حمله کارگردان «سالوادور...» به منتقدان
در فروش «من سالوادور نیستم» همه موثرند، قطعا رضا عطاران از همه تعیین کننده تر است، البته از او تعیین کننده تر کارگردان و تهیه کننده پروژه هستند که توانستند عطاران را متقاعد کنند که این نقش را بپذیرد...
«من سالوادور نیستم» آخرین ساخته اکران شده منوچهر هادی است که از ۶ اسفند سال گذشته به اکران عموم درآمد. این فیلم به لطف حضور رضا عطاران تا جمعه هفته گذشته توانسته ۱۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروش کند تا به رکورد «محمد رسول الله» نزدیک تر شود. اما در ارتباط با همین موضوع منوچهر هادی در گفتگو با هفته نامه «همشهری جوان» علت پرفروش شدن این فیلم را بیان می کند و از سوی دیگر حمله تندی به منتقدان «من سالوادور نیستم» می کند که بخشی هایی از این مصاحبه را در ادامه می خوانید.
- در فروش «من سالوادور نیستم» همه موثرند، قطعا رضا عطاران از همه تعیین کننده تر است، البته از او تعیین کننده تر کارگردان و تهیه کننده پروژه هستند که توانستند عطاران را متقاعد کنند که این نقش را بپذیرد. عطاران با هر کارگردان و هر فیلمنامه ای کار نمی کند و زمانی که قبول می کند سر کاری حاضر شود، باید از کارگردان و فیلمنامه مطمئن باشد و مثلا متنی داشته باشد که برایش مقداری جذاب باشد و جای کار داشته باشد. از طرف دیگر حضور یکتا ناصر به عنوان پارتنر آقای عطاران هم برای مخاطبی که این دو نفر را تا کنون کنار هم ندیده جالب توجه است، زحماتی که دو تهیه کننده پروژه کشیدند و ریسکی که کردند هم جواب داد. به طور کلی فیلم وقتی فراتر از حد انتظارش فروش می کند و به یک فروش ۱۱ میلیارد تومانی می رسد و مدعی شکستن رکورد پرفروش ترین فیلم سینما می شود، تمام عوامل از مدیر ارشاد گرفته تا پایین، هر کدام خودشان را در این ماجرا سهیم می دانند. خلاصه خیلی ها فکر می کنند، فیلم به خاطر آنها میفروشد ولی این طور نیست، حتی به خاطر منوچهر هادی هم نیست.
- از ابتدا برنامه ریزی من و تهیه کننده ها این بود که یک فیلم گیشه ای و مخاطب پسند بسازیم. یک فیلم صرفا برای سرگرمی و ایجاد لحظات شاد و مفرح برای مخاطب. نیت ما این بود و اصلا قصد نداشتیم یک فیلم روشنفکری یا فیلمی که به لایه های عمیق و پنهانی بپردازد، بسازیم.
- قبل از من آقای لطیفی و بعد هم آقای اطیابی قرار بود کار را بسازند که به هر دلیلی نشده بود. این فیلمنامه مدتی ماند تا اینکه از من دعوت شد و شرایط فراهم شد و ساختیم. پروسه چندان پیچیده ای نبود و بسیاری از فیلم ها را قرار بوده کارگردان های دیگری بسازند یا بسیاری از نقش ها را قرار بوده بازیگران دیگری بازی کنند و نمی شود،از طرف تهیه کننده دعوت شدم که این کار را انجام دهم.
- این فیلم راحت ترین فیلم زندگی من بود. کمترین وقت را برایش گذاشتم چون تکلیف ما با فیلم روشن بود. تو وقتی می خواهی یک فیلم کمدی برای مردم بسازی، اگر بروی در فضای روشنفکری و حرف های بزرگ زدن، شکست می خوری. من فیلم هایی مثل «یکی می خواد بات حرف بزنه» یا «زندگی جای دیگری است» ساختم که منتقدان دوست داشتند اما فیلم سالوادور را برای مخاطب عام ساختم و هیچ ادعایی هم روی آن ندارم، هیچ پیام بزرگ یا کار ویژه ای هم نخواستم انجام بدهم. سخت ترین کاری که من باید می کردم این بود که کار پیچیده ای انجام ندهم، یک کار ساده برای مخاطب عام.
وقتی تو یک خانواده معتقد و مذهبی ایرانی را بنا به یک دلیل منطقی به کشور برزیل می بری (کشوری که کاملا توریستی است و به لحاظ اعتقادی با ما اختلاف دارد) این خانواده می تواند در موقعیت های طنز خوبی قرار بگیرد. وقتی درست در موقعیت قرار بگیرند، خود به خود طنز به وجود می آید و تو احتیاجی نداری شوخی های جنسی یا شوخی های دیالوگی در کار بگنجانی و به این روش مخاطب را بخندانی. مثلا وقتی قرار می شود رضا عطاران به عنوان یک آدم مذهبی به خاطر نیت خیری که دارد برقصد، او این کار را می کند اما نه به مدل چیپ، جلف و مثلا شیش و هشت، یک رقص سنتی انجام می دهد که از تلویزیون خودمان هم پخش می شود و کار غیر اخلاقی نمی کند. این سکانس بیشترین خنده را از مردم می گیرد، در حالی که خود این رقص خنده دار نیست ولی موقعیت و ری اکشن های بازیگران درست است و کمدی شکل می گیرد.
- به نظرم وقتی فروش یک اثر از مرز ۵ میلیارد تومان می گذرد، دیگر نمی توان گفت فیلم ابدی است. شاید نظر خیلی از مخاطبان را در بر نگیرد ولی وقتی از این مرز عبور می کند و بعد هم به ۱۰-۱۱ میلیارد تومان می رسد، قطعا فیلمی است که بخش عمده ای از مخاطبان آن، راضی از سالن بیرون می روند.
- دلایل من شاید برای خیلی ها قابل قبول و قابل توجیه نباشد. خب یک نفر فیلم من را دوست ندارد، من هم به او احترام می گذارم، به شرطی که با ادبیات درست و نقد محترمانه برخورد کند. مثلا یک نفر می آید و می گوید که این فیلم مزخرف بود، معلوم است که مغز آن آدم مزخرف است، این مدل حرف زدن که نقد نیست. باید بگویی فیلمت به این دلیل و این دلیل اشکال دارد، من یا پاسخگو هستم یا خیر اما الفاظی مثل افتضاح، مزخرف یا توهین به شعور مخاطب و... اصلا درست نیست. وقتی یک فیلم ۱۱ میلیارد فروش می کند و بیشتر از اینها هم فروش خواهد کرد، چطور می شود این حرف را زد؟ یعنی تمام کسانی که به سینما می روند، این را نفهمیده اند؟ همه بی شعور بوده اند؟ نه قطعا تویی که این طور نقد می کنی، بی شعوری!
- پیش بینی من این است که این فیلم یک جریان به راه خواهد انداخت و فیلم های زیادی را خواهیم دید که با یک بازیگر کمدی در خارج از کشور ساخته می شوند. ولی امیدوارم هزینه کنند و بازیگر درست حسابی بیاورند و هر کس یک نفر را به خارج از کشور نبرد چون نتیجه نمی گیرند.
نظر کاربران
مطمئنا برای فیلم زحمت زیادی کشیده شده اما به نظر من علت فروش فیلم تبلیغات این فیلم در شبکه های فارسی زبان ماهواره ای بوده و فقط رنگ و لعاب خوبی به فیلم داده شده که همین باعث شد مردم برای دیدنش به سینما هجوم بیلورند. به نظر من که انتظار مخاطب رو برآورده نمیکنه
پاسخ ها
الان ماهواره دیگه همه فیلم ها رو تبلیغ میکنه
من براي ديدن اين فيلم تو تعطيلات عيد وقت گذاشتم هم خودم و هم همسرم لذت برديم از ديدن فيلم و اوقات شادي رو براي ما به ارمغان آورد
اين تبليغات براي خيلي ديگه از فيلمها هم شد ولي يه همچين فروشي نداشتن مردم از درد خسته شدن ميخوان مثل جاهاي ديگه دنيا زندگي كن