بالاخره کودتا بود یا نبود؟
پس از آنكه كودتاي تركيه شكست خورد، يك عنوان در فضاي مجازي منتشر و مورد اقبال وسيع كاربران قرار گرفت. «كودتا نبود، تئاتر بود».
نخستین دسته از علل به نتايج كودتا اشاره ميشود. بيش از يكدهه است كه حزب عدالت و توسعه قدرت را در دست گرفته است. ابتدا از جانب عموم نهادهاي غيرانتخابي مثل ارتش، دستگاه قضائي، پليس و دستگاه اطلاعاتي و حتي رسانهها تحت فشار بودند، ولي اردوغان و حزب او توانستند، به مرور زمان دستگاه اطلاعاتي و رسانهها را تا حدي متعادل كنند، پليس هم کمابیش دچار تغييرات شد ولي ارتش و دستگاه قضائي بهعنوان دو ركن اصلي مخالفت با حزب اعتدال و توسعه باقيمانده بود، ولي اين كودتا چنان فرصتي را ايجاد كرد كه اردوغان قادر شد همزمان هر دونهاد را به صورت اساسي پاكسازي كند و باقيمانده طرفداران آتاتورك در پليس را نيز به جمع تصفيهشدگان اضافه کرد. اينكه در روز كودتا بتوان حدود ٣هزار قاضي و چندهزار پلیس را ليست كرد و دستور اخراج آنان را صادر كرد (ازسوي چه مرجع قانوني؟ اين را نميدانيم)، حتما يك اقدام و برنامه قبلي بوده است و بعيد به نظر ميرسد كه حتي اين كار بتواند در قالب مقررات موجود انجام شده باشد.
همچنين بازداشتهاي وسيع در پليس و ارتش حكايت از برنامهريزي قبلي یا حداقل آمادگی دولت داشته است. ازسوي ديگر فقدان قاطعيت در كودتاگران نشان ميدهد كه احتمال نفوذ درساختار تصميمگيري كودتاگران وجود داشته است. براساس این شواهد مدعی دست داشتن اردوغان در کودتا هستند.
دسته دوم به شيوههاي اجرايي كودتا مربوط ميشود. يكي از مهمترين این دسته از دلايل را فتحالله گولن طرح كرد و اينكه در هر كودتايي نخستین كاري كه بايد انجام شود، دستگيري يا كشتن كساني است كه كودتا عليه آنان انجام شده است. در اين مورد اردوغان و نخستوزير و رهبران حزب و وزراي كابينه و احيانا فرمانده پليس باید دستگیر یا کشته میشدند ولی آنان فقط فرمانده ارتش را بازداشت كردند و اين ضعف از نظر گولن ناشي از دخالت و برنامهريزي اردوغان در اين كودتاست.
واقعيت اين است كه بسيار بعيد است، حكومتي حاضر شود و كودتايي در اين ابعاد را عليه خود سازماندهي كند. بهعلاوه افرادي كه در كودتا بوده و وابسته به حكومت باشند، هم نميتوانند خود را پنهان كنند و قضيه در هرحال رو خواهد شد. با اين حال احتمال ميتوان داد كه در يك مقطع مشخص حكومت از وقوع كودتا مطلع شده باشد، زيرا اين نيز بعيد است كه دولت هيچ اطلاعي از واقعه يا زمينههاي آن نداشته باشد، ولي دولت خود را براي مقابله با آن آماده كرده بود.
به نظر ميرسد كه علت اصلي پذيرش نسبي چنين گزارهاي درجای دیگر؛ یعنی در نحوه برخورد اردوغان با رويداد است. حزب او بلافاصله و بدون ذرهاي تأمل، متهم رديف اول را فتحالله گولن اعلام كرد، درحالي كه معلوم بود، احتمال وابستگي اين رويداد به گولن چندان زياد نيست، زيرا گولن بهعنوان یک روحانی اهل سنت نميتوانسته در ارتش نفوذي درحد برنامهريزي براي انجام كودتا در این اندازهها داشته باشد. اصولا گولن يك فرد مذهبي و به نحوي همدست با حزب حاكم بوده، ولي ارتش تركيه ميراثدار آتاتورك است. روشن است که کودتاگران گرایش آتاتورکی دارند ولی به دلایل سیاسی اردوغان نمیخواهد کودتا را به این گرایش منسوب کند. درواقع معلوم بود كه اردوغان به هيچوجه درپي كشف ريشههاي كودتا نيست، بلكه درپي محكوم كردن گولن بود. حال اين ادعا را جلوي كسي بگذاريم كه ذرهاي به آن باور ندارد و آن را دروغ ميداند، چنين فردي برای رفع اتهام از خود و گولن نخواهد گفت كه طرفداران آتاتورك اين كار را كردهاند، بلكه خواهد گفت اردوغان خودش عامل كودتاست، همانطور كه گولن چنين گفت.
اقدامات پاكسازي اردوغان نيز اگرچه به نحوي سوءاستفاده از موقعيت به وجود آمده است، ولي در برخي از موارد شائبه نوعي پاكسازي سياسي را به ذهن متبادر ميكند. براي نمونه بحث اعدام كودتاگران، بحثي بيربط و غيرقانوني است، چون حتي اگر قانون اعدام را دوباره برقرار كنند، يك قاعده بديهي حقوقي اجازه نميدهد كه حكم اعدام شامل اقدامات كساني شود كه پيش از قانون مرتكب جرمي شدهاند. عطف به ماسبق نشدن قانون يك اصل بديهي است كه بعيد است اردوغان يا نخستوزير وي از آن بياطلاع باشند. اگرچه بعيد است كه اين كودتا يك تئاتر از پيش طراحي شده باشد، ولي رفتارهاي اردوغان اين شائبه را تشديد ميكند.
ارسال نظر