۳۶۹۷۶۴
۵۰۱۱
۵۰۱۱
پ

پیشنهاد طلایی «اسپیلبرگ» به سینما

فت‌وگو با «مارک ریلانس» به بهانه حضور در آثار اسپیلبرگ؛

خبرگزاری صبا - آرش واحدی: گفت‌وگو با «مارک ریلانس» به بهانه حضور در آثار اسپیلبرگ؛

پیشنهاد طلایی «اسپیلبرگ» به سینما

کارنامه حرفه‌ای مارک ریلانس، سرشار از نقش آفرینی‌های متفاوت و درخشان در سینما ، تئاتر و تلویزیون است. اما پیش از حضور در آثار «استیون اسپیلبرگ» بیشتر علاقه‌مندان دنیای سینما و تلویزیون، شاید او را تنها با حضور در سریال «تالار گرگ» محصول شبکه «بی بی سی» به‌خاطر داشته باشند. اما در دنیای تئاتر، وضعیت ریلانس انگلیسی کمی متفاوت است . وی مدیر هنری انجمن جوایز شکسپیر از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ بوده و از سوی دیگر، اثری با نام «ماهی خوب» با هنرنمایی خودش در غرب لندن، مدت‌ها توجه علاقه‌مندان تئاتر را به خود جلب کرده بود.

در حال حاضر او برنده جایزه اسکار است. در حقیقت «مارک ریلانس» در ۵۵ سالگی توسط استیون اسپیلبرگ کشف شد و با حضور خیره کننده‌اش در فیلم «پل جاسوس‌ها» موفق به نامزدی و اخذ جوایز متعددی، من جمله:« گلدن گلوب، بافتا و اسکار» شد. همکاری ریلانس و اسپیلبرگ همچنان ادامه دارد و چندی پیش در «غول بزرگ مهربان» به صداپیشگی پرداخت و تا چندی دیگر در فیلم «ربودن ادگاردو مورتارا» نیز به ایفای نقش خواهد پرداخت. این موفقیت ها دلیل خوبی برای استفاده بردن دیگر فیلمسازان بزرگ سینما از این بازیگر تمام عیار است و مخاطبین سینما سال آینده می‌توانند شاهد حضور ریلانس در اثر کریستوفر نولان «دانکرک» باشند. در گفت‌وگویی که پیش رو دارید، حس و حال ریلانس، در مورد کشف و پیشنهاد طلایی استیون اسپیلبرگ به دنیای سینما را از زبان خودش جویا خواهیم شد.

زمانی که استیون اسپیلبرگ هنگام فیلمبرداری «پل جاسوس ها» حضور در فیلم بعدی اش«غول بزرگ مهربان» را به شما پیشنهاد داد ، شوکه شدید؟

بله. کاملا شوکه شدم . شما بودید شوکه نمی شدید!؟ فکر می‌کنم تنها یک یا دو روز از فیلمبرداری گذشته بود و من تازه داشتم با استیون و تام هنکس بیشتر آشنا می‌شدم.

البته ایفای نقش در «غول بزرگ مهربان» نیز، کاملا متفاوت است زیرا شیوه ساخت اثر ...

خب، تکنیک موشن کپچر نیز، نقش‌آفرینی‌های خاص خودش را می‌طلبد. پروژه «غول بزرگ مهربان» برای من بسیار جذاب بود. زیرا مدتی پیش در لندن، نمایش‌نامه‌ای با نام «بیت المقدس» بازی می‌کردم که بنا به شرایط نمایش، برای من این سوال بوجود آمد که چگونه می‌توانم نقش یک غول را بازی کنم یا اصلا با آن روبه‌رو شوم. بعد از تمرین به «استون هیج» رفتیم و کمی در این مورد صحبت کردیم و من در ذهنم به نتایج قابل قبولی رسیده بودم. بنابراین زمانیکه استیون، بازی در نقش یک غول را به من پیشنهاد داد، پیش خودم گفتم : خب ، این هم موقعیتی که می‌خواستی . حال می‌توانی نقش یک غول را در قالبی متفاوت و جدید ایفا کنی.

در این اثر شما قالب جدیدی را در بازیگری امتحان می‌کردی . از سوی دیگر با کودکی ۱۱ ساله با نام روبی بارنهیل همبازی بودی، که قدم های آغازین در رشته بازیگری را برمی‌داشت. این تقابل برای شما چگونه بود؟

زمانی‌که کودکان در اثری مشغول به بازیگری هستند، می توانند برای تمام اعضای گروه کمک بسیار مناسبی به ارمغان بیاورند. زیرا نقش‌آفرینی آنها به دور از هرگونه تکنیک خاص یا قوانین مرسوم بازیگری است . آنها خودشان هستند که در موقعیت های عجیب قرار گرفته‌اند. روبی نیز، به تمامی اعضای گروه کمک شایانی می‌کرد و به معنی دقیق کلمه نقش را در لحظه زندگی می‌کرد‌. از سوی دیگر کمک ها و توصیه هایی از سوی استیون، خطاب به روبی می‌شنیدیم که بسیار کارآمد و جالب بود؛ استیون هیچگاه به من یا مثلا در فیلم قبلی به تام هنکس، چنین پیشنهادهایی نمی‌دهد و فیلم «غول بزرگ مهربان» موقعیت مناسبی بود که از قدرت کارگردانی و بازیگردانی استیون در مواجهه با یک کودک لذت فراوان ببرم. در آن لحظه بود که متوجه شدم شهرت استیون در کار کردن با کودکان از کجا نشات گرفته است . وی استاد به کار گرفتن حس‌های کودکان در زمان حال است.

و از انرژی اعجاب انگیز آن ها به صورت صحیح استفاده می‌کند. در حقیقت ایشان درک خوبی از تخیل و انرژی کودکانه دارد و در به نتیجه رساندن هدفش خستگی ناپذیر به نظر می‌رسد. در نتیجه من واقعا در هنگام فیلمبرداری ساکت و کنجکاو، فقط نظاره‌گر بودم و از حضورم در آن لحظه تا بعدها، به روی پرده سینما، بسیار لذت بردم.

یکی از نکات قابل توجه شخصیت شما در «غول بزرگ مهربان» استفاده از کلمه‌های خاص و بسیار کمیاب بود. در حقیقت گویش و زبان کاراکتر با استفاده از این کلمات شکلی متفاوت به خود می‌گرفت. شما معمولا از این کلمات استفاده می کنید یا آنها از پیش در فیلمنامه نوشته شده بود؟

بر حسب اتفاق، من آشنایی زیادی با استفاده از زبان انگلیسی بسیار سخت و دشوار دارم . در لحظاتی از فیلمبرداری به درستی کلمات را به‌خاطر می‌آوردم و آنها را صحیح به زبان جاری وساری می‌کردم. البته این به پیشینه کاری خودم هم بازمی‌گردد. زیرا در طول این سال ها علاقه فراوانی به ادای صحیح کلماتی که امروزه به ندرت استفاده می شوند را پیدا کرده‌ام.

بله درست است . به هر حال شما یک بازیگر آثار شکسپیر هستید.

البته من خودم را یک بازیگر شکسپیری کامل نمی‌دانم. اما این نقش‌هایی را که سال‌های متمادی ایفا کرده‌ام را به عنوان گونه‌ای هدیه به حساب می‌آورم. تئاتر و ایفای نقش‌های این چنینی، همواره برای من یادآور خاطرات بسیار لذت بخشی است. من فعالیت‌های زیادی که در سالن های نمایش کوچک و بزرگ لندن داشته‌ام را بسیار دوست دارم و آن ها را رقابتی با خودم در هنر بازیگری تلقی می‌کنم. حضور به روی صحنه تئاتر هیچگاه برای من پایانی ندارد. و این رقابتی است، که تمام عمر خواهان شرکت در آن هستم. در حقیقت من همواره سعی در تبدیل خود به یک تئاتری اصیل داشتم و خواهم داشت .

البته باید ذکر کنم که در ابتدا علاقه ام به بازیگری زمانی آغاز شد، که آثار باستر کیتون و سینمای صامت را می‌دیدم. علاقه ای که هنوز گاهی درون من جرقه می‌زند. اما ورود به دنیای تئاتر و آثار شکسپیر مسیر علایقم را تغییر داد و از ابتدای دهه هشتاد وارد دنیای شگفت انگیز بازیگران و کارگردانان تئاتر انگلستان شدم. اما در حال حاضر فکر می‌کنم، کارم را با انجمن تئاتر شکسپیر برای مقطعی متوقف کنم و به جنبه های دیگر بازیگری بپردازم.

شما بیش از یک دهه در تئاتر تجربه دارید . این تجربیات چه تاثیری به روی نقش آفرینی‌های اخیرتان گذاشته است؟

سال‌های حضور بر صحنه تئاتر برای من یادآور خاطرات خوش و بسیار هیجان انگیز است. یک بعد از ظهر و یا عصر دلپذیر، که بانی رویارویی بازیگر و تماشاگران می‌شود. فکر نمی‌کنم چیزی از این اتفاق دلپذیرتر باشد. برای مثال: خوب به‌خاطر دارم یک بار هنگام اجرای «آنتونی و کلوپاترا» هوا بارانی بود . یک عصر سرد یکشنبه ، من خودم را درگیر با چالش عظیمی کرده بودم و نقش کلوپاترا را بازی می‌کردم . در گوشه ای نزدیک به سن چهار یا پنج پیرزن شصت ، هفتاد یا هشتاد ساله نشسته بودند . البته خارج شدن واژه «پیر» اکنون از زبان خودم کمی عجیب است .

چون در حال حاضر نزدیک به شصت سال سن دارم ، بیشتر منظورم این است که آنها دختران جوان بیست ساله نبودند و به همین دلیل باور کرده بودند که من کلوپاترا هستم . در حقیقت فکر می‌کردند که من واقعا یک زن هستم . در صحنه‌ای که باید خودم را می‌کشتم باور نمی‌کردم ، چنین عکس العمل‌هایی از آنها ببینم ، باورنکردنی و خاطره‌انگیز است. صحنه شاید ، کمی خشن به نظر می‌رسید ولی واکنش آنها را پس از گذشت ۱۷ سال به‌خاطر دارم . خدای من! ... هیچ چیز به زیبایی ارتباط بازیگر و تماشاگران نیست. هیچ چیز در آن لحظات معنی ندارد . تمام داستان‌های دیگر عالم متوقف شده و ما در یک سالن تئاتر در حال رقم زدن بزرگترین داستان عالم ، در یک لحظه خاص هستیم. دنیای تئاتر به‌صورت فزاینده‌ای من را سال به سال بیشتر شیفته عظمت خود می‌کند.

بی‌پرده بگویم . شهرت این روزهای شما از ایفای نقش رودولف ابل در «پل جاسوس ها» و البته توماس کرامول در اقتباس تلویزیونی هیلاری منتل از «تالار گرگ» نشاَت گرفته است. با پایان این فصل مجموعه «تالار گرگ» ، آیا ما باز هم توماس کرامول را خواهیم دید؟

بسیار هیجان انگیز است که هیلاری منتل ، جلد بعدی کتابش را نوشته و منتشر کند. فکر می‌کنم حضور شخصیت توماس کرامول در ادامه ماجرا محتمل باشد. زیرا می‌شود اتفاقات رخ داده را از نقطه نظرهای متفاوت روایت کرد. اما در هر صورت باید در انتظار نگارش ادامه داستان از سوی این زن نابغه باشیم.

شما نقش‌های بسیار متفاوتی ایفا می‌کنید که بازتابی عجیب از ملیت و انگلیسی بودن شما دارد ؛ جانی بایرن در «اورشلیم» ، کرامول در «تالار گرگ» ، نقشی متفاوت تر در اقتباس رمان پل کینزنورث با نام «بیداری» که در آن زبان و گویش متفاوت‌تری هم به معرض نمایش می‌گذارید. در تمام این آثار همسر شما کلرون کمپن نیز ، با شما همبازی بوده‌است چه واکنش و دیدگاه‌هایی از این تغییر نقش ها و همکاری ها با همسرتان داشته اید؟

ما تجربه فوق‌العاده‌ای را هنگام بازی در «بیداری» پشت سر گذاشته‌ایم . کلر و من ، تحت تاثیر فیلمنامه این اثر قرار گرفتیم و با اینکه ترکیب مناسبی برای ایفای این نقش‌ها و ماجراهای ویلیام فاتح نداشتیم اما به عنوان یک واقعه تاریخی در فرانسه ، علاقه فراوانی به ادامه ماجرا داشتیم. پس از مدتی ، موقعیت خلق شده در فیلم ، به اندازه‌ای برای ما حساس و جدی بود که هیچ توجهی به بازخوردها نداشتیم و مسئله را بسیار شخصی می پنداشتیم.

اتفاقات فیلم را می توانید ، به حال و روز سیاسی امروز انگلستان ربط دهید؟

من فکر می‌کنم زخمی که مردم انگلستان امروز از آن رنج می‌برند ، مربوط به گذشته‌های بسیار دور می شود. مشکلاتی که با درجه بندی خاص در روح و روان مردم انگلستان ریشه دوانده‌اند. مردم ما ، انسان های خشونت طلب یا منفعلی نسبت به دیگر کشورهای دنیا نیستند . کافی است ، شما به کمک‌های مردمی که پس از واقعه ای هولناک در کشوری دوردست رخ می‌دهد دقت کنید . مردم ما ، انسان‌های مهربانی هستند که تحت تاثیر وقایع و تاریخ عجیب کشورمان دچار سوءتفاهم‌هایی نگران‌کننده می‌شوند.

درست است ما طرفداران بسیار خشن فوتبال ، افراد جنگ طلب و یا فروشندگان صلاح به سایر نقاط جهان هم داریم ، ولی این ها اکثریت تفکر مردمان ما را تشکیل نمی دهد. ما انسان‌هایی بسیار بشر دوست ، نیز داریم که کفه ترازو را بسیار سنگین‌تر از نکات منفی کشور می‌کند. در این بحران پیش آمده در انگلستان ، فکر می‌کنم بسیاری از هنرمندان بتوانند کمک شایانی به پشت سر گذاشتن این بحران و بازگشت به اتحادیه اروپا ایفا کنند. من نیز به شخصه با پذیرفتن کاراکترهایی که در این مسیر ، روشنگر راه مردم ، برای اتخاذ تصمیمی درست باشند ، سعی در کمک کردن به سامان دادن به وضعیت ملتهب کنونی را دارم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج