زندگی دختران پانسیون نشین در تهران
پانسیون ها و شرکتهای خصوصی و نیمه خصوصی تهران، بیشتر میزبان دختران هستند؛ دخترانی که از شهرستان ها و شهرهای دیگر برای کار به تهران می آیند. این دختران جوان که در بیشتر مواقع تحصیلکرده هستند به امید یافتن شغل مناسب و متناسب با رشته تحصیلی خود راهی پایتخت می شوند، اما نتیجه همیشه آن چیزی نیست که پیش بینی می کنند.
در بسیاری از موارد اگر دستاورد خاصی از این کار کردن و زندگی پرمشقت در شهری دور از خانواده نصیب فرد نشود باز هم باید خدا را شکر کرد، زیرا برخی از این دختران در اثر تنهایی و همنشینی با افرادی که مشکلات اخلاقی و خانوادگی دارند به مسیری پا میگذارند که دیگر بازگشت از آن سخت است. اعتیاد و ازدواج های صوری و از همه بدتر فساد و فحشا هر چند در مورد همه این مهاجران که به امید رشد و پیشرفت مهاجرت میکنند صادق نیست ولی وجود دارد.
تهران جذابیت زیادی برای مهاجران دائم و موقت دارد. سالانه هزاران نفر از نقاط مختلف ایران به منظور دستیابی به فرصتهای بهتر کار، درآمد، تحصیل و زندگی به این شهر میآیند. بسیاری از این افراد که اغلب جوان، دانشجو، کارمند یا کارگرند، به تنهایی و دور از خانواده خود به صورت «مجردی» زندگی میکنند. پانسیون های زنانه خیابان ولیعصر تهران محل زندگی دختران جوانی است که تقریبا از همه شهرهای ایران برای کار به تهران می آیند.
مهاجرت به پانسیون
مدیر یکی از این پانسیون ها در اینباره می گوید: حدود ۱۳ سال است که یکی از بزرگترین پانسیون های اقامت دختران شهر تهران را اداره می کنم که هر سال میزبان حدود ۵۰۰ دختر و زن جوان است.
او بیشتر مشتریان پانسیون را از شهرهای شمالی کشور و به ویژه کردها و برخی شهرهای مرکزی ایران می داند و میگوید: با وجود این، نمی توان گفت از همه شهرهای ایران دخترانی برای کار به تهران می آیند و همه فرهنگ ها این مساله را به راحتی هضم میکنند.
مدیر این پانسیون برخی شهرهای جنوبی یا شهری مانند ایلام را از شهرهایی میداند که طی این سالها هیچ مراجعهکننده ای به پانسیون او نداشتهاند، با وجود این، سایر شهرهای کشور کم و بیش مراجعانی دارند.
او در مورد دستاورد و نتیجه این سبک زندگی و مهاجرت و تجربهای که از مشاهده این افراد طی این سالها داشته میگوید: اولش همه خوشحال هستند و با امید زیاد دوری خانواده را تحمل میکنند اما تا به حال کسی را ندیدهام که بعد از حداقل سه سال ماندن در این شهر هزار رنگ (تهران) رنگ عوض نکند و همان آدم سابق باشد.
مدیر پانسیون مشتریانش را بعد از سه سال ماندن در تهران به چهار دسته تقسیم میکند و میگوید: دسته اول چون می بینند هر کاری بکنند بیشتر از ماهی یک میلیون درآمد ندارند و باید دو سوم این یک میلیون تومان را خرج خورد و خوراک و اجاره پانسیون کنند، عطای کار را به لقای آن می بخشند و دست از پا درازتر به شهر خود برمیگردند. دسته دوم آنهایی هستند که از ابتدای راه مسیر خود را گم میکنند و با همنشینی با افرادی که همهفنحریفند ظرف مدت کمی به راه های بد می افتند، یعنی اگر گرفتار اعتیاد نشوند در دام مردان خیابانی افتاده و بعد از مدتی رها می شوند که اینها وضعشان از همه بدتر است.
او می افزاید: عده کمی هم بعد از مدتی شوهر می کنند و اینها باز هم خودشان را از بقیه موفق تر میدانند ولی باز هم کار کردن در تهران را ادامه ندادهاند و دسته چهارم هم کجدار و مریز شاید سالها بدون فساد اخلاقی کار کنند و درآمد کمی را پسانداز کنند، در حالی که هر عقل سلیمی میداند اگر این افراد بتوانند در شهر خودشان کاری هرچند با حقوق کمتر پیدا کنند بهتر از صرف این همه هزینه است. در واقع این کار هیچ دستاوردی ندارد و در نهایت انگار فرد کار نکرده است.
من دیگر نمیتوانم در شهر خودم زندگی کنم
ترکیبی از نیازهای عاطفی، میل به فردیت، استقلالطلبی، میل به رشد و پیشرفت تحصیلی و حرفهای و توسعه نامتوازن تهران در مقایسه با شهرستانها باعث گرایش فزاینده دختران به زندگی مجردی در تهران میشود.
«مائده» از گرگان برای کار به تهران آمده است. او فوق لیسانس مدیریت دولتی دارد و البته چون مدرکش را از تهران گرفته بعد از اتمام تحصیل همین جا مانده و چون نمی توانسته در خوابگاه بماند در پانسیون اقامت میکند. او در مورد کار و زندگی در تهران می گوید: راستش را بخواهی یک جورهایی عادت کردهام! من دیگر نمی توانم در شهر خودم زندگی کنم زیرا به محیط تهران و آزادی اینجا عادت کردهام و تحمل نگاههای سنگین و کنجکاوانه همشهریانم و البته دخالت فامیل و همسایه در زندگی شخصیام را ندارم و چون امکان ازدواج ندارم ترجیح می دهم فعلا اینطور زندگی کنم.
او در مورد هزینه های زندگی در تهران می گوید: اولش خیلی سخت بود، ولی الان با صرفهجویی عادت کردهام.
او در شرکتی خصوصی به صورت تماموقت کار می کند و ماهی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد. با وجود این، ۴۰۰ هزار تومان پول پانسیون و همین اندازه هم خرج خورد و خوراک و رفت آمدش است و در نهایت ماهی ۳۰۰ الی ۴۰۰ تومان برایش می ماند که آن هم تا آخر ماه خرج می شود.
او میگوید: شاید باورتان نشود اما با این حقوق من حتی نتوانستهام بعد از پنج سال کار کردن یک گوشی بخرم. با وجود این، حاضر نیستم به گرگان برگردم!
امکان همه نوع سوء استفاده وجود دارد
بعضیها برای کار کردن تن به هر خفتی داده و هر شرایطی را تحمل میکنند زیرا از بیپولی و عواقب آن می ترسند. مدیر یک شرکت خصوصی که دستگاههای الکترونیکی می فروشد و به بازاریاب خانم نیاز دارد، می گوید: ما هر ماه نیرو می گیریم و چون به خانم برای کار تبلیغات نیازمندیم اکثر کسانی که برای کار به ما مراجعه می کنند دختران جوانی هستند که از شهرستان به تهران آمدهاند.
او دلیل این مساله را مهاجرت این افراد و نداشتن درآمد برای گذران زندگی می داند و می گوید: حتی برخی از این افراد با اینکه شاید برای بیشتر خانم ها تحمل آن کمی سخت باشد به ما می گویند اگر مشکلی نباشد شب ها هم می توانند در شرکت بمانند چون جایی را ندارند. در حالی که اکثر این افراد در شهر خود خانوادههایی آبرومند دارند که شاید ندانند آنها در تهران چه وضعی دارند.
مدیر این شرکت خصوصی می افزاید: علاوه بر این، برخی از افراد جویای کار که در ابتدا مشکل اخلاقی ندارند به دلیل تامین مخارج زندگی مجبور می شوند به هر خواسته نامشروعی تن بدهند، زیرا فقط اگر کارفرما کمی سوءاستفادهگر باشد امکان همه نوع سوءاستفاده وجود دارد.
رواج خانه مجردی دختران
۳۰ درصد از جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کردهاند. اگر در سالهای گذشته «خانه مجردی» مقولهای بود که تنها به پسران اختصاص داشت، امروزه دختران زیادی نیز به این سبک زندگی روی آوردهاند و به تنهایی یا همراه با دوستان همخانه خود زندگی مجردی را تجربه میکنند، طوری که زندگی مجردی دختران در تهران به یک پدیده ملموس و روزمره تبدیل شده و از سوی برخی پذیرفته شده و از سوی دیگران با نگرانی و اعتراض مواجه شده است.
یکی از بنگاهداران شرق تهران درباره مراجعه دختران مجرد برای اجارهکردن خانه می گوید: تا ۱۰ سال پیش شاید سالی دو تا سه مورد دختر مجرد داشتیم که می خواستند تنها زندگی کنند و آن هم بیشتر دختران پولدار تهرانی بودند که می توانستند از خانواده جدا باشند.
او می افزاید: از ۱۰ سال قبل به این طرف ناگهان با موجی از دختران مجرد رو به رو شدیم که از شهرهای مختلف به تهران می آمدند و چون تنهایی نمی توانستند اجارهخانه را پرداخت کنند به صورت دو نفره یا بیشتر خانه اجاره می کردند.
این مشاور املاک می گوید: این روزها بیشتر فایل های ما برای رهن و اجاره دختران و پسران مجرد هستند و تعداد منازلی که به مجردها اجاره میدهیم بیشتر از متاهلهاست، در حالی که تا همین چند سال پیش اجارهدادن خانه به آدم مجرد به سختی انجام میشد.
او می افزاید: این در حالی است که ۹۰ درصد این افراد از شهرهای دور و نزدیک به تهران می آیند تا اینجا کار کنند ولی در بیشتر مواقع همه پولشان صرف اجارهخانه میشود و البته موارد زیادی هم بوده که به دلیل شکایت همسایه ها ما مجبور شدیم فرد را زودتر از موعد مقرر از ملک بلند کنیم.
او مصرف مواد و برگزاری مهمانی های شبانه را عمدهترین دلیل شکایت همسایه ها از این افراد مجرد می داند و می گوید: با وجود این، ما باز هم نمی توانیم به مجردها خانه اجاره ندهیم، زیرا تقریبا ۸۰ درصد مشتری های ما مجرد هستند.
نظر کاربران
اینو خوبه به برنامه ریزان کشور بگید چرا که من این هشت ساله که توی شهر خودم دنبال کارمیکردم!!!الان پنج تا مدرک دارم ولی حتی کاری که ماهی پانصدتومن حقوق بده پیدا نمیشه،حداقل تهران خوبه که باماهی ی تومن پیدا میشه،کی مقصره؟؟؟این مهاجرت به تهران باعث بی اعتمادی ومجردماندن همیشگی میشه،آیا شما راه بهتری سراغ دارین؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا تهمت فساد و فحشا را به دختر ایرانی میزنید کسانی که به امید زندگی بهتر از شهرستان مهاجرت مکنند به علت رکود اقتصادی کشور وبیکاری در شهرستان ها مقصر کیست؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
اشتباه منفي دادم
الان زمونه طوری شده هرکسی بایدخرج خودشو خودش دربیاره واگرنه کدوم خانوادست که دوست داره دخترش توشهرغریب زندگی کنه؟حتما واقعا ندارن که این کارومیکنن دیگه ،آدمایی که دستشون به دهنشون میرسه اونا رو هیچوقت درک نمیکنن ،اونم تهران باهزارنوع آدم رنگارنگ،توتهران حداقل آدم میدونه اگرپس اندازنکنه حداقل خرج خودشو درمیاره،توشهرستان اون یه کم درآمدم ندارن،واین مشکل بزرگ همه شده نه فقط پسرها حتی دختراهم ،خواهشا کاری بکنید باحلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه
کشور ما بهشت ثروتمندان وپولداران است هر چی بخوان برایشان فراهم است ازجمله اینکه فقر باعث گردیده تعداد زیادی دختر و زن جوان برای بدست آوردن زندگی ضمن ترک خانواده ودیار خود وتعدادی هم برای رهایی از قیود راهی شهرهای بزرگ وشلوغ میشوند وبستری فراهم میشود برای پولداران هوسباز ... بیشتر هم میتوان نوشت اما...!!
به نظر منم درست نیست به دختری تحصیلکرده که به دلیل نبود کار مناسب و یا کیس مطلوب برای ازدواج و به قصد پیشرفت نه رکون و مرداب شدن عطای شهر خودش رو به لقاش میبخشه و به تهران میاد همچین نامربوط تهمت فساد و بی بندوباری رو زد..شرایط جامعه دیگه مثل گذشته نیس ..شهرستانم یا کار نیس یا اگرم باشه رابطه ایی..
واقعا وحشتناکه. من و دو تا از دوستانم تقریبا مجبور شدیم سه ماه تابستان رو تو یکی از پانسیون های معروف زندگی کردیم. زندگی که نمیشه گفت، وحشتناک بود. همین مسئله باعث شد زودتر دنبال خونه باشیم چون احساس میکردیم داره به شخصیت ما توهین میشه. اون موقع بود که فهمیدم چرا اسم پانسیون جالب نیست و یه جور دیگه به ادم نگاه میشه اگه بگی که تو پانسیون زندگی میکنی. حیف دخترها که همچین جاهایی زندگی کنند. حیف احساس و روح لطیف دخترا که اینجور جاها خدشه دار بشه.