پايان ماه عسل ايران و برزيل؟
يكشنبه گذشته قرار بود محمدجواد ظريف، وزير خارجه كشورمان، عازم آمريكاي لاتين شود و در نخستين روز سفر خود با مقامات برزيل ديدار كند؛ اما تحولات داخلی اين كشور سبب شد او منصرف شود و ملاقات با مقامات كشورهاي آمريكاي لاتين را به وقت ديگري موكول كند.
حال بايد ديد تغيير و تحولات داخلي برزيل چه نقشي در روابط ايران و اين كشور خواهد داشت. دیلما روسف، رئيسجمهوري برزيل، روز پنجشنبه در سناي اين كشور استيضاح و از ریاستجمهوری بركنار شد. نمايندگان سنا در اين نشست قدرت را براي شش ماه آينده به معاون او سپردند و محاكمه روسف را به بعد موكول كردند.
فرازونشيبهاي روابط ايران و برزيل اين تصور را ايجاد ميكند كه تغيير در ساختار قدرت در برزيل پتانسيل لازم براي تبديلشدن به يك نقطه عطف در روابط دو كشور را دارد.
روابط ایران و برزیل از سال ١٢٨٢ آغاز شد؛ يعني هنگامي كه اسحاقخان مفخمالدوله، وزير مختار ايران در واشنگتن، سفرهايي به چند کشور آمريکای جنوبی داشت و عهدنامه مودت و تجارت امضا كرد؛ اما سه دهه بعد از آن نخستين سفارت ايران در برزيل تأسيس شد. موقعيت جغرافيايي دو كشور سبب شد به ظرفيتهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي و منافع مشترك در عرصههاي دوجانبه، منطقهاي و بينالمللي توجه شود.
روابط سياسي دو كشور براساس اصل احترام متقابل و منافع مشترک استوار شد و در یک قرن گذشته روند روبهرشدی داشته است. مقامات عالیرتبه ايران و برزيل بارها يكديگر را در تهران، برازیلیا یا در مقر سازمانهای بینالمللی ديدهاند و درباره توسعه روابط و همکاری در دیگر امور مورد علاقه طرفین گفتوگو و رایزنی كردهاند.
يك دهه فراز و نشيب
به جرئت ميتوان گفت همه سالهاي بعد از ١٢٨٢ يك طرف و دهه اخير نيز يك طرف. رؤسای جمهور دو کشور نخستينبار در حاشیه اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک - مهر ٨٨ - ديدار كردند و محمود احمدينژاد در آذرماه سال ٨٨ به برزيل سفر كرد. با گسترش تعاملات دولت ايران و آمريكاي لاتين، روابط ايران و برزيل نيز رو به بهبود ميرفت و اين چيزي نبود كه آمريكا را خشنود كند، از همين رو انتقادهاي آنان موجب شد سفري كه قرار بود در ارديبهشت همان سال انجام شود به دلايل نامعلوم لغو و در آذرماه انجام شود.
برزیل از ابتدای سال بعد (٢٠١٠ ميلادي) دو سال عضو غيردائم شورای امنیت سازمان ملل شد و ایران امیدوار بود اين موضوع در راستاي تعدیل فشارهای شوراي امنيت بر ايران مؤثر باشد. اميدواري ايران بهدليل اظهارات و ابراز تمايل برزيليها ايجاد شده بود. براي مثال آنتونیو لوییس اسپینولا سالگادو، سفیر برزیل در تهران، گفته بود: «ما در کل با سیاست تحریم علیه ایران یا هر کشور دیگری مخالف هستیم». در آن سالها ايران مناسبات خارج خود را به حياطخلوت آمريكا تسري داد و در توسعه روابط با ونزوئلا، بوليوي و بعد هم برزيل خوب پيش ميرفت. روشن است كه آمريكاييها نيز بيكار ننشسته بودند و هيلاري كلينتون، وزيرخارجه وقت آنها، سفري به آمريكاي لاتين داشت تا رهبران عموما چپ منطقه را براي فشار بيشتر بر ايران راضي كند.
به همين دليل بود كه «داگلاس فرح»، متخصص آمریکای لاتین که دو دهه تحولات اين منطقه را برای روزنامه واشنگتنپست گزارش كرده است، نوشته بود: «گرمشدن رابطه ایران و برزیل برای واشنگتن نگرانکننده است. احمدینژاد چند سالی است تلاش میکند پای داسیلوا را به ایران باز کند، او پیش از این هیچگاه دعوت رئیسجمهوری ایران را نپذیرفته بود؛ اما به نظر میرسد تغییری صورت گرفته و واشنگتن نگران این موضوع است، زيرا فکر میکند چنین رابطهای به رژیم ایران مشروعیت میدهد». نگراني مقامات آمريكا از توسعه روابط ايران و برزيل بيمورد نبود و داسيلوا قبل از ملاقات با كلينتون، آب پاکی را روی دست دولت آمریکا ریخت و گفت: «نباید ایران را براي برنامه هستهای جنجالیاش در بنبست قرار داد».
اين موضعگيري «داسيلوا» يكي از نشانههاي اثرگذاري رويدادهاي ايران بر انتخابات در برزيل بود، چراكه داسیلوا سعي ميكرد چشمانداز افزایش قدرتش را با ارائه تصویر یک رهبر مطیع آمریکا به خطر نيندازد. او يك سال بعد - اردیبهشت-٨٩ به تهران آمد؛ سفري كه دستاورد آن مهمترين توافق بين دو طرف - بیانیه تهران با امضاي ایران، برزیل و ترکیه - بود كه براساس آن مقرر شد هزارو ٢٠٠ کیلوگرم سوخت اورانیوم کمترغنیشده با مالكيت ايران و نظارت آژانس بهصورت امانت در ترکیه نگهداري شود.
شك در روابط
به اين ترتيب تعاملات دولت ايران با دولت برآمده از حزب كارگر برزيل روند صعودي خود را ادامه ميداد و گزارشهاي مربوط به مبارزات انتخاباتي اين كشور نشان ميداد داسیلوا از سوي مخالفانش نقد ميشود. اين همه ماجرا نبود و اعمال تحريمهاي بيشتر از سوي شوراي امنيت نشان داد اميدواري ايران به اثرگذاري برزيل بهعنوان عضو غيردائم چندان بهجا نبوده است. از سوي ديگر در برزيل نگرانيهايي عمومي درباره گسترش روابط با ايران وجود داشت و كانديداهاي انتخاباتي تلاش ميكردند به ترسهاي عمومي پايان دهند. خوزه سرا، رقيب ديلما روسف كه از اعضای حزب سوسیالدموکرات برزیل بود در مناظرات انتخاباتی با طرح ادعاهايي درباره وضعيت حقوق بشر در ايران، گفت دولت او اين اقدامات را مردود ميكند. علاوه بر اين لوئیز کامیم، یک حقوقدان برزیلی، گفته بود: «مطمئنم درصورتیکه نامزد مورد علاقه آقای داسیلوا در این انتخابات پیروز شود، آنها میتوانند برزیل را بیشتر شبیه به ایران کنند».
حزب چپ نيز در مقابل رقيبش كوتاه نيامد و تمام تلاش خود را ميكرد بهنحوي نگرانيهاي داخلي كشورش را آرام كند. داسيلوا بهطور رسمي اعلام كرد به سكينه محمديآشتياني - زني كه به سنگسار محكوم شده بود- پناهندگي ميدهد و اين امر در كاهش انتقادات از حزب كارگر مؤثر بود. بههرحال اين حزب پيروز ميدان انتخابات بود و ديلما روسف، در رأس قدرت قرار گرفت تا روابط دو كشور باز هم در مسیر رشد ادامه یابد.
بعد از موضعگيري برزيل درباره سكينه آشتياني، ماجراي ديپلمات ايراني و تفاوت فرهنگي پيش آمده، شوك ديگري به روابط دو كشور وارد شد. گزارشهایی مبني بر اینکه يك عضو سفارت ایران در برازیلیا، پایتخت برزیل، به چند دختر نوجوان در یک استخر شنا تعدي کرده است، منتشر شد و سفارت جمهوری اسلامی نيز در برزیل با انتشار بيانيهاي گفت اتهام مذكور نادرست بوده و «حاصل سوءتفاهم ناشی از تفاوت در رفتارهای فرهنگی بوده است».
از اين موضوع خيلي نگذشته بود كه احمدينژاد و هيأت ٥٠ نفره همراه او - تير ٩١ - راهي برزيل شدند. سفري كه در حاشيههاي آن، پررنگتر از متن بود؛ زيرا مقامات برزيلي از هيأت ايراني استقبال نكردند، رئیسجمهور آنها از دیدار با احمدينژاد امتناع و شهرداري ريودوژانيرو نيز مراسم رونمايي بدل ستون تخت جمشيد را لغو كرد.
از خريد هواپيما تا ساخت پالايشگاه در برزيل
بههرترتيب روابط ايران و برزيل باوجود فرازونشيبهايي كه در دهه گذشته تجربه كرده است، همواره در مسيري دوستانه و تعاملي دنبال شده و دولت حسن روحاني نيز در همين مسیر گام برداشته است.
روحاني سال گذشته در ديداري با روسف در تهران تأكيد كرد: «روابط ایران با برزیل در آستانه تحرک جدیدی است». اين دو رئيسجمهور در اين ديدار درباره مسائل منطقه و مقابله با گروههاي تروريستي گفتوگو كردند و روسف تأكيد داشت در كشورش ايران را قدرتی منطقهاي و اثرگذار ميداند». روسف همچنين مانند بسياري ديگر از كشورها تلاش كرد در عصر پسابرجام روابط اقتصادي خود را با ايران گسترش دهد و به همين خاطر از سرمایهگذاری مشترک با تهران استقبال كرد.سرمايهگذاريهاي مشتركي كه گويا به ساخت دو پالايشگاه در برزيل - تحت کنترل شرکت دولتی پترولئو برازیلیرو - از سوی ايران منجر ميشود. بهمن سال قبل بود كه منابع آگاه برزيلي از مذاكرات اوليه در اين زمينه خبر داده و افزودند: «ایران تمایل دارد به برزیل نفت صادر کند و این نفت را در پالایشگاههای منطقه شمال شرق برزیل فراوری کند و سپس آن را در بازار برزیل به فروش برساند».به نظر ميرسد فصل تازهای در روابط تجاري ايران و برزيل بعد از سفر روسف به ايران و برنامهریزی برای توسعه بازار ١,٦میلیارددلاری آغاز شده است.
روابط اقتصادي از گذشته تا هنوز
گفتني است روابط تجاری دو كشور پیشینه درخور توجهی در زمینههای مختلف اقتصادی و فرهنگی دارد. پیش از انقلاب روزانه ١٢٠ تا ١٥٠ هزار بشکه نفت خام از ایران به برزیل صادر میشد و در مقابل مواد خام و انواع محصولات کشاورزی واردات برزیل به ایران بود.پس از انقلاب اسلامی و در سالیان اخیر روابط اقتصادی ایران و برزیل ابعاد تازهتری به خود گرفت؛ به گونهای که در سال ٢٠١٢ صادرات برزیل به ایران بیش از دومیلیاردو ١٨٣ میلیون دلار بوده است و به طور کلی ذرت، شکر، سویا و گوشت مهمترین اقلام صادراتی برزیل به کشورمان بوده است. همچنین در همین سال، واردات برزیل از ایران ٢٣میلیونو ٧٢٠ هزار دلار بوده است.این در حالی است که سال ٢٠٠٩ صادرات ایران به برزیل ١٨میلیونو ٩٧٨ هزار دلار و واردات از برزیل یکمیلیاردو ٢١٨ میلیون دلار بوده است. در سال ٢٠١٠ واردات برزیل از ایران روند افزایشی پیدا کرد و به ١٢٣میلیونو ٣٤٥ هزار تومان رسید و صادرات برزیل به ایران نیز به دومیلیاردو ١٢٠ میلیون دلار افزایش یافت. این روند در سال ٢٠١١ ادامه یافت و میزان آن ٣٢میلیونو ٢٤٥ هزار دلار بود و صادرات برزیل به ایران نیز دومیلیاردو ٣٣٢ میلیون دلار شد. برزیل مهمترین شریک اقتصادی ایران در منطقه آمریکای جنوبی است و حجم روابط اقتصادی دوجانبه در سال بالغ بر یکمیلیاردو ٦٠٠ میلیون دلار است.این آمارها نشان میدهد روابط تجاری ایران و برزیل در دوران تحریمهای اقتصادی متوقف نمانده و حتی صادرات برزیل به ایران در این دوره با افزایش همراه شده است. به نظر میرسد حفظ و تداوم روابط برزیل با ایران در دوران تحریمها ذهنیت مثبتی را برای توسعه روابط با این کشور رقم زده و میتواند زمینههای بیشتری را در آینده فراهم کند.
سفر محمدجواد ظريف به آمريكاي جنوبي نيز قرار بود با هدف توسعه مناسبات تجاري و اقتصادي صورت گيرد و احتمالا تأثيرات درخور توجهي در افزايش همكاريهاي ايران و برزيل داشت. نكته درخور توجه آن است كه بهتعويقافتادن اين سفر مانع بزرگي در مسير پيگيري هدف نيست. مصداق اين مدعا آن است كه شرکت هواپیمایی زاگرس میگوید در پی «هفتهها و ماههای گذشته» مذاکراتی با شرکت برزیلی امبرائر انجام داده و توافق اولیه برای واردکردن ۲۰ فروند هواپیما با ظرفیت ۱۳۵ سرنشین، به دست آمده است. ناگفته نماند نظر آمريكاييها درباره توسعه روابط ايران و برزيل در عرصههاي مختلف همچون يك دهه گذشته نقش درخور توجهي دارد. ازهمينرو هوشنگ صديق، مديرعامل هواپيمايي زاگرس كه در منطقه آزاد اروند ثبت شده، گفته است: نهاییشدن واردات اين هواپيماها به «چراغ سبز آمریکا احتیاج دارد».
ارسال نظر