
هر چقدر میخاهید بر علیه دکتر احمدی نژاد حرف مفت بزنید, دکتر تو قلب ما هست و از صمیم قلب دوسش داریم برای همیشه هم رییس جمهور ما هست و خواهد بود, دکتر شده قلب ما مگه میتونینن قلبمنو از سینه در بیارین... حالا شما هی مطلب بر علیه ش بزارید,
پاسخ ها
... هاله نورش دوست داری یا قهر 11 روزش یا
آرامش دوره روحانی؟ دقیقا آرامش کجاش است.
اقایی که نوشتی حرف مفت نزنید..درابتدایادبگیربه شعورمردم توهین نکنید وبه نظرات همه احترام بگذاری.این ملت فرق خوب وبد میفهمند.بعدهم به دنبال همبستگی مردم باشید.بازی سیاسی درست نکنید گروه چپ وراست مفهومی نداره..این مملکت یک رهبر داره اونم سیدعلی خامنه ای
عجیب است که تمام هواداران این دکتردستپاک دولت نهم ودهم که کامنت میگزارند نام ونشان ندارند همه بینام اطهارنظرمیکنند البته توی قلبتان است / واقعا که تمام ملت ازنصیحت مقام معظم رهبری که ازبلندگو ایرادنمودندخوشحال وشادمانند درودبررهبرحکیم وفرزانه وباتدبیرکه بایک پیام جلوی تحرک دشمنان داخلی ونفوذی وخارجی را گرفتند ...
خداییش دوست داشتم احمدی نژاد نیومد و میدیدم که نهایت رایش سه چهار میلیونه
مردم ایران احمدی نژاد را دوست دارند.
تلخ ترین خاطرات مردم وگرانترین دوره درزمان احمدی نژاد بود..سوادایشون درحد یک مدیر نهضت سواداموزی خوب بود نه ریاست جمهوری.
از حق نگذریم او محبوب قشر ضعیف جامعه است
از حق نگذریم او محبوب قشر ضعیف جامعه است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قشر ضعیف یا قشر بیسواد جامعه ؟؟؟!