پایان شکوه اردوغانیسم
حلول آفت اقتدارگرایی و تمامیتخواهی در روح اردوغان اتفاق تازهای نیست، اما کنار گذاشتن مشاورین هوشمند و ورزیده فرآگرد تازهای است که او را به سمت در خروج هدایت میکند.
«عرصه سیاست ورزی محل همین تغییر و تحولات است. هر کارگزاری روزی پرچم را به دست دیگری می دهد، روزی من آن را از عبدالله گل تحویل گرفتم، روزی دیگر آن را به داوداوغلو تحویل دادم و حالا وقتش رسیده، احمد آن را به دیگری بدهد.»
این را رجب طیب اردوغان می گوید. در باب توجیه یا تبیین تغییرات درون نظام سیاسی ترکیه. البته آقای اردوغان هیچ اشارهای نمی کند که در این سیر تحویل دادنها و گرفتنهای پرچم، چرا خودش همیشه حضور دارد و تحویل دادن پرچمی کوچک، پرچمی بزرگتر برایش به ارمغان میآورد.
بگذارید صریح باشیم، اردوغان به آفت اقتدارگرایی دچار شده است. اقتدارگرایان تمامیت خواهی که هر روز بیشتر محو خود می شوند و هر روز کمتر انتقادات را بر می تابند، متملقین حول آنها بیشتر و مشاوران آینده نگر از درگاه سلطانی طرد میشوند.
روندی تکراری که تاریخ فراوان به ما نشان داده و عجیب آنجاست که حکمرانان از آن درس نمیگیرند.
اردوغان همان مسیری را میرود که بسیاری از حکام منطقه رفتهاند، برخی از سریر قدرت پایین افتادند و بعضی هم هنوز آنقدر خوششانس بودهاند که با قوه قهریه کماکان در رأس حضور داشته باشند.
در علم سیاست، هر حکمرانی به واسطه مشاورانِ اطرافیانش، به دستآوردها میرسد یا شکستها بر او تحمیل میشود. اردوغان اگر اردوغان و عدالت و توسعه اگر عدالت و توسعه شده، بی تردید کسانی چون فتحالله گولن، عبدالله گل و احمد داود اوغلو نقش انکار ناپذیری در این فرآگرد داشتهاند. اما وقتی شما چنین مشاوران هوشمندی را کنار میگذارید و چاپلوسهایی را میگمارید که حز حمد و سنای شما سخنی بر زبان نمیآورند، نباید انتظار داشت موفقیتهای دیروز، بخشی از آینده محتوم دولت و ملت ترکیه باشد.
هنوز نمیتوان پیشبینی کرد رجب طیب اردوغان چقدر خوش شانس خواهد بود تا پیش از آنکه کار از کار بگذرد، به اشتباهات خود پی ببرد، اما دست کم میتوانیم این گذاره را قطعی بدانیم که شکوه و موفقیت ترکیه در سالهای ابتدایی هزاره جدید، دیگر در دوران اردوغان تکرار نخواهد شد.
ارسال نظر