«با» روحانی يا «بر» روحانی
جناح راست چه برنامهاي براي انتخابات رياستجمهوري ٩٦ دارد؟ موضع همه گروهها و احزاب اين جناح در قبال روحاني يكي است يا آنكه رويكردهاي متفاوتي درباره «حمايت» يا «رقابت» با رييسجمهور وجود دارد؟
آيا اصولگرايان پتانسيل ورود به يك رقابت سياسي ديگر دارند؟با حمايت برخي گروههاي اصولگرا از روحاني در انتخابات ٩٦، چه سرنوشتي در انتظار جناح راست خواهد بود؟ اگر بنا باشد برخي گروههاي اصولگرا به رقابت با روحاني بپردازند كادر انتخاباتي مناسبي براي رقابت دارند؟ احتمال رايآوري نامزدهاي انتخاباتي شان چقدر است؟
آيا با چهرههاي امتحان پس داده ميآيند يا آنكه با ورود نيروهاي درجه دو خود، شانسشان در انتخابات را محك خواهند زد؟ پاسخ به اين پرسشها ميتواند شما و نمايي نسبي از وضعيت فعلي اردوگاه اصولگرايان ارايه دهد و به تبع آن، فرضيههاي محتمل جناح راست براي انتخابات ٩٦ را دستهبندي كرد. از همين رو بايد نگاهي به مواضع رنگينكماني اصولگرايان طي هفتههاي جاري داشت؛ مواضعي كه ارزش خبري دارد و از آنجا كه بنيان و بنياد طرح و بررسي هر فرضيه، تخمين و تحليلي، «خبر» است، ميشود تا حدودي فهميد جناح راست با چه دست فرماني، قصد عبور از بزنگاه پر پيچ و خم خرداد ٩٦ را خواهد داشت.
روحاني و سه جريان اصولگرايي
جناح راست، چند سر است. هر سري هم، يك سو را مينگرد. يكي ميخواهد از يمين طي طريق كند در عالم سياست آن يكي از يسار. فرماندهي هم ندارند كه بتواند زير يك بيرق و علم، همهشان را سر خط كند تا بزرگ و كوچك اين جناح دوشادوش هم، و با هم به يك مسير براي يك هدف گام بردارند. همين است كه مدت زيادي است كه ديگر از سمفوني اصولگرايان يك صداي واحد خارج نميشود.
مواضع مختلف و متضاد عناصر اين جناح درباره اتفاقات روز سياسي، نشان ميدهد كه ديگر هيچ پتانسيل، مولفه و پارامتر مشتركي براي رسيدن به وحدت در حوزه تاكتيكي و تكنيكي در اردوگاه جناح راست وجود ندارد. براي اثبات اين ادعا انتخابات رياستجمهوري ٩٢ و انتخابات مجلس دهم را ميشود ناديده گرفت و با مواضع رنگ و وارنگ و متضاد چهرههاي جناح راست ميتوان زاويه حاده موجود بين گروههاي اصولگرا را به نمايش گذاشت.
جايي كه اگر غلامرضا مصباحي مقدم سخنگوي جامعه روحانيت مبارز اعلام ميكند كه احتمال حمايت اصولگرايان از حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم كم نيست برخي از احزاب اين جناح همچون حزب موتلفه كه خود را تابع تصميمات جامعتين ميدانند بلافاصله اعلام كردند كه با كانديداي حزبي و اختصاصي خود به انتخابات خرداد ٩٦ ورود ميكنند.
فرضيهاي كه غلامرضا مصباحي مقدم درباره حمايت اصولگرايان از روحاني در انتخابات ٩٦ ارايه كرد بيترديد نشاندهنده بخشي از حرف و حديثهايي است كه اين روزها در پستوخانههاي احزاب اصولگرا وجود دارد. هرچند بيان همين چند جمله از سوي مصباحيمقدم برخي از همكاران او در جامعه روحانيت همچون آيتالله محمدعلي تسخيري را با گفتن اين جملات كه؛ «ما فعلا در جامعه روحانيت هيچ بحثي درباره انتخابات ٩۶ نداشتهايم» وادار به موضعگيري كرد تا بلكه شايد جلوي استمرار دو قطبي «با روحاني» يا «بر روحاني» در انتخابات٩٦ را بگيرد اما با توجه به واكنشهاي متعدد ديگر چهرههاي اصولگرايي مشخص شد كه اين فرضيه، نقل و نبات فكري و لساني بخش كثيري از عناصر سياسي جناح راست است. چه آنكه سيد محمد غروي از اعضاي شاخص جامعه مدرسين حوزه علميه قم هم پيشبيني كرد كه بسياري از اصولگرايان در انتخابات ٩٦ نهايتا بر حمايت از آقاي روحاني توافق خواهند كرد.
غروي گفته بود: «به نظر ميرسد اكثريت اصولگرايان در انتخابات ٩٦ بر حمايت از آقاي روحاني توافق كنند چرا كه هرچه پيشتر ميرويم، شرايط كشور نيز پيچيدهتر ميشود و اين پيچيدگي در مسائل سياسي نيز بيشتر است. بنابراين بعيد ميدانم كه اصولگرايان به دنبال توافق بر شخص ديگري جز آقاي روحاني باشند.» هرچند چهرههاي ديگري از اين جريان با واكنشهايشان به اظهارات غلامرضا مصباحيمقدم و سيدمحمد غروي نشان دادند كه در انتخابات ٩٦ به دنبال رقابت با حسن روحاني هستند.
محسن كوهكن، نايبرييس جبهه پيروان خط امام و رهبري با اين نگاه بود كه اعلام كرد كه «بعيد است اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم از روحاني حمايت كنند.» مواضع و واكنشهاي فوق نشاندهنده دو جريان سياسي در اردوگاه اصولگرايان است، يك جريان، با حمايت از روحاني در انتخابات ٩٦ به دنبال حفظ آبروي گفتمان اصولگرايي و يك جريان به دنبال رقابت. اما اين همه ماجرا نيست. جريان سوم اصولگرايي با همنشيني و همانديشي نواصولگرايان غيرسنتي تشكيل شده. ژنرالهاي اين جريان بدون توجه به تضاد ديدگاهي ميان گروهها و عناصر اصولگراي سنتي يك هدف اساسي دارند؛ «چهار ساله كردن دولت روحاني.»
اين جريان طي روزهاي پس از انتخابات با پيگيري پروژههاي مختلفي سعي در كاهش محبوبيت دولت و به ويژه حسن روحاني در بين افكار عمومي را دارد. هاديان اين جريان با بيان جملاتي نظير اينكه «اصولگرايي قحطالرجال ندارد» از يك سو تخريب دولت و روحاني را در صدر سياستها و كنشهاي خود قرار دادهاند و از سوي ديگر، با موتوري روشن و چراغي خاموش اقدام به بررسي موقعيت و احتمال موفقيت چهرههاي خود براي رقابت با روحاني ميكنند. بر همين اساس دو رويكرد در حال حاضر در انديشه رقابت با روحاني و يك ديدگاه به دنبال حمايت از روحاني در خرداد ٩٦ است.
چهرههاي جديد
با توجه به بالكانيزاسيون حاكم بر اردوگاه جناح راست، بيترديد سهگانه موجود اصولگرايي تا انتخابات خرداد ٩٦ ادامه پيدا خواهد كرد. بر اين اساس اين سوال مطرح ميشود كه اصولگراياني كه نميخواهند روحاني در پاستور بماند براي تحقق اين هدف از محمود احمدينژاد حمايت خواهند كرد يا محمدباقر قاليباف و سعيد جليلي. يا آنكه رو به چهرههاي جوانتر و جديدتري خواهند آورد؛ چهرههايي كه پس از شكست جليلي و قاليباف سعي كردهاند رنگ و بوي آنان را بگيرند و با توان و موقعيت و ابزار در اختيار چوب لاي چرخ دولت روحاني بگذارند تا در روز موعود، خود را منجي ملك و ميهن معرفي كنند.
همين است كه در ميانه سياهه فهرست كانديداهاي احتمالي اصولگرايان و جايي كه نامهايي همچون محمود احمدينژاد، محمد باقر قاليباف، عزتالله ضرغامي و سعيد جليلي ديده ميشود نامهاي جديدتري هم وجود دارد: «پرويز فتاح، محمد حسين صفارهرندي، عليرضا زاكاني، علي باقري كني و صادق واعظزاده.» بايد به انتظار نشست و ديد كدام يك از گروههاي جناح راست در انتخابات ٩٦ «با روحاني» خواهند بود و كداميك از احزاب نو اصولگرايان «بر روحاني»
نظر کاربران
روحانی رییس جمهور آیندست انشالله
زنده باد روحانی عزیز
زنده باد احمدی مردمی احمدی نجات
اونایی ک سنگ روحانی ب سینه میزنن هرچ زودتر چوبشم میخورید.حالا میبینید
چوب احمدی هشت سال خوردیم بس دیگه