رفتارشناسی تحریم در نمایشگاه مطبوعات
بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات و پایگاه های خبری در حالی آغاز به کار کرده که یک جریان خاص رسانه ای می کوشد غیبت، انصراف یا تحریم خود رابه منزله مهم ترین خبر مربوط به این نمایشگاه معرفی کند.
البته از لفظ «تحریم» کمتر استفاده می کنند چرا که خروار خروار در مذمت تحریم - در معنی کلی سیاسی و اقتصادی آن - گفته و نوشته اند و می دانند که نمی توان برای یک مفهوم طی سال ها بار ضد ارزشی قایل شد و نوبت به خودشان که رسید جامه ای ارزشی بر آن بپوشانند.
به این معنی که اگر تحریم بد است - که بد و نکوهیده است- و به این اعتبار کشورهای غربی را سرزنش می کنند که چرا از ابزار تحریم برای محدود سازی برنامه هسته ای ایران استفاده کردند چرا خود درقبال دولت جمهوری اسلامی چنین می کنند؟ یا چنانچه در مقاطعی برخی گروه های سیاسی اعلام کنند چون نامزد مورد نظر خود را نیافته اند مجال شرکت در انتخابات را ندارند حتی اگر هرگز از لفظ تحریم استفاده نکرده باشند متهم می شوند اما اگر خود در عمل چنین کنند مجاز است؟ با این پیشینه است که شاید بر واژه «انصراف» بیشتر تاکید می ورزند.
این جریان مدعی است که سیاست رسانه ای دولت محدود کردن مخالفان است و در اعتراض به آنچه ادعا می کنند ترجیح داده اند در نمایشگاه امسال مطبوعات حضور نیابند.
این در حالی است که در کلیت قضیه نه حضور یک رسانه در نمایشگاه مطبوعات به منزله تایید سیاست های معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد است و نه غیبت آن الزاما به معنی مخالفت است.
می توان شرکت کرد و منتقد بود چندان که در دوران دولت مهرورزی چنین بود و می توان شرکت نکرد بی آن که هیچ اعتراض و انتقادی در بطن آن باشد چون اجبار و الزامی هم در کار نیست و همه علاقه ندارند در نمایشگاه شرکت کنند. از هر فرصتی هم می توان بهره برد و هم می توان از کنار آن گذشت.
کما این که به یاد داریم در بدترین دوران معاونت مطبوعاتی و در سال ۸۸ که محمد علی رامین تصدی نمایشگاه را بر عهده داشت رسانه های مستقل و اصلاح طلب حضوری فعال داشتند و هیچ کس هم به نشان اعتراض منصرف نشد یا ترک نکرد.
غیبت ها هم دلایل مختلفی دارند. از مشکلات مالی یا ضعف در ساختار اداری آن موسسه تا این که شماری از رسانه ها دستاورد خاصی را بر نمایشگاه مترتب نمی دانند و مخاطبان خود را جای دیگر می جویند یا یافته اند یا سرشان به کار خودشان است و نمی خواهند بیش از آن توی چشم باشند. برای برخی صنوف حضور در نمایشگاه تخصصی جذب بازار تازه است اما برای یک رسانه الکترونیک که در گوشی های هوشمند مردم هم حضور دارد و لحظه به لحظه با مخاطب زندگی می کند و محصولی هم برای فروش ندارد چه بسا نمایشگاه های سنتی جاذبه خود را از دست داده باشند و به این خاطر نیایند نه این که له یا علیه دولت و مجری نمایشگاه موضعی داشته باشند.
این رفتار که نمایشگاه را تحریم کنند یا به عمد از حضور در آن سرباز زنند البته از جانب یک جریان رسانه ای مسبوق به سابقه است. چنان که در اردیبهشت ۷۸ و با بالا گرفتن بحث استیضاح وزیر ارشاد دولت اصلاحات ناگهان کنار کشیدند و به مثابه ابزار فشار عمل کردند اما مجلس پنجم توضیحات عطاء الله مهاجرانی را قانع کننده دانست و رای به ابقای او داد.
شاید اگر در سال ۷۸ به منتقدان عطاء الله مهاجرانی گفته می شد آیا مایل هستید به جای او علی جنتی وزیر ارشاد شود و احمد بورقانی و بعدتر شبان شهیدی مودب هم جای خود را به حسین انتظامی بدهند در پوست خود نمی گنجیدند و هرگز باور نمی کردند و این اتفاق را نهایت موفقیت خود می پنداشتند.
اکنون اما انتقاد آنان متوجه حسین انتظامی است که به رغم سابقه کار در مجموعه ارشاد پس از خاتمی و دوران مسوولیت لاریجانی در سال های ۷۱ و ۷۲ و مدیریت روزنامه های جام جم و همشهری هم تحمل نمی شود و این هم از عجایب روزگار است و هم حاکی از تنگ تر شدن دایره رادیکال ها که مدام کوچک سازی می کنند و اصول گرایان غیر هم سو با خودشان را نیز می رانند.
مهم ترین دلایل اعتراض شان اینهاست:
چرا هیات نظارت بر مطبوعات به برخی رسانه های منتقد دولت و توافق هسته ای تذکر داده یا از آنها شکایت کرده یا در مواردی حکم به توقیف آنها داده است؟ البته با اصل توقیف و برخورد مخالف نیستند اما می گویند « با ما چرا؟!»
دیگر این که چرا حسین انتظامی هم معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد را بر عهده دارد و هم نماینده مدیران مسوول در هیات نظارت بر مطبوعات است؟ در این مورد البته قانون ساکت است و پیش بینی و طبعا منع نکرده و از این رو حسین انتظامی به رغم تصدی معاونت مطبوعاتی کاندیدای نمایندگی مدیران مسوول هم شد. کما این که پیش تر هم بود.
مخالفان بر این باورند که در مواردی که دولت شاکی است مشخص نیست که معاون/نماینده جانب کدام را می گیرد؟ به عنوان معاون مطبوعاتی نماینده دولت است یا از مدیر مسوول حمایت می کند؟ پاسخ آقای انتظامی البته صریح و روشن بوده است: «من نماینده مدیران مسوول در معاونت مطبوعاتی هستم». یعنی جانب نشریات را می گیرد.
اعتراض سوم به نحوه تخصیص و در واقع شفاف سازی پرداخت یارانه هاست. معاونت مطبوعاتی در دوره جدید شاخص ها و ضریب هایی را تعریف کرده و بر اساس آن یارانه ها را اختصاص می دهد و با انتشار جدول به صورت علنی این امکان که اعداد و ارقام با هم مقایسه و معیارها هم مشخص شوند فراهم است.اعتراض اصلی برخی اما نوسان و کاهش یارانه ها نیست. محروم شدن از پاره ای آگهی های دولتی است که در عصر احمدی نژاد به وفور از آنها برخوردار بودند و در واقع به کلیت دولت اعتراض دارند و نه تنها وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی آن.
در این که بهتر آن است متولی برگزاری نمایشگاه مطبوعات خود صنف باشد کمترین تردیدی نیست. صنفی که البته اکنون اجازه یا این امکان را ندارد که مجمع عمومی خود را برای انتخاب اعضای جدید هیات مدیره یگانه تشکل فراگیر و در اصطلاح بین المللی آن اکثریت برگزار کند و 6 سال است که ساختمان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بسته است ووعده رییس جمهور روحانی برای بازگشایی آن به دلایل خارج از موضوع این گفتارهنوز تحقق نیافته است.
در این که می توان انتقاداتی را به رغم مثبت بودن برآیند کلی دوره کنونی معاونت مطبوعاتی وارد دانست نیز تردیدی نیست اما مگر صاحبان رسانه ها تریبون ندارند که این نقد را به این شیوه ابراز کنند؟
دغدغه برخی اما در این جماعت مثلا این نیست که چرا دولت متولی است و انجمن نیست که با انجمن مستقل از دولت و دموکراتیک مخالف اند.
یا این نیست که حتی هیات نظارت بر مطبوعات به نشریه ای تذکر می دهد و در موارد معدود حکم به توقیف صادر می کند که خود بهتر می دانند از ترکیب 7 نفری هیات نظارت دولت تنها دو عضو دارد و در پاره ای توقیف ها خودشان دست در کار خبرسازی بوده اند و تا اتفاق نیفتاده از پا ننشسته اند.
ریشه را پس در جای دیگر باید جُست. نخست همان که پیش بینی کرده بودیم. دیوار برجام را که بلند یافتند سراغ دیوار کوتاه فرهنگ و رسانه رفتند. در واقع به توافق هسته ای و برجام اعتراض دارند ولی اینجا نمود پیدا کرده است.
دوم این که انتظار داشتند در انتخابات سال پیش حسین انتظامی به خاطر معاونت مطبوعاتی کاندیدای نمایندگی مدیران مسوول نشود ولی شد و همان موقع در اعتراض کنار رفتند و او را برنده مسابقه ای بی رقیب معرفی کردند و رفتار کنونی ادامه همان روند است.
از منظر سیاسی حسین انتظامی در طیف علی لاریجانی تعریف می شود یا می شد. منتقدان نقش لاریجانی در تصویب و اجرای برجام این انتقاد را تسری و تعمیم داده اند و به نمایشگاه مطبوعات به این چشم نگاه می کنند.
دلیل دیگر می تواند با هدف مظلوم نمایی باشد و این که ایها الناس! ما را تحمل نمی کنند و به ما یارانه نمی دهند. مشکل اما این است که ژست مظلوم نمایی به برخی از آنان نمی آید.
رییس جمهور روحانی نیز در سخنان خود در نمایشگاه مطبوعات گفت: « با پول بیت المال و پول حاکمیت علیه افتخار حاکمیت؟ با پول دولت علیه دولت؟ پول مردم علیه مردم؟ قابل قبول نیست که با پول مردم علیه مردم کار شود.»
این همه تاکید بر واژه «پول» و تعابیری چون «پول حاکمیت»، «پول دولت»، «پول مردم» و « پول بیت المال» یعنی مستقل و مظلوم نیستید و ادای مستقل ها و مظلوم ها را در نیاورید. ثانیا از موضع بخشی از حاکمیت به دولت می تازید در حالی که انتقاد از بخش های دیگر هزینه دارد.
دکتر شریعتی می گوید: برای آن که بدانی چگونه می اندیشد نخست باید بدانی از کجا می خورد ( تغذیه می شود)؟ روحانی در سخنان یکشنبه رسانه هایی را به باد انتقاد گرفت که از امکانات عمومی استفاده می کنند و علیه دولت او و مهم ترین اقدام آن- برجام- شمشیر کشیده اند.
شاید مخاطبان اکنون افسوس می خورند که کاش می بودیم و بعد ترک می کردیم. در این صورت غرفه های خالی بیشتر به چشم می آمد.
ممکن است این تصور هم پدید آید که برخی نمی توانند از دوران محمد علی رامین دل بکنند و عملکردهای بعدی را با آن مقطع مقایسه می کنند که هیچ دستاورد و نکته ای به چشم شان نمی آید.
ارسال نظر