راز اقتصادی کلانشهرهای جهان
روند شتابان شهری شدن جمعیت جهان همچنان ادامه دارد. در سال ۱۹۵۰ تنها یکسوم جمعیت جهان در شهرها زندگی میکردند اما در سال ۲۰۱۵، بیش از نیمی از جمعیت جهان، شهرنشین شده و پیشبینی میشود که در سال ۲۰۵۰، دوسوم جمعیت جهان، شهرنشین باشند.
بنا بر آمارها در سال ۱۹۰۰ میلادی تنها ۱۳ ناحیه کلانشهری بالای یک میلیون نفر جمعیت در جهان وجود داشته است و این در حالی است که در بدو ورود به قرن بیست و یکم، جهان شاهد بیش از ۳۰۰ ناحیه کلانشهري با جمعیت بیش از یک میلیون نفر بوده است و هم اکنون ۳۷ شهر بزرگ در جهان با جمعیت بالای ۱۰ میلیون نفر وجود دارد.
امروزه افزایش تعداد کلانشهرها و میزان اثرگذاری آنها در حوزههای مختلف به شکلی است که میتوان از انقلاب کلانشهری در جهان سخن به میان آورد. اکنون بعد از دولت - ملتها، کلانشهرها و مناطق کلانشهری مهمترین واحدهای جغرافیایی برای فعالیتهای اقتصادی هستند. در سراسر جهان و با هر الگوی اقتصادی، بیش از نیمی از درآمد ملی کشورها در مناطق کلانشهری تولید میشود. این آمار از ۵۵ درصد در کشورهای در حال توسعه تا ۸۵ درصد در کشورهای توسعهیافته در تغییر است.
کلانشهرها چه فقیر و چه غنی، چه در کشورهای رو به توسعه و چه در کشورهای پیشرفته دارای یک تشابه هستند و آن اینکه بیش از درصد جمعیت خود، در تولید ناخالص ملی کشورها نقش دارند. در کشورهایی که میزان شهرنشینی آنها ۳۲ درصد است، شهرها و مناطق کلانشهری ۵۵ درصد GDP را تولید میکنند و در کشورهای با درآمد متوسط با سهم جمعیت شهری ۵۰ درصد کلانشهرها ۷۳ درصد تولید ناخالص ملی را در اختیار دارند. در کشورهای پیشرفته نیز با جمعیت شهرنشین ۷۹ درصد، بالغ بر ۸۵ درصد تولید ناخالص ملی مربوط به کلانشهرها است.
به لحاظ مصداقی نیز ۱۰ کلانشهر بزرگ جهان که تنها ۶/ ۲ درصد جمعیت جهان را به خود اختصاص میدهند بیش از ۲۱ درصد فعالیتهای اقتصادی را در بر میگیرند و ۵۰ منطقه کلانشهری بزرگ که تنها ۷ درصد جمعیت جهان را شامل میشوند نزدیک به ۴۰ درصد فعالیتهای اقتصادی در جهان را به خود اختصاص میدهند. همچنین ۶۰ کلانشهر بالای پنج میلیون نفری جهان که حدود ۱۰ درصد جمعیت کل جهان را شامل میشوند بیش از یکسوم فعالیتهای اقتصادی جهان را در خود جای دادهاند که همه این آمارها حاکی از اهمیت اقتصادی و نقش پررنگ کلانشهرها در جهان امروز است.
بزرگترین منطقه کلانشهری دنیا از نظر فعالیتهای اقتصادی، توکیو- یوکوهاما است که تولید اقتصادی تقریبا ۲ تریلیون دلاری دارد. نیویورک و منطقه کلانشهری کوبه - اوزاکا، ناگویا، شیکاگو نیز دیگر مناطق بزرگ به لحاظ فعالیتهای اقتصادی هستند. در منطقه آسیا نیز مناطق کلانشهری بهخصوص در آسیای شرقی پراکنده شدهاند جایی که علاوه بر توکیو، مناطق کلانشهری دیگری همچون سئول، بانکوک، گوانگژو -هنگ کنگ و سنگاپور قرار دارند. ۱۰ منطقه کلانشهری در آسیا ۱۳درصد فعالیتهای اقتصادی جهان را در اختیار دارند در حالی که تنها ۲ درصد از جمعیت جهان را شامل میشوند.
یکی از مهمترین دلایل موفقیت کلانشهرها از منظر اقتصادی این است که آنها گلوگاههای تولید دانش و نوآوری هستند. مناطق کلانشهری افراد را با تمام مهارتها و تجاربشان در مغناطیس خود جذب میکنند. تمرکز جغرافیایی مردم و مهارتها و خلاقیتهایشان فرصت بینظیر و شرایط منحصربهفردی را برای مناطق کلانشهری فراهم میکند. در اثر همین فرآیند، صنایع جدید برپا میشوند، سرعت انتشار نوآوری افزایش مییابد و فناوریهای پیشرفته با بهرهوری بالا به کار گرفته میشوند. بنابراین میتوان گفت کلانشهرها در جهان امروز یک جریان مداوم و پیوسته از خلاقیت و نوآوری را به راه میاندازند و بهعنوان مراکز، اقتصاد، تکنولوژی، فرهنگ، تفریح و اوقات فراغت آموزش و پژوهش، بازار کار و حمل و نقل و تجارت عمل میکنند.
از طرفی دیگر کلانشهرها بهخصوص کلانشهرهای کشورهای در حال توسعه مکان مناسب و فضایی مساعد برای سرمایهگذاری هستند. طبق آمارها حل مشکل مسکن، زیرساختها و تاسیسات شهری در کلانشهرهای کشورهای در حال توسعه تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۳/ ۶ تریلیون دلار سرمایهگذاری نیاز دارد.
به نظر میرسد پدیده کلانشهر واقعیتی عینی است که باید آن را پذیرفت و براي توسعه آن بسته به چارچوب اقتصادي - سیاسی ملی و بینالمللی برنامهریزي کرد. نکته مهم در ارتباط با توفیق کلانشهرها در عرصه اقتصاد ملی و جهانی، دارا بودن استراتژی اقتصادی است و یکی از نکات کلیدی در مبحث مدیریت یا حکمروایی خوب شهری بحث تدوین استراتژی اقتصادی کلانشهر است.
مدیریت خوب شهری باید با تلفیق بخشهای دولتی، خصوصی و مدنی سازوکاری را تدوین کند که منافع، علایق و سلایق همه گروهها را لحاظ کرده، به شکل یکپارچه درآورده و بهصورت یک میثاقنامه تعهدآفرین ارائه کند. چنین مدیریتی میتواند در مواقع بحران اقتصادی وارد عمل شده و حیات اقتصادی شهر را نجات دهد. مثال خوب در این زمینه شهر بارسلون است که در دهه ۱۹۷۰ با بحران بیکاری و رکود مواجه شد، اما مدیریت شهری با پیشنهاد میزبانی بازیهای المپیک ۱۹۹۲ بهعنوان یک کاتالیزور و محرک اقتصادی، به شهر رونق دوباره بخشید.
مدیریت تحولآفرین باید در کلانشهرها قادر باشد چشمانداز اقتصادی گسترده و روشنی را در شرایط ویژه طراحی کند. برای اینکار تمایل مردم به مشارکت بسیار مهم است. مردم و همه ذینفعان باید به مدیریت شهری اعتماد و اعتقاد داشته باشند و از اینکه استراتژی اقتصادی شهر منابع آنها را لحاظ خواهد کرد اطمینان خاطر داشته باشند. در چنین شرایطی حکمروایی مطلوب شهری محقق خواهد شد و یک کلانشهر میتواند در عرصه ملی و جهانی عرضاندام کند.
ارسال نظر