بازی با برگ ترامپ
اكنون پرسش بسيار مهمي در ادبيات سياسي جهان در ارتباط با انتخابات ۲۰۱۶ آمريكا مطرح است كه چرا ترامپ در قرن بيست و يكم ميلادي در ادبيات سياسي اين كشور مطرح ميشود و ميتواند به عنوان كانديداي برتر حزب جمهوريخواه به انتخابات ۲۰۱۶ راه يابد.
با وجود اينكه ژنرالهاي بزرگ جمهوريخواه و اعضاي راديكال نو محافظهكار ايالاتمتحده از ترامپ به بدي ياد ميكنند و او را براي اين حزب يك لكه ننگ تاريخي ميدانند. ازاين رو اين پرسش در چنين فضايي پررنگ ميشود که چرا ترامپ در اين زمان و فضاي سياسي وارد ميدان ميشود؟ در آمريكا ساختار قدرت رسمي و ساختار قدرت غيررسمي همواره در يك هم تنيدگي پيچيده عمل ميكند، ساختار قدرت رسمي و غيررسمي در ايالاتمتحده محصول دولت حداقلي و ملت حداكثري است و انتخابات رياستجمهوري اين كشور مناسب و متناسب با خواست ايالاتمتحده براي قدرت افزايي بيشتر است، همچنين تلاش ميشود مديريت افكار عمومي در جهت انتخاب كانديدايي كه مناسب و متناسب با آن زمان ميتواند آمريكا را رو بهجلو ببرد انجام شود.
با توجه به انتخاب بوش در سال ۲۰۰۰ و استمرار قدرت وي تا ۲۰۰۸ در دوره رياستجمهوري و سپس روي كار آمدن اوباما كه بهواقع ميتوان گفت به عنوان شخصيتي كه در تقابل با شخصيت نومحافظهكار بوش قرار داشت و بهگونهاي نشاندهنده شخصيت نو دموكرات در ايالاتمتحده بود. اكنون اين كشور به تركيبي از بوش و اوباما نياز دارد.
هيلاري كلينتون به عنوان شخصيتي كه سنتزي از بوش و اوباما نشان ميدهد و به عبارتي عقاب آبي يا كبوتر قرمز است، بهترين گزينه براي آينده آمريكا و پيشبرد اين كشور در چارچوب اهداف قدرت هوشمند است كه به عنوان دكترين نهم امنيتي واشنگتن مطرح است؛ بنابراين در اين زمان ساختار قدرت رسمي و غيررسمي آمريكا با توجه به دو دوره در قدرت ماندن اوباما نگران باقي ماندن دموكراتها در كاخ سفيد هستند.
بنابراين اكنون با برگ ترامپ ريسك بزرگي انجام ميدهند چرا كه وجود ترامپ با شعارهاي پوپوليستي او و از سوي ديگر عدم جايگاه او در ميان ژنرالهاي جمهوريخواه و حتي رأيدهندگان که از منظر منطق عقلايي میتوان از او به عنوان رقيب ضعيف در برابر كلينتون يادكرد نشاندهنده چنين موضوعي است؛ اما اين بازي با برگ ترامپ براي ساختار قدرت رسمي و غيررسمي داراي ريسك بالايي است چرا كه بافت متن رفتار سياسي مردم آمريكا بافت متن عقلايي نيست و بسياري از مردم اين كشور با وجود برداشتهايي كه در بسياري از كشورهاي جهان از مردم آمريكا و رفتار سياسي آنها وجود دارد انسانهاي سياسي نيستند.
آدمها و شهرونداني هستند كه در جامعه مدني خود در ضلع مديريت دولت حداقلي خويش حداكثر آزاديهاي مدني را دارا هستند و سياست را به متخصصان آن سپردهاند و ميتوان در دوران انتخابات با عواطف و احساسات آنها بازي كرد؛ بنابراين برگ ترامپ براي تضمين برد احتمالي كلينتون ميتواند به برگي پرريسكي در برابر اين نماينده دموكرات تبديل شود و بر اساس متن احساسي و عاطفي رأيدهندگان آمريكايي بناگاه و با وجود همه پيشبينيها در ارتباط با استفاده از اين برگ به نفع كلينتون، درنهايت بر ضد وي استفاده شود و شگفتي رخ دهد كه چيزي نيست جزو رأي آوردن احتمالي ترامپ كه خلاف تمام قواعد عقلايي است.
ارسال نظر