چرا ایرانی ها این قدر قسم می خورند؟
دو پدیده پیمان و سوگند به عنوان یکی از رفتارهای رایج در فرهنگ ایرانی، با پیشینهای کهن، با مفاهیم اسطورهای و دینی درهمآمیخته است.
طرف اصلی دعوا و مناقشه برای اثبات صحت ادعای خود به حمام میرفت، وضو میگرفت و در عصر پنجشنبه (شب جمعه) در مکانی خاص که از قبل تعیین شده بود، هفت کپه خاک به فاصله یک قدم رو به قبله درست میکرد و در کنار کپه اول طوری میایستاد که رویش به قبله باشد و پنجه پای چپش در موازات خاک قرار گیرد و بعد با برداشتن هر یک قدم به طرف جلو خم میشد و ضمن گفتن: «این یک» با دو دست کپه خاک را به اطراف پخش میکرد و مجددا میایستاد و همینطور قدم دوم و بعدی را برمیداشت تا به کپه هفتم میرسید و در حالی که دستهایش را رو به قبله گرفته بود، میگفت: «این هفت گام، به این ابوالفضل (ع) من مدیون فلانی نیستم، اگر دروغ بگویم مثل این کپه خاک خانهام از هم متلاشی شود و فلانی هم که آبروی مرا برده است خانمانش به باد برود». سپس با پنجه پا کپه هفتم را هم به اطراف پخش میکرد».**
این امر نشان میدهد سوگند، کارکردهای مهمی در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان در دورههای گوناگون داشته است. این پدیده را نیز در متنهای ادبی میتوان به تماشا نشست؛ آنجا که ناصرخسرو سروده است «جز راست مگوي گاه و بيگاه/ تا حاجت نايدت به سوگند» و نیز در دیگر سرودههای شاعران بزرگ، میتوان دریافت پدیده سوگند از گذشتههای دور در ادب و فرهنگ ایرانی بروز و حضور داشته است.
بر اساس یک پژوهش با نام «بررسی تحلیلی گونههای پیمان و سوگند در شاهنامه فردوسی»، دو واژه «سوگند» و «پیمان» و مترادفات آن ٣٩٥ بار در این شاهکار ادبی تکرار شده است و در مجموع ١٣٣ مورد عمل پیمان بستن و سوگند خوردن را در آن میتوان یافت.
ژان شاردن، جهانگرد نامدار فرانسوی در عصر صفوی از رواج سوگند خوردن در میان ایرانیان یاد میکند؛ نگاهی که تا اندازهای زیاد تکلیف ما را با نگاه غیر ایرانیان نسبت به رفتار یادشده روشن میکند؛ این که جهانگردان و شرقشناسانی که در دورههای گذشته به ایران آمدهاند، مشخصا در چهارصد سال اخیر، سوگند خوردن را یک رفتار ایرانی میدانند.
سرهارفورد جونز در سفرنامه خود از پیرمردی جواهرفروش که «به شیوه ایرانیها قسم یاد كرد كه از این مقوله با كسی صحبت نكند»,٧ آدام اولئاریوس در سفرنامهاش «ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی» آنجا که به سنتهای ایرانیان در چهارشنبهسوری اشاره میکند، دوریجستن مردم از برخی رفتارهای همیشگیشان را مورد تاکید قرار میدهد که «نفرین کردن و سوگند خوردن و نیز نوشیدن، پرداختن پول به دیگران» از جمله آنها است. این که او تصریح میکند ایرانیان «باور دارند آنچه را که در این روز انجام دهند، بایستی تمام سال مجبور به انجام همان کار باشند»، نشان میدهد سوگند خوردن، همچون نوشیدن جزو کارهای روزمره به شمار میآمده است. ادوارد پولاک، پزشک دربار ناصرالدین شاه قاجار در کتاب «ایران و ایرانیان» اما به جنبهای دیگر از دلیلهای علاقه ایرانیان به سوگند خوردن اشاره میکند «ایرانی بسیار مایل است که اظهارات خود را به صورت مؤکد ذکر کند ... مثلا اغلب ... قسم میخورد.
گونه دیگر روایتهای سفرنامهای، اما کمرنگ، به ارزش سوگند و قسم در میان برخی قشرهای جامعه اشاره دارد. پیترو دلاواله در سفرنامه خود در اینباره مینویسد «امروز نقاط ایران همه جا آباد و پرجمعیت و برای مسافرت مطمئن است و از دستبردها و حمله دزدان، که در ترکیه انسان دائما گرفتار آن است، خبری نیست. برعکس اگر از فردی چیزی ربوده شود، در سرزمینی که دزدی واقع شده، حاکم باید عین مال یا قیمت آن را تأدیه کند و ارزش کالا از طرف شخصی که خسارت به او وارد آمده، با قید قسم تعیین میشود».
سوگند در گذشته و امروز؛ یک دگرگونی بزرگ کارکردی
دگرگونی کارکرد سوگند در جامعه ایران را در گذر روزگاران، از دورههای باستانی تا روزگار معاصر، از یک پدیده مقدس با کاربردهای خاص، به رفتاری روزانه، شاید بتوان با تغییرات کلان جوامع کهن و مدرن مرتبط ساخت. سیدحسن امین در نوشتاری با نام «سوگند در ایران و اسلام» درباره جایگاه سوگند در گذشته و امروز اشارهای دارد که چنین نگاهی را در پس خود نهفته است «سوگند در همه فرهنگها و نظامهای دینی، سیاسی و حقوقی رایج بوده است و به ویژه در روزگاران گذشته که اسناد مکتوب و امضاء آنها به اندازه امروز شایع نبوده است، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است»,١١ بر این اساس، با گسترش اسناد مکتوب در حوزههای گوناگون و استناد به آنها، سوگند در روزگار معاصر، دیگر کارکرد پیشینی خود را از دست داده، اما به عنوان بخشی از رفتار روزمره در میان مردمان جامعه به جای مانده است. این دگرگونی، میتواند همانی باشد که جهانگردان از آن به عنوان گوشه ای از رفتار ایرانیان در میانشان رواج داشته است.
منابع گزارش در دفتر روزنامه موجود است.
* قسمنامه دوجانبه میان سران ایل بختیاری و ایل قشقایی بر پشت قرآن، در حمایت از مشروطیت.
** روایت عینی مراد عبدلی، نویسنده مقاله قسم در باورهای مردم حسینآباد ناظم ملایر.
نظر کاربران
چون خیلی دروغ میگن.من بهم ثابت شده هر چقدر کسی دروغگو تر باشه بیشتر قسم میخوره.
مادر بزرگ من قسم جون پدرم و امام حسین هم میخوره اما همون وقت ادم میدونه داره دروغ میگه!!!
پاسخ ها
احسنت حرف دل منو زدي
بله دیگه
سخن شمرده و سنجیده گوی بی سوگند
که شاهد سخنان دروغ سوگند است...
قسم میخورن ک دروغشونو باور کنن...
مرض دارن خوب
عادته