سودای شهرنشینی
چرا جهان روستایی، به دنیای شهرنشین تبدیل شده است؟
گزارشهای سازمان ملل از موج بیسابقه رشد شهرها خبر میدهد، رشدی که در تاریخ نظیر ندارد. سال ۲۰۰۷ از این منظر، نقطه عطفی به شمار میرود چرا که از این سال به بعد جمعیت شهری دنیا بر جمعیت روستایی پیشی گرفته است.
مهاجرت، علت اصلی و البته بحثبرانگیز رشد شهرنشینی است. برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد (UN Habitant) تخمین میزند که هر هفته سه میلیون نفر به شهرها مهاجرت میکنند. بخش عمده این مهاجرت در آسیا و آفریقا اتفاق میافتد و بیتردید تحولات اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی بسیاری برای دنیا به همراه دارد.
با نگاهی به همین آمار و ارقام میتوان به اهمیت مساله پی برد، دنیا با چالش جدیدی روبهروست. شاید به همین دلیل است که تصمیمسازان و سیاستمداران در کشورهای مختلف هر از گاهی به تکاپو میافتند تا برای مدیریت، ساماندهی یا حتی متوقف ساختن روند مهاجرت به شهرها چارهای بیندیشند. در سال ۲۰۱۳ مطالعه سازمان ملل روی تمامی ۱۹۳ کشور عضو این سازمان نشان داد ۸۰ درصد از کشورها سیاستهایی برای کاهش مهاجرت از روستا به شهر تدوین کردهاند.
چرا روستاها خالی میشوند؟
در حالی که رابطه معناداری بین شهرنشینی و رشد اقتصادی وجود دارد و ۸۰ درصد تولید ناخالص ملی جهان در مناطق شهری خلق میشود روستاهای جهان روز به روز از نظر اقتصادی ضعیفتر و ناکارآمدتر میشوند. به همین دلیل است که بسیاری از روستاییان، شهرها را دنیایی از فرصتهای جدید، از جمله اشتغال میدانند.
فرصتها در شهر، بسیار فراتر از اشتغال و بهرهوری اقتصادی است. شهرها همچنین فرصتهایی برای تحرک اجتماعی و توانمندسازی زنان فراهم میکنند. دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی از جمله مراقبتهای اولیه (به ویژه در حوزه باروری) خود سبب توانمند شدن بیشتر زنان، درک بهتر آنان از حقوق و جایگاه اجتماعی خود و بهبود شرایط زندگی برای آنها میشود. بسیاری از جوانان از جمله زنان و دختران جوان، مهاجرت به شهر را فرصتی برای گریز از جامعه پدرسالار سنتی و تجربه آزادی میدانند.
به علاوه، فرآیند شهرنشینی -که عمدتاً در آسیا و آفریقا در حال وقوع است- فرصت بیسابقهای برای توسعه پایدار به شمار میرود. زندگی شهری این امکان بالقوه را دارد که زمینه استفاده مطلوب و کارآمد از منابع را فراهم کند، کاربری زمین را بهبود ببخشد و از تنوع زیستی اکوسیستم طبیعی حمایت کند. این همه تنها در صورتی محقق میشود که سیاستهای اندیشمندانهای اتخاذ شود و از قابلیتهای شهرنشینی در مسیر توسعه به درستی استفاده شود.
گذشته از این همه میتوان مهاجرت روستاییان به شهرها را در سراسر جهان، به عوامل چندی نسبت داد:
■ جستوجوی کار در مناطق شهری؛ چرا که به دلیل استقرار صنایع در این مناطق فرصتهای اشتغال در مقایسه با روستاها بسیار بیشتر است.
■ پایین بودن نرخ تولیدات کشاورزی. از آنجا که مهمترین منبع درآمد روستاییان تولیدات کشاورزی است این مساله، درآمد آنان را محدود میکند و سبب میشود در جستوجوی درآمد بیشتر به شهرها کوچ کنند.
■ ماهیت نظام آموزشی. در غالب کشورها موسسات آموزش عالی در شهرهای بزرگ مستقر شدهاند لذا جوانان برای ادامه تحصیل ناگزیر میشوند به شهر مهاجرت کنند و در بیشتر موارد به دلیل یافتن شغل و امکان سکونت در شهر باقی میمانند.
■ ناامنی در مناطق روستایی. در برخی کشورها، نهادهای امنیتی و نظامی در شهرها متمرکز شدهاند. به همین دلیل امنیت ساکنان مناطق روستایی چندان تضمینشده نیست.
■ شکاف خدمات اجتماعی بین مناطق روستایی و شهری. این پدیدهای است که در کشورهای در حال توسعه به آسانی قابل رویت است. خدمات درمانی عمدتاً در شهرها ارائه میشود و روستاییان از ابتداییترین تسهیلات در زمینه بهداشت، بیمه، مسکن، آب آشامیدنی سالم و امثال آن محروماند.
■ شکاف درآمدی بین مناطق روستایی و شهری. دستمزد بسیاری از مشاغل در شهر از شغل مشابه آن در روستا بیشتر است بنابراین، عامل دیگری که روستاییان را به شهرها میکشاند شکاف درآمدی است.
مهاجرت از روستا به شهر پدیدهای جهانی است اما، با مرور عوامل بالا میتوان دریافت گستردگی آن در کشورهای در حال توسعه و نظامهای سیاسی و اقتصادی ناکارآمد بیشتر است. کشورهای زیادی توانستهاند با در پیش گرفتن سیاستهای درست و اقدامات مطلوب این فرآیند را مدیریت کنند و از عوارض و پیامدهای آن بکاهند. نگاهی به تجربه برخی از آنها میتواند تصویر روشنتری به دست دهد.
بحران شهرنشینی در هند
موج عظیم مهاجرت به شهرها در هند، در دو دهه گذشته نگرانی بسیاری از کارشناسان و البته دولتمردان این کشور را در پی داشت. در سال ۱۹۵۱ جمعیت شهرنشین هند تنها ۶۲ میلیون نفر یعنی ۱۷ درصد کل جمعیت بود. در سال ۲۰۱۱ این میزان به ۳۷۷ میلیون نفر یعنی ۳۱ درصد رسید و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵، ۵ /۴۲ درصد از هندیها ساکن شهرها شوند.
با وجودی که در مقایسه با بسیاری از کشورهای در حال توسعه درصد شهرنشینی در هند نسبتاً پایین است اما گسترش این پدیده، معضلات و مشکلات بسیاری برای اداره شهرهای بزرگ به همراه داشته است: بیکاری، مشاغل کاذب، کمبود منابع و امکاناتی نظیر آب، برق، بهداشت، دفع زباله و... در این میان، مسکن مهمترین و بزرگترین مشکل مهاجران روستایی است. زاغهنشینی در شهرهای بزرگ هند بیداد میکند؛ 50 درصد از جمعیت بمبئی و 32 درصد از ساکنان کلکته، در زاغهها و آلونکها زندگی میکنند.
مطالعهای که در دانشگاه حیدرآباد انجام شده است نشان میدهد علت اصلی مهاجرت جوانان روستایی به شهرها، اشباع مناطق روستایی از نیروی کار و نبود فرصتهای شغلی کافی متناسب با افزایش جمعیت در این نقاط است. در هندوستان، جوانترها اغلب زمینی برای کشت و زرع ندارند. برخلاف کشورهای اروپایی که تنها فرزند بزرگ خانواده از دارایی پدر ارث میبرد در هند تمامی فرزندان از دارایی پدر سهمی دارند و این سنت، سبب تقسیم اراضی زمینداران میشود.
جالب آنکه در سالهای اخیر، آهنگ شهرنشینی در هند به دو دلیل کندتر شده است. نخست آنکه شهرها از جمعیت اشباع شدهاند و دیگر نمیتوانند برای کاریابی و اشتغال، فرصتی در اختیار مهاجران قرار دهند. دوم، دولت هندوستان و دولتهای محلی تدابیر و سیاستهایی در پیش گرفتهاند که سبب توسعه مناطق روستایی شده است.
یکی از بهترین دستاوردهای این برنامه را میتوان کاهش شکاف دستمزد بین مناطق روستایی و شهری دانست. ایندین اکسپرس مینویسد: این شکاف تقریباً بسته شده و به همین دلیل انگیزه کارگران روستایی برای مهاجرت به شهرها نیز کاهش یافته است.
مهاجرت در چین؛ در جستوجوی ثروت و خوشبختی
تنها در سال ۲۰۰۹، ۱۴۵ میلیون نفر، یعنی ۱۱ درصد از کل جمعیت چین از روستاها به شهر مهاجرت کردند. در میان این مهاجران، تقریباً ۸۵ تا ۱۰۰ میلیون نفر متولد سال ۱۹۸۰ به بعد بودند؛ یعنی جوانان. در شهرهای بزرگ چین تقریباً از هر پنج نفر، یک نفر مهاجر است. تخمین زده میشود که تا سال ۲۰۲۵، ۲۴۳ میلیون نفر دیگر هم از روستاها به شهرها کوچ خواهند کرد و در مجموع جمعیت شهری به یک میلیارد نفر خواهد رسید.
پس از سال 1979، سیاست تکفرزندی در چین که به افزایش سن ازدواج و تاخیر در سن بچهدار شدن انجامید و تعداد بچههای متولدشده در روستا را به 5 /1 فرزند (دو بچه به شرطی که اولی دختر باشد؛ در غیر این صورت تنها یک فرزند) محدود کرد، ساختار خانوار و به دنبال آن نیروی کار کشاورزی در روستاهای چین به طور کلی متحول شد.
در همین زمان، سیاست اقتصاد «اصلاحشده و آزاد» در چین سبب رشد اقتصادی بیسابقه و افزایش درآمد شد. نرخ کند افزایش درآمد در میان کارگران روستایی، افزایش تقاضا برای نیروی کار ارزانقیمت در بخش تولید و توسعه بیرویهای که سبب دستاندازی به زمینهای کشاورزی شد، همگی، حجم عظیمی از نیروی کار روستایی را به سمت شهرهای بزرگ و کوچک راند. این گروه جدید که کوچ را بر ماندن ترجیح دادند «نسل جدید مهاجران» نام گرفتند و به نیروی پیشران اقتصادی این کشور بدل شدند.
مطالعات نشان میدهد در حالی که مهاجران قبلی (افراد مسنتر) در اثر عوامل دافعه (push factors) نظیر «نیروی کار اضافی در روستا» یا «شرایط دشوار زندگی» به شهر مهاجرت میکردند، انگیزه اصلی نسل جدید مهاجران، عوامل جذبکننده (pull factors) زندگی در شهر مانند «فرصتهای درآمدزایی مورد انتظار» یا «سبک زندگی شهری» است.
نسل جدید مهاجران در چین، جوان هستند. به همان اندازه که از مهارتهای کشاورزی بیبهرهاند فاقد مهارتهای زندگی در شهر هستند، تحصیلات ابتدایی دارند یا اساساً تحصیل نکردهاند و به همین دلیل پس از مهاجرت با فشار کار، پایین بودن درآمد، بیهویتی و در نهایت احساس بدبختی و نارضایتی دست به گریبان میشوند.
مطالعهای که در سالهای 2006 و 2007 در چین انجام شد نشان داد برخلاف نسل گذشته، این نسل بیشتر به دنبال کسب فرصتهای بهتر و تجربه هیجان زندگی شهری جلای وطن میگوید. دلیل دیگری که جوانان برای مهاجرت از روستا اعلام میکنند عدم تمایل به نظام آموزشی سنتی در چین است.
بسیاری از پاسخگویان نیز جذابیت زندگی شهری را دلیل اصلی خود برای مهاجرت عنوان کردهاند. تمایل به داشتن زندگی مادی و دسترسی به کالاهای لوکسی که تنها برای شهرنشینان فراهم است خود یکی از انگیزههای قوی برای جوانان است. محققان پژوهش مذکور میگویند این انگیزه، به انضمام ناامید شدن جوانان از سرمایهگذاری در تحصیل، عامل مهمی است که سبب مهاجرت افراد در سنین «جوانی» میشود.
گروه کوچکی از مهاجران هم «شور و اشتیاق برای کشف دنیا» یا «صرفاً برای سرگرمی» را دلیل مهاجرت خود عنوان کردهاند. کنجکاوی، خستگی از زندگی یکنواخت روستایی، رهایی از کنترل والدین یا ازدواج با موارد مناسبتر از دیگر دلایلی است که در این مطالعه به عنوان عوامل موثر بر مهاجرت ذکر شده است.
علاوه بر آنچه گفته شد از دیگر عواملی که به مهاجرت روستاییان در چین دامن میزند «شبکه مهاجرت» است. در واقع، ایده مهاجرت نهفقط بر اعضای خانواده و بستگان که بر تمامی افرادی که در یک منطقه زندگی میکنند تاثیر میگذارد و سبب مهاجرت زنجیرهای میشود. این شبکه، با فراهم کردن اطلاعات لازم برای کاریابی یا ارتباطات حمایتکننده میان مهاجران، هزینههای مهاجرت را کاهش میدهد و خود به یک عامل مشوق تبدیل میشود.
تدابیری برای کنترل مهاجرت
تردیدی نیست که گسترش شهرنشینی و مهاجرت روستاییان به شهرها، پدیدهای اجتنابناپذیر است. اما تجربه کشورها نشان داده است، دولتهایی که برای کنترل این روند و ساماندهی آن برنامهریزی هوشمندانهای داشته و سیاستهای درستی اتخاذ کردهاند با چالشهای کمتری مواجه شدهاند.
ارسال نظر