نگرانی اصلاح طلبان از رای پایین روحانی
وب سایت اصولگرای مثلث آنلاین در تحلیل فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نوشت: انتخابات ریاستجمهوری هشت ماه دیگر برگزار میشود و گمانههای زیادی درباره اینکه چه کسانی به میدان رقابت پا میگذارند مطرح است، در میان نامهای مختلف اسم آقای احمدینژاد نیز عنوان میشود که البته خبر رسیده به او گفتند که «نامزد انتخابات ریاستجمهوری نشود».
وب سایت اصولگرای مثلث آنلاین در تحلیل فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نوشت: انتخابات ریاستجمهوری هشت ماه دیگر برگزار میشود و گمانههای زیادی درباره اینکه چه کسانی به میدان رقابت پا میگذارند مطرح است، در میان نامهای مختلف اسم آقای احمدینژاد نیز عنوان میشود که البته خبر رسیده به او گفتند که «نامزد انتخابات ریاستجمهوری نشود».
گفتگو با ناصر ایمانی درباره انتخابات سال ۹۶ را در ادامه می خوانید:
به نظر شما چرا؟
اول بگویم پروژه انتخابات ریاستجمهوری و حضور آقای احمدینژاد یک پروژه تبلیغاتی حساب شده از سوی جناح دولت است. برهمین اساس خبرهای مربوط به آقای احمدینژاد حتی اگر موثق و حائزاهمیت نباشد آنچنان بزرگنمایی میشود و روی آن کار خبری و تحلیلی صورت میگیرد که اصلا بیسابقه است.
معلوم است یک کار کاملا تبلیغاتی با اهداف مشخص دارند انجام میدهند بنابراین اینگونه سوالات را در جهت همان کار تبلیغاتی و روانی جناح حامی دولت تلقی میکنم.
یعنی آقای احمدینژاد خودش نمیخواهد وارد انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ شود اما اصلاحطلبان او را به حضور در این عرصه تشویق و ترغیب میکنند؟
بله، من میگویم داستان آقای احمدینژاد دو بار تکرار شد یکی سال ۸۴ و یکی امسال هر دو بار عامل اصلی که باعث حضور آقای احمدینژاد در صحنه قدرت شد، عملکرد ۸ساله اصلاحطلبان بود. تصور میکنم الان هم جناحی که به دلایل دیگری دوست دارد آقای احمدینژاد در صحنه انتخابات حضور پیدا کند تا بیشترین بهرهبرداری تبلیغاتی از این حضور را بهدست آورد، جناح اصلاحطلب است یعنی آنها برنامهریزی برای طرح نام آقای احمدینژاد دارند. اگر دقت شود اصولگرایان که منتسب به حمایت از احمدینژاد در زمان دولت نهم هستند، اصلا به پروژه ورود احمدینژاد به انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ نمیپردازند.
کسانی که میپردازند رسانههای اصلاحطلبند که برنامهریزی شده این کار را انجام میدهند یعنی اگر احمدینژاد بتواند کاندیدا شود به یک نحوی از این حضور بهرهبرداری میکنند، اگرهم نشود یعنی نتواند به هر دلیل کاندیدا شود به یک نحو دیگر بهره برداری میکنند؛ در هر صورت پروژهای است که اصلاحطلبان طراحی کردند و دائم به آن دامن میزنند. اگر آقای احمدینژاد فضا را مهیا برای آمدن خودش ببیند خواهد آمد. به توصیهها هیچ کاری ندارد.
آقای احمدینژاد نه وابستگی جناحی دارد که مثلا از یک جناح خاصی پیروی کند که آن جناح به او بگوید مصلحت نیست بیاید، نه از فرد سیاسی خاصی در کشور حرفشنوی دارد که به او بگوید «نیا» و او هم به این حرف توجه کند. مگر اینکه آن فرد آقای مشایی باشد.
یعنی شما میگویید احمدینژاد ولو اینکه بداند ردصلاحیت میشود برای دوقطبی کردن جامعه و افزایش شانس رایآوری حداقل نامزد مطلوب خود میآید ثبتنام میکند؟
آقای احمدینژاد این طور برداشت میکند؛ «اگر تایید صلاحیت شود حتما رای خواهد آورد بنابراین تنها مانع برای حضور در انتخابات و رسیدن به کرسی ریاستجمهوری فقط تایید صلاحیت است و هیچ مانع دیگری وجود ندارد.»
احمدینژاد میتواند پروژه هاشمی -روحانی را سال 96 برای کاندیدای مطلوب خودش اجرا کند، یعنی بیاید ردصلاحیت شود و بر اثر ردصلاحیت او موج اجتماعی به وجود آید، این موج اجتماعی پشت سر کاندیدای مطلوب احمدینژاد قرار گیرد و او را به کرسی ریاستجمهوری برساند. آیا چنین اتفاقی میافتد؟
اولا آقای احمدینژاد آدمیکه بخواهد برای دیگری کار کند نیست یعنی بیاید یکسری مانورهای سیاسی به نفع جناح یا شخص خاصی بدهد با مشرب سیاسی او همخوانی ندارد، مگر اینکه فردی آنقدر به او نزدیک باشد که آقای احمدینژاد بخواهد چنین کاری را انجام دهد. ثانیا افرادی که اینقدر به آقای احمدینژاد نزدیکند و آقای احمدینژاد حاضر باشد برای آنها این مانور سیاسی را بدهد معلوم نیست بتوانند تاییدصلاحیت شوند.
مثلا چه کسانی؟
مثلا فرض شود فردی از میان آقای بقایی، آقای مشایی یا آقای حسینی، وزیر سابق اقتصاد نامزد شود و احمدینژاد حاضر باشد برایشان مانور سیاسی انجام دهد. حالا سوال پیش میآید که این افراد چقدر امکان تاییدصلاحیت دارند؟ معتقدم بسیاری از افراد نزدیک به آقای احمدینژاد شاید تایید صلاحیت نشوند. البته آقای الهام ممکن است تاییدصلاحیت شود اما چقدر زمینه رایآوری دارد؟ منطق میگوید آدم این مانور را به نفع کسی انجام دهد که اگر خودش ردصلاحیت شد یا کنار کشید، آن فرد امکان رایآوری داشته باشد.
آقای روحانی هم در نظرسنجیها تا هفته آخر مانده به انتخابات ریاستجمهوری سال 92 شانس کمی برای پیروزی داشت. بعد از انصراف آقای عارف موج اجتماعی به نفع او قوت گرفت. پس حتما و الزاما نیاز نیست کسی در چند ماه قبل از انتخابات بهلحاظ ایجابی قدرت رایآوری داشته باشد؟
خیر علت رایآوری آقای روحانی فقط ردصلاحیت آقای هاشمی نبود، بلکه چند فاکتور دیگر همچون انصراف آقای عارف، حضور چند کاندیدای اصولگرا در صحنه و خطاهای انتخاباتی آقایان ولایتی، جلیلی و قالیباف به او کمک کرد و 5/50 درصد آرا را به خود اختصاص داد. پس فقط علت توفیق آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری کنار کشیدن آقای هاشمی نبود، اگر محدود به این مساله بود مطمئنا رای نمیآورد.
شما نگاه اصلاحطلبان به احمدینژاد را تشریح کردید، بفرمایید چرا اصولگراها او را پس میزنند؟
این طور بگویم بزرگترین آسیبی که احمدینژاد در طول ریاستجمهوریاش زد به اصولگراها بود نه به اصلاحطلبان. معتقدم او آسیب جدی هم به نظام مدیریت کشور و هم به اصولگراها وارد آورد یعنی اصولگراها بیشتر از احمدینژاد مورد گزند واقع شدند. یکی از این زمینهها جنبه ایدئولوژیک بود که آقای احمدینژاد با وجودی که در افکار عمومی مردم مارکی به نام اصولگرایی بر پیشانی داشت هرچند این طور نبود و خودش هم میگفت اصولگرا نیست اما نزد افکار عمومی اصولگرا محسوب میشد. آقای احمدینژاد در واقع یک ایدئولوژی را در جامعه و سطح مدیریت کشور مطرح کرد که به ایدئولوژی اصولگرایی آسیب جدی زد. ارتباطات آسمانی، ارتباطات آن جهانی، دستور گرفتن از یک جاهایی، اینها به نظام ایدئولوژیک اصولگرایان که همان انقلاب اسلامی، تشیع، روحانیت و ولایتفقیه است خدشه وارد کرد.
آسیب دیگر به خاطر مساله مدیریت کشور بود؛ آقای احمدینژاد مدیریت کشور را واقعا به شکلی اداره کرد که چون در افکارعمومی منتسب به اصولگراها بود اصولگراها آسیبش را دیدند. اولینبار بعد از ریاستجمهوری بنیصدر، رئیسجمهوری علنا یا غیرعلنی در مقابل برخی دستورات و حتی احکام ولیفقیه ایستاد. این سابقه نداشت و این کار را آقای احمدینژاد با اسم اصولگرایی کرد، بنابراین اصلاحطلبان اتفاقا از آقای احمدینژاد آسیبی نخوردند فقط اصلاحطلبان بهرهبرداریاش را کردند. اگر دقت شود اصلاحطلبان در زمان آقای احمدینژاد کاملا سکوت کرده بودند. آن کسانی که به آقای احمدینژاد اعتراض میکردند اصولگراها بودند، منتها اصلاحطلبان بهرهبرداری سیاسیاش را به نفع خود مدیریت کردند و آسیبش به اصولگرایان خورد. اصولگرایان امروز دیگر نمیخواهند از یک سوراخ دو بار گزیده شوند چون یک بار از احمدینژاد بدجوری گزیده شدند.
به نظر شما این تصور آقای احمدینژاد که فقط او میتواند روحانی را شکست دهد درست است؟
آقای احمدینژاد برای اینکه در مسند قدرت قرار بگیرد حرفهای مختلفی میزند. واقعیت آن است کسی که آقای روحانی را راحت شکست خواهد داد عملکرد خود آقای روحانی است. روحانی را روحانی شکست میدهد نه آقای احمدینژاد.
الان هم آن مقداری که احمدینژاد در میان قشری از جامعه مطرح است و حمایت از او میکنند، به خاطر عملکرد آقای روحانی است ضمن آنکه آقای روحانی با 70 درصد رای سر کار نیامد، او کاملا ناپلئونی رای آورد فقط کافی بود چندصدهزار رای به او داده نمیشد شاید امروز کس دیگری رئیسجمهور بود. نکته دیگر آنکه هیچ شاهدی وجود ندارد که در سه سال گذشته به پایگاه اجتماعی آقای روحانی افزوده شده باشد. حتی میتوان گفت آرای او کاهش پیدا کرده است. به نظر من شکست آقای روحانی نیاز به رقیب قدر ندارد چون خود او با عملکردش این کار را کرده است، انتخابات 96 به نظر من انتخاباتی نیست که رقیب خیلی قدر بخواهد بیاید جلوی آقای روحانی قرار بگیرد و او را شکست دهد، من وضعیت را طوری میبینم که حتی کاندیداهای متوسط نیز مقابل آقای روحانی شانس رایآوری دارند. اگر کار انتخابات به دور دوم کشیده شود که هر کس با آقای روحانی به دور دوم انتخابات برود قطعا پیروز است. دور دوم بردن انتخابات نیز به نظرم با این فضایی که الان داریم کار سختی نیست.
الان یک نکتهای را مطرح میکنند اینکه گفته میشود نه احمدینژاد و نه روحانی نباید تاییدصلاحیت شوند چون هر دو خطرناک هستند، به نظر شما چنین گزارهای اتفاق میافتد، چون ما شاهد بودیم سال 92 نیز آقای هاشمی و آقای مشایی هر دو ردصلاحیت شدند؟
اولا این منطق ظالمانهای است، فقهای عادل در شورای نگهبان حضور دارند و حق ندارند ظلم کنند. این منطق غلط و ظالمانهای است که بگوییم به خاطر اینکه یک شری را رد کنیم یک خیری را هم رد کنیم تا فضا مدیریت شود و حتما شورای نگهبان براساس این منطق رفتار نمیکند و حق این کار را هم ندارد. هیچ منطقی را نمیبینم که آقای روحانی بخواهد ردصلاحیت شود. البته فکر هم میکنم برخی دارند در این تحلیل میدمند.
اصلاحطلبان یکی از اهرمهای کهنهای که معمولا استفاده میکنند مظلومنمایی است که فلان کس را گرفتند فلان کس را زدند، فلان کس را زندان بردند، فلان روزنامه را بستند، فلان کس را ردصلاحیت کردند، این پروژه خیلی قدیمی و تکراری است. فکر میکنم این هم از همان مقولههاست که مطرح میکنند چون هیچ دلیلی برای ردصلاحیت آقای روحانی وجود ندارد. البته شورای نگهبان تصمیمگیرنده است اما قطعا آقای روحانی تایید صلاحیت خواهد شد. هیچ دلیلی نیست که او ردصلاحیت شود. اینکه میتوان به مدیریت او ایراد و اشکال گرفت ربطی به روال بررسی شورای نگهبان برای رد یا تایید صلاحیت نامزدها ندارد چون مردم باید درباره آن تصمیمگیری کنند.
از آقای ناطق نقل شده که گفته «در یافتن گزینههای غیر از روحانی هم فعال باشیم، نامزدی تنهای روحانی، ریسک است»، حتی اصلاحطلبان نیز میگویند «ما کاندیدای در سایه میآوریم که اگر اتفاقی افتاد دست ما خالی از کاندیدا نشود» با این توضیحات نمیتوان نتیجه گرفت که احتمال ردصلاحیت روحانی وجود دارد؟
من حرف را بیشتر درباره ردصلاحیت آقای روحانی نمیدانم. من درباره عدم رایآوری آقای روحانی میدانم؛ یعنی آقایان نگران هستند و حق هم دارند نگران باشند، البته این نگرانی از تاییدصلاحیت آقای روحانی نیست و میدانند او تاییدصلاحیت میشود. آنها نگران هستند که آقای روحانی رای نیاورد منتها نمیخواهند این را بگویند، اصلاحطلبان گرچه میدانند وضعیت رای آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 خطری است اما نمیخواهند پایگاه رای آقای روحانی را از همین الان در تبلیغات خودشان پایین نشان دهند بنابراین شاید کاندیداهای دیگری را هم مطرح کنند که اگر انتخابات به دور دوم رفت و آقای روحانی نتوانست به آن مرحله برسد، یک کاندیدای دیگر هم داشته باشند.
به عبارت دیگر اصلاحطلبان با دمیدن بر احتمال ردصلاحیت آقای روحانی هم نامزدی را در کنار آقای روحانی قرار میدهند و هم تا لحظه آخر که شورای نگهبان درباره بررسی صلاحیتها میخواهد اعلامنظر کند دائم میگویند میخواهند آقای روحانی را ردصلاحیت کنند که در واقع آن حالت مظلومنمایی را داشته باشند. بعد که از این مرحله عبور کردند، وارد پروسه انتخابات میشوند که اگر آقای روحانی رای نیاورد کاندیدای دیگر آنها این شانس را داشته باشد که رای بیاورد. البته این کار اصلاحطلبان منطقی است اگر چنین روالی را دنبال نکنند جای تعجب است.
یعنی برعکس سال 92، اصلاحطلبان حتما کاندیدای دوم خودشان را تا روز انتخابات در صحنه نگه میدارند تا ریزش آرای آقای روحانی را جمع کنند؟
به نظر من این پروژه را اگر اجرا کنند کاملا عقلانی رفتار کردند چون آقای روحانی کسی نیست که اصلاحطلبان بخواهند همه تخممرغهای خودشان را در سبد او بگذارند اما اصلاحطلبان دارند این کار را میکنند. در واقع این طور بگویم خطای استراتژیکی را که اصولگرایان در سال 84 با آقای احمدینژاد کردند، اصلاحطلبان در سال 96 دارند با حمایت بی قید و شرط از آقای روحانی تکرار میکنند. این خطای استراتژیکی برای اصلاحطلبان است.
یعنی همه تخم مرغها را در سبد آقای روحانی بچینند؟
بله، به دو دلیل، نخست آنکه آقای روحانی ممکن است در انتخابات رای نیاورد، آن وقت دیگر همه چیز را از دست میدهند. دوم با این حمایتی که اصلاحطلبان دارند از آقای روحانی میکنند آقای روحانی در دور دوم مسئولیت خود مثل روسای جمهور قبل از خود احتمال قوی به مراتب ضعیفتر از دور اول خواهد بود، پس همه ضعفهای او به پای اصلاحطلبان نوشته میشود. به نظر من امروز اصلاحطلبان دارند خطای استراتژیک مرتکب میشوند مثل همان کاری که اصولگرایان انجام دادند و همه تخممرغهای خود را در سبد آقای احمدینژاد گذاشتند.
اما اصلاحطلبان خیلی اصرار دارند بگویند که عبور از روحانی نمیکنند، بالاخره عبور نکردن آنها از روحانی اشتباه استراتژیک است یا ماندن پای حمایت از آقای روحانی اشتباه استراتژیک محسوب میشود؟
این حمایت از آقای روحانی را بدون قید و شرط دارند انجام میدهند. این اشتباه بزرگشان است.
اما چهرههای اصلاحطلب میگویند؛ «ما انتقادهای خودمان را به آقای روحانی منتقل میکنیم»، مرتب با آقای جهانگیری جلسه دارند و انتقادها را به او منتقل میکنند که به گوش رئیسجمهور برسد اما گویا این انتقادها اثرگذار نبوده است، شروطی هم گذاشتند اما به نظر نمیآید اثرگذار بوده باشد. اصلاحطلبان برای آقای روحانی شرط گذاشتند که چند نفر از استاندارانش را عوض کند تا بتوانند بیشتر برای جلب حمایت مردم تحرک داشته باشند اما آقای روحانی توجهی به انتقاد اصلاحطلبان نکرد، به نظر شما اصلا آقای روحانی شرطپذیر است؟ آیا اصلاحطلبان دیگری چارهای جز حمایت از روحانی دارند؟
مشکل اصلاحطلبان دقیقا همین است. آقای روحانی به لحاظ شخصیتی از 40 سال پیش تاکنون بسیار کمنصیحتپذیر و انتقادپذیر بوده است. او بسیارکم اهل توجه به مشورتهاست، همچنین ظرفیت تغییر و تحول در دولت خیلی کم است. از شخص خود رئیسجمهور تا بقیه اعضای کابینه چنین خصلتی دارند بنابراین اینکه میگویند جلسه گذاشتیم و گوش ندادند درست است قابل پیشبینی هم بود یعنی اصلا آقای روحانی مشربش به لحاظ خصلتهای شخصی و هم دولتی این است. همکارانی هم که انتخاب کرد کمتحرک و با ظرفیت پایین هستند.
بسیاری از انتقادها را هم قبول دارند اما اصلا نمیتوانند تکان به خود بدهند و این انتقادها را اجرایی و عملیاتی کنند بنابراین خیلی فکر نشود در دولت مقابل انتقادهای اصلاحطلبان مقاومت میشود خیر، اتفاقا با خیلی از انتقادها موافقند اما نمیتوانند کاری کنند. دولت لخت و کمتحرک و قدرت مانورش بسیار ضعیف است. آقای روحانی برای همین نمیتواند چهار مدیر اجرایی کشور را تغییر دهد؛ کاری که زمان آقای احمدینژاد تندتند اتفاق میافتاد.
به نظر شما اصلاحطلبان کاندیدای در سایه را میآورند؟
مشکل اصلاحطلبان این است که الان هیچ گزینه رایآوری غیر از آقای روحانی ندارند. اینکه میگویند اگر کاندیداهای اصلی ما تایید صلاحیت شوند حتما پیروز انتخابات هستیم این حرف را قبول ندارم، اصلاحطلبان مشکل کمبود آرای مردمی و مشکل ردصلاحیت دارند که دو محدودیت بزرگ برای آنها محسوب میشود. در واقع اصلاحطلبان گیر کردند یعنی چارهای جز حمایت از آقای روحانی ندارند، منتها فکر میکنم همین چاره نداشتن هم آنها را در یک ورطه خیلی بدی خواهد انداخت.
مجبور میشوند حمایت بی قید و شرط از آقای روحانی کنند که اگر آقای روحانی رای نیاورد دستشان کامل خالی میشود، اگر هم رای بیاورد معتقدم دولت دوم آقای روحانی به مراتب ضعیفتر از دولت اول او خواهد بود و تمام این نقیصه به پای اصلاحطلبان نوشته میشود. البته فاکتور مجلس را هم نباید از یاد برد. مجلس دهمی که اصلاحطلبان به تعبیری آن را دستاورد خود میدانند عملکرد ضعیف این مجلس هم به عملکرد بعدی آقای روحانی اضافه خواهد شد بعد معلوم نیست چه چیزی از کشور باقی بماند. یعنی یک مجلس ضعیف با یک دولت ضعیفتر از آن، همه اینها به پای اصلاحطلبان نوشته خواهد شد.
نظر کاربران
نگران نیستند .دارند سکته میکنند.....
زمان تبلیغات انتخابات روحانی اعلام کرده بود من اعتدال گرا هستم حالا چی شده سخن از اصلاح طلبی میزنند.
نگرانی نداره .میخاستند کار کنند .به مدم فقط دروغ گفتند
چرا انقدر از احمدی نژاد میترسین؟
به گفته رسایی چوب خشک مقابل روحانی هم رای میاره خلاص