چرا معضلات اقتصاد ایران پیچیدهتر شده؟
هر چه زمان میگذرد، گسلهایی در اقتصاد ایران نمود مییابد که هر چند نشانههایی از آن پیش از این وجود داشت، اما مورد توجه بسیط کارشناسان قرار نگرفته بود. این گسلها، فارغ از روندهای معمول در شاخصهای کلان اقتصادی است. گسلهایی که برطرف کردن آن نهتنها آسان نیست، بلکه حتی پاسخی قطعی برای آن وجود ندارد .
صندوقهای بازنشستگی
صندوقهای بازنشستگی در کشور، نهتنها از عدم سرمایهگذاری مناسب در طول پسانداز افراد، ضربه خوردهاند بلکه تعداد بازنشستگان و افزایش امید به زندگی ایرانیان نیز این صندوقها را با مشکل مواجه کرده است. هر چه زمان نیز میگذرد مشکلات آنها بیشتر میشود و سطح مطالبات از آنها افزایش مییابد، بدون آنکه جریان درآمدی ورودی مناسب و باثباتی برای پاسخ به این مطالبات وجود داشته باشد.
از سوی دیگر اواخر خردادماه امسال علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در نشست علنی مجلس شورای اسلامی در بخشی از گزارش خود به نمایندگان منتخب مردم در خصوص وضع موجود و چالشهای این وزارتخانه گفته بود: مساله مهم برای وزارت تعاون، صندوقهای بازنشستگی است، چرا که این صندوقها در وضعیت ناخوشایندی به سر میبرند در حالی که من یک بار در تاریخ ۸ مهر ۹۳ در جلسه غیرعلنی این وضعیت را به استحضار مجلس رساندم. صندوقها به دلیل آنکه دشت نمیکنند، در وضعیت نامناسبی قرار دارند و دولت و مجلس دهم باید برای پایدارسازی آنها اقدام اساسی انجام دهند تا برخی رویههای نادرست گذشته تکرار نشود.
حال باید دید چگونه میتوان از بار صندوقها کاست؟ فراموش نکنیم که این صندوقها در نهایت برای کاهش فشار به خود مجبور خواهند بود تا از بودجه دولت ارتزاق کنند و این به معنی کسری بودجه بیشتر در طول زمان از این ناحیه است. یکی از راهکارهای کشورهایی که با این مشکل مواجه شدهاند، افزایش طول اشتغال است. بدین معنی که با به تعویق انداختن سن بازنشستگی، خروجی صندوق را تقلیل دهند.
این البته گزینه قابل دسترسی است که باید انجام شود و اصولاً با افزایش سن امید به زندگی برای تراز شدن هزینه و درآمد صندوق، میبایست سن بازنشستگی بیشتر شود، اما همراه با این مساله ضروری است که برنامههای سرمایهگذاری صندوق نیز اصلاح و بهبود یابد.
دولت باید این رویکرد را هر چه زودتر بزداید.
لشکر بیکاران
بازار نیروی کار ایران در حال پر شدن از نیروی کاری است که هنوز در چهارمین دهه زندگی خود نتوانستهاند بر سرکار روند. فاجعهای که میتواند تبعات بزرگتر اجتماعی-سیاسی را به همراه داشته باشد. جالب آنجاست که نرخ بیکاری نیز قادر نیست به شکلی مقتضی این معضل را حل کند، از آنرو که بسیاری از جستوجوگران کار، از این کار خسته شدهاند و دیگر به دنبال آن نیستند. این به معنی خروج این افراد از گروه بیکاران است و اینگونه نرخ بیکاری کاهش مییابد!
از سوی دیگر طنز داستان آن است که صندوقهای بازنشستگی نیاز به شاغلان بیشتر دارد تا ورودی درآمدی داشته باشد، برای پاسخ دادن به بازنشستگان اما در عین حال اقتصاد توان خلق فرصت شغلی را برای افراد جامعه ندارد. اگر تا دیروز به صرف رشد اقتصادی، امکان ایجاد اشتغال به شکلی بود تا معضل بیکاری محسوس نباشد، امروز آمار نشان میدهد که حتی رشد هشتدرصدی در میانمدت نمیتواند از نرخ بیکاری به طور محسوسی بکاهد. این در حالی است که دولتمردان به نرخ رشد هشت درصد دل بستهاند. اواخر تیرماه امسال وزیر امور اقتصاد و دارایی گفته بود: «رشد اقتصادی برای دستیابی به یک اقتصاد مولد شرط لازم است.
باید توجه کرد که بازار نیروی کار ایران برای کارآمد شدن نیاز به اصلاحات بنیادی دارد که بیش از همه در نوع قراردادها و ورود و خروج آزادانه به فرصتهای شغلی ایجاد میشود. تا هزینه ناشی از این قوانین برای کارفرما کاهش نیابد و کارفرما نتواند به راحتی نیروی کار کارآمد را برگزیند و بدین شکل با رشد اقتصادی ناشی از افزایش بهرهوری فرصتهای شغلی بیشتری را ایجاد کند، معضل بیکاری کنونی از بین نخواهد رفت.
معضل آب
روند گرمایش زمین، ایران را به طور محسوسی از یک سرزمین معتدل به کشوری که بیشتر میتوان آن را خشک و بیابانی تعریف کرد، تبدیل میکند. امروز معضل آب میرود تا تقابلهای منطقهای را بین ایرانیان دامن زند و معلوم نیست با تداوم این وضعیت، چه تغییرات اجتماعی-اقتصادی ایجاد خواهد شد.
گسلهای مورد اشاره در نهایت میتواند، توازن بودجهای را بیش از پیش برهم زند و بیثباتی در اقتصاد کلان از پی آن نمایان خواهد شد. بدتر آنکه هر چه زمان بگذرد، این گسلها عمیقتر شده و تبعات اقتصادی آن شدیدتر. معلوم نیست که در ۱۰ سال آینده، چه گسلهای دیگری نمایان شود، اما بیتردید اکنون این گسلها شرایطی کاملاً تازه را نسبت به شرایط و مشکلات اقتصادی گذشته ایجاد کرده و آنها را پیچیدهتر کرده است.
نظر کاربران
ما هم اینها را میدانیم . مسئولان هم میدانند اما ............
متاسفانه اقتصاددانان بجای تلاش برای راهی که اقتصادراکدراازحالت رکودخارج کندبه امارهاوارقام ساختگی وبی محتوادل خوش کرده وچشم خودرابه واقعیتهای جامعه وگرفتاریهای اقتصادی بسته اند مثلا جوک تورم تک رقمی که ارزش خندیدن هم ندارد
چون كارها به دست كاردان نيست !
اول مشکلات فساد وارتشا واختلاس را درهمه دستگاه ها باید حل کرد دوم مسولان را با توجه به سواد(نه مدرک الکی) وتخصص وتجربهای کهباعملکردشان سنجیده شود نه کسی که درعرض20سال چندین شرکت را ورشکسته ورده..انتخاب کرد وکار را از ابتدا شروع کرد
این که مشخصه ...