کرکره حجرهها سه روز هفته بالا میرود؟
رکود را به خوبی در دالانهای بازار بزرگ تهران میتوان دید. اهالی بازار میگویند که برخی حجرهها تنها سه روز در هفته کرکره خود را بالا میدهند تا بلکه دخلشان از خرجشان کمتر نشود.
بازار بزرگ تهران این روزها برای خود روایتی دارد. روایت روزهای سخت رکود و کاهش تقاضا. حتی مردم دیگر برای تماشا و وقتگذرانی هم به بازار نمیآیند. کسبه میگویند روزهای سختی را میگذرانند و به این زودیها هم امیدی به بهبود اوضاع ندارند. از نرخ سود بانکی که کاهش یافته، گلایه میکنند و معتقدند که بهره بانکی که از سپردههایشان در بانکها میگرفتند اجازه نمی داد که نبود مشتری برای خرید و فروش هایشان، فشار زیادی به آنها وارد کند اما دیگر بهره بانکی هم پایین آمده و آنها باید بیشتر از قبل، مراقب دخل و خرجشان باشند.
دستفروشان، شریک حجرهداران
دالانهای بازار، یکی پس از دیگری رکود را روایت میکنند. بسیاری از کسبه، درست در اوج ساعتهایی که مردم برای خرید به بازار میآیند، در حجرههای خود ساکت نشسته و نظارهگر رفت و آمد مردم هستند. نسل جوانشان هم که بیشتر وقت بیکاری پنهان خود در حجرهها را با موبایلهایشان سپری میکنند.
اکنون دیگر بسیاری از پیرمردها هم به شبکه های اجتماعی پیوستهاند تا بلکه بخشی از ساعات کاری همراه با فراغت خود را پر کنند. برخی دیگر از آنها نیز، بخشی از حجرههایشان را به دستفروشانی که به تازگی شهرداری آنها را از پیادهروهای بازار جمع کرده است، اجاره دادهاند تا هم کسب و کار آنها بچرخد و هم درآمدی هر چند ناچیز از قبل حجره بی منفعت خود داشته باشند.
گاه در اواسط دالانهای بازار بزرگ تهران، چنان سکوتی حاکم می شود که انگار نه انگار اینجا قلب تپنده اقتصاد ایران است. بازاری که یک روزهایی برای خود برو و بیایی داشت و اکنون رکود، زخم عمیقی بر کسب و کارش زده و کسادی را برایش به یادگار گذاشته است. سکوت آنقدر سنگین است که نغمه برخی قناریهای در قفس، در فضای بزرگ بازار میپیچید و روایتی عجیب را نغمه می زند که نشان از کسب و کار بی رونق دارد.
اگر حتی یک مشتری برای خرید کالا به حجرهای بیاید، هیچ کس امیدی به خرید کردنش ندارد و آنگونه که کسبه میگویند، مجبور شدهاند تنها برای اینکه دلشان به خریدارها خوش باشد، تخفیفهای خوبی بدهند تا بلکه دَشتی هم در یک روز کاری، از مشتریان داشته باشند. برخی از عمدهفروشان هم تک فروش شدهاند تا بلکه حداقل، مشتریانی خرد را بیابند و حتی یک عدد از اجناسشان هم که شده، به آنها بفروشند، این ها همان کسبهای هستند که در دوران رونق، هیچگاه حاضر به تک فروشی اجناس موجود در مغازهشان نمیشدند.
حجرههایی که دیگر برای صاحبانشان نمیصرفند
گشت و گذاری در بازار بزرگ تهران مغازهها و حجرههایی را نشان میدهد که گویا دیگر برای صاحبانشان نمیصرفند. آنها آگهی فروش دادهاند که میخواهند غرفهها را اجاره دهند و یا حتی اگر مشتری خوبی هم داشته باشند، آن را بفروشند. وقتی پای صحبت صاحبان آن مینشینیم، گلایه از رکود دارند و بر این باورند که دیگر کار کردن در بازار بزرگ تهران با توجه به مجموعه هزینههایی که برای بالا کشیدن کرکره حجرهها بر آنها مترتب است، نمیصرفد. برخی کرکره ها هم که تنها سه روز در هفته بالا می رود.
یکی از کسبه بازار بزرگ تهران در حوزه پارچه فروشی در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید: ساعتها را در مغازه بدون مشتری سپری میکنیم و اگر سفارشاتی از شهرستانها نداشته باشیم، تقریبا کسب و کار تعطیل است. البته برخی ها هم آنقدر بدقول شده و حساب و کتاب بدی دارند که اصلا این نوع کار کردن را نمیشود کار کردن نامید.
وی می افزاید: از ابتدای امسال، رکود عمیق تر شده است و مردم هم پولی در اختیار ندارند که خرید کنند. یا آنقدر محافظه کار شده اند که پول خود را صرف خریدهای غیرضروری نکنند. به همین دلیل، زنجیره کاری ما در پارچه فروشی، بزازی، خیاطی و حتی باربری، کساد شده است. دیگر رغبتی برای خرید و فروش وجود ندارد و گویا برخی از کسبه هم پذیرفته اند که باید این راه را ادامه دهند و فعلا با مریضی اقتصاد ایران مدارا کنند. گ
البته هستند کسانی هم که ترجیح میدهند تا مشخص شدن اوضاع و احوال کسب و کار در بازار بزرگ تهران، در حجره خود را ببندند تا نه مالیاتی بدهند و نه هزینه کارگری، بنابراین اتیکتهایی را بر روی شیشه مغازه تعطیل خود چسبانده اند که «این واحد تجاری نه اجاره داده می شود و نه فروخته می شود» این شاید خود نمودی از بلاتکلیفی در اقتصاد ایران باشد. برخی ها هم برای فرار از دست ماموران مالیاتی اعلام کرده اند که «این واحد صنفی، هیچگونه فعالیت اقتصادی ندارد و تعطیل می باشد.»
میوههای ممنوعه سر از بازار بزرگ تهران درآورند
در این میان، برخی از کسبه بازار هم طیف متنوعی از کالاها را برای فروش انتخاب کردهاند. برخی دیگر هم در کنار کالاهای اصلی که به عنوان شغل خود به فروش می رسانند، به فروش مواد خوراکی روی آورده اند. عطاریها میوه می فروشند و بزازیها، گیاهان دارویی. برخی فروشندگان مواد غذایی و خشکبار هم که به فروش میوههای ممنوعه رو آوردهاند.
گزارش میدانی خبرنگار مهر حکایت از فروش میوه منگوستین از سوی برخی مغازه های بازار بزرگ تهران حکایت دارد. برخی دیگر از کسبه هم میگویند که میوه های قاچاق در این راسته از بازار به راحتی به فروش می رسد و مردم هم برای خرید یک میوه تازه وارد، کم اشتیاق ندارند و مشتریانی خوب برای میوه های قاچاق به شمار می روند.
توسل به شیوه های جدید جذب مشتری
فرش فروشان را شاید بتوان قشری در بازار تهران دانست که بیشترین کسادی را در این روزها تجربه میکنند. البته بازار نسبت به قبل خلوت است و شاید اولویت مردم هم، خرید فرش دستباف و تابلو فرش نباشد، درست کالاهایی که محل عرضه اصلی شان در تهران بازار بزرگ تهران است، این در شرایطی است که فرش فروشان با استخدام برخی افراد، تلاش دارند تا مشتری را به صورت چهره به چهره جذب کنند.
در این میان، وقتی به دالانی در بازار بزرگ تهران که منتهی به راسته فرش فروشان می شود، می رسیم، افرادی را می بینیم که از هر یک از مردمی که برای خرید قصد ورود به این راسته از بازار را دارند سئوال می کنند که آیا قصد خرید فرش یا تابلو فروش را دارند تا بلکه با معرفی هر یک مشتری، پولی را هم از صاحب غرفه بستانند.
یکی از آنها در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: وظیفه ما مثل بازاریابها است و تلاش می کنیم افرادی را که برای خرید فرش یا تابلو فرش دستباف به بازار آمده اند را مجاب کنیم تا از مغازه صاحب کار ما خرید کنند. این طور از هر خریدی که انجام شود، درصدی را هم به ما می دهند و این طور روزی ما در هر روز نصیبمان می شود.
وی می افزاید: به سختی می توان مردم را مجاب کرد که فرش بخرند، مگر اینکه فردی با قصد خرید به بازار آمده باشد. نکته دیگر این است که همه کسانی هم که با قصد خرید به بازار آمده اند، در نهایت مجاب نمی شوند که از این فرش فروش مدنظر ما، فرش خود را خریداری کنند و بنابراین کار بسیار سخت است.
به هرحال بازار این روزها را هیچگاه از یاد نخواهد برد. روزهایی که امید به این داشت تا با بهبود شرایط و اوضاع اقتصاد ایران در عرصه بین المللی، تکانی به خود بدهد و خاطرات بد کاسبی را فراموش کند اما اکنون سهم بازار از اقتصاد ایران، تنها چکهای برگشتی، کسادی و رکود عمیق است.
نظر کاربران
سلام
آخ که این دل نازک ما چقدر باید غصه این بازاریهای مهربون رو بخوره.. اینهایی که قیمت حجره هاشون از 1میلیارد به بالاست و کرایه هاشون نجومی .. بازاریهایی که منتظرن بریم و در حقمون لطف کنند و حتی اگه ضرر کنند بهمون جنس بفروشن.. اصلا این مستحق دلسوزی هستند.. این خونه های میلیاردی و ماشینهای میلیونی مال ماست مال اونها که نیست.. بازاریها و دلال ها فقط پراید دارندو کرایه نشین هستند..
بازاریهای مهربون دوستتون داریم. بوس.
دولت تدبیر و امید!!!!!!!!
تو که طعنه میزنی به بازاریان فراموش نکن که مالیاتی که اصناف میدهتد 80 درصد حقوق بگیران از آن ارتزاق مینمایتد!! اما تو نمی دانی که اگر کل بهزاریان و اصناف یک ماه در سراسر کشور کار خود را تعطیل نمایتد امثال تو کرابه اباب و ذهابتان دا هم نمی توانید از اداره عریض و طویل و بی خاصیتتان بگیرید!!
واقعا",توی این شرایط فقط کارمندا سود میکنن.جنسا همش مفت وزیر قیمت .درآمد کارمندا هم که مشخصه وهرماه میاد. بدبختا کاسبا
تهران این جوریه
وای به حال شهرستانها
واویلا
چاه مکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی همین اقایون بازاری در دولت قبل چه بلایی سر دولت اوردند حالا حالاها باید تاوان پس بدهند همین صدا وسیما شبکه خبر راس ساعت 6 اسفند ماه بازار را نشان میداد میگفت مردم قدرت خرید ندارند فقط اه و افسوس می کشند اما الان یک خبر میگویند بقیه را گل و بلبل نشان میدهند اقای احمدی نژاد برای تنظیم بازار شکر توزیع میکرد تا کامیون بار را خالی میکرد تمام چرخی ها شکر ها را در یک دقیقه میبردند انبارها وقایم میکردند بلایی این بازاری ها سر مزدم اوردند که خدا عالم
آره بارار را باید به دست کسانی داد که با رانت روغن پالم را هزاران تنی وارد میکروند و به خورد مردم میدادند!!! کسانی که گوشتهای ناریخ گذشته را با مجوز دولتی ها وارد میکردند و آب هز آب تکان نمیخورد!!! بازار را باید به دست برادران !!! داد تا !!!!! عرضه و تقاضاست که تاعیین کننده قیمت در بازار است نه هولکی کامیون کامیون سر خیابانها جنس پخش کردن در بازار !!! این که هنر نیست ونزوئلا را الان ببین!! البته اگر چشم بصیرت بینا داشته باشی؟
.....
حق ما ایرانی جماعت همینه باید همیشه ...
این جانب درشهرستان مغازه دارم الان خدا شاهده سه ساله فقط تو خرج خوراک خونواده چهارنفریمون موندم نه مسافرتی رفتیم نه وسیله ای برا خونه گرفتیم نه یک ریال پس انداز داشتم بااین وجود 270000هزارتومن اداره دارایی مالیات سال92روازمن گرفتن تازه مالیات سال93هم 290000هزارتومن شده والان هم مشمول کلی جریمه شده پرداخت نکردم به خدا کسایی رو می شناسم چون تو اداره پارتی دارن میلیاردرم هستن معاف شدن لطفا درحق مردم ظلم نکنین.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات دوستان
بنده در یک شهرستان دور افتاده کارمندم و ماهی 150000 هزار تومن مالیات میدم که به نسبت اون هم وطن عزیز میشه سالی 1میلیون و هشتصد تومن نه سالی 290 هزار تومن!!!!!!!!
در ضمن کارمند از مالیات شما دوستان بازاری ارتزاق نمیکنه بلکه بازاری از پول ما کارمندها ارتزاق میکنه. اگه ما پول نیاریم توی بازار و خرج نکنیم و جنسهای بنجل رو دوبرابر قیمت نخریم برادران بازاری کرایه رفت و برگشت که هیچ نون شب هم گیرش نمیاد.