شما دلواپس هستید و آنها خرابکار بودند؟!
مصطفی داننده با اشاره به تجمع در اعتراض به روند مذاکرات هسته ای در چند شهر کشور نوشت: چه بخواهیم و چه نخواهیم دلواپسی وارد ادبیات سیاسی ایران شده است. جریانی که مخالف دولت روحانی است با ابداع این واژه سعی کرد، مخالفت خود را با روشهای سیاسی و اقتصادی دولت یازدهم نشان دهد.
این جریان سیاسی دلواپسیهای خود را اینگونه بیان میکند:« دلواپسیم از اینکه انرژی هستهای را با فناوری هستهای اشتباه گرفتهاند»، «دلواپسیم» از بر باد دادن حقوق ملت در ازای گرفتن حقی ناچیز»، «دلواپسیم از استراتژی غلط دولت در سیاست خارجی» و «دلواپسیم از ترک برداشتن حقوق ملت به جای ترک برداشتن ساختمان تحریمها»، «مقدم قاتلان شهدای هستهای را بر قامت بازرسان آژانس گرامی میداریم»،«جزئیات مذاکرات برای آیندگان محرمانه نخواهد ماند»، «نه سانتریفیوژ میچرخد، نه چرخ زندگی مردم و ...»
در این نوشتار کاری به این دلواپسیها نداریم و نمیخواهیم به محتوای آن بپردازم تا ببینیم آیا این افراد حق دارند تا این حد به دولت روحانی بتازند یا نه؟ مسئلهای که میخواهم به آن اشاره کنم رفتار همین دلواپسان با منتقدان سیاستهای دولت احمدی نژاد و جریان اصول گرایی مجلس است.
انتقاد حق هر شهروندی در جمهوری اسلامی ایران است اما بهتر است آقایان کمی به گذشته بازگردند، به روزهای نه چندان دور مدیریت پرونده هستهای ایران و ریاست محمود احمدینژاد بر قوه مجریه. در آن روزها شما موافق روند دولت دهم در زمینه پرونده هستهای بودید و مخالفان آن روز دولت احمدی نژاد، نگران وضع اقتصادی کشور و دلواپس تحریمهای بینالمللی بودند و اعتقاد داشتند، مدیریت شما و دوستانتان در سیاست خارجی کشور را به پرتگاه نزدیک کرده است.
در آن زمان، مخالفان احمدی نژاد، روش رئیس دولت نهم و دهم را مبتنی بر منطق نمیدانستند. آن زمانی که او دستی ماورایی را حامی خود در سازمان ملل میدانست؛ زمانی که رئیس دولت سابق رو به مردم گفت:« من یقین دارم حضرت ولی عصر (عج) اجرای موفق این طرح را مدیریت کرده و هدایت میکنند.» عدهای نگرانی خود را از این سخنان ابراز داشتند.
درست زمانی که احمدی نژاد از مدیریت جهان سخن میگفت برخی در کشور نگران بودند. وقتی او میگفت:« بیش از ۱۰۰ سیاستمدار دنیا در گفتگو با من این توقع را (مدیریت جهان) بیان کردند و آنها می گویند ایران پتانسیل مدیریت جهان را دارد.این امر به زودی در دنیا علنی خواهد شد البته در این راه مشکلاتی داریم که با عبور از آنها به جایگاه اصلی خود می رسیم.» منتقدان رئیس جمهور ششم، غصه آینده ایران را میخوردند که مبادا درگیر توهمات خیالی در عرصه سیاست خارجی شود.
رئیس جمهور پیشین ایران در یکی گفتوگوهای خود به جمله معروف امام در مورد در راس امور بودن مجلس اشاره کرد و گفت: «این جمله مربوط به زمانی است که در ایران ، نظام پارلمانی حاکم بود و اکنون که پست نخست وزیری حذف شده ، قوه مجریه ، قوه اول کشور است.» آن روز بسیاری نگران شدند، حتی این حرف دوستان احمدی نژاد را هم نگران کرد.
منتقدان احمدی نژاد برای سه برابر شدن قیمت دلار، بالا رفتن قیمت خوراکیها، پوشیدنیها، که حاصل مدیریت شما و دوستانتان بود دلواپس شدند. دوستان دلواپس این روزها، اما شما با این نگرانی این افراد چگونه برخورد کردید؟ آیا دلواپسی آنها را فهمیدید؟ پاسخ به این سوالها یک «نه» بزرگ است. وقتی این انتقادها از زبان این افراد شنیده شد، شما با شمشیر تکفیر آنها را مورد نوازش قرار دادید. این افراد تبدیل به ضد انقلاب شدند، متهم به ارتباط با بیگانه و ضدیت با ولایت فقیه شدند(!). حتی شما در برابر نقد خبرنگاران نیز از کلمه مردهشور استفاده میکردید، حالا نمیدانم چه داستانی شده است که امروز که در مقام نقد قرار گرفتهاید، دلسوز انقلاب هستید و بر این باورید که انتقاد حق هر شهروندی در جمهوری اسلامی است.
آری، از داستان دلواپسی بوی خوشی به مشام نمیرسد. یعنی بوی دغدغه مردم به مشام آدمی نمیرسد. نمیشود باور کرد کسانی که سالها چشمان خود را به اشتباهات دولت قبل بسته بودند حالا به نام دغدغه مردم دلواپس تمام رفتار دولت میشوند و حتی صدای خود را در خانه ملت بلند میکنند و از حق مردم سخن به میان میآورند. این درحالی است که مردم که این آقایان خود را نماینده آنها معرفی میکنند در خرداد ۹۲ نشان دادند که طرفدار چه گفتمانی هستند و چه دیپلماسی را میپسندند.
هنوز از یادها نرفته است که در روزهای انتخابات نامزد مطلوب شما یعنی آقای جلیلی در فیلم انتخاباتی و مناظرهها، روحانی را متهم به سازش کرد و گفت که من با سیاستهایم عزت را به کشور بازگردانده ام. با این حرفها دو قطبی در انتخابات شکل گرفت که یک سو تفکر جلیلی قرار داشت و در طرف دیگر تفکر روحانی و مردم میان این دو سیاست رای به حسن روحانی و دیپلماسی او دادند، یعنی که به گذشتهای که شما آن را متهم به سازشکاری میکردید، نمره قبولی دادند این یعنی اینکه مردم با شما همنوا نیستند و برعکس شما به آینده امیدوارند.
ارسال نظر