خاطره پندآموز ناطق نوری از شهید بهشتی
«لیستی به شهید بهشتی داده بودند که درباره ریاست صدا و سیما نظرشان را بدهند. ایشان با آنهایی که موافق بود یک علامت ضربدر میزد. دیدم در لیستی که آقای بهشتی ضربدر زده، کسی هست که از مخالفین درجه یک ایشان است. گفتم: چطور ایشان را تأیید کردهاید؟ آقای بهشتی گفت: ممکن است این آقا از من خوشش نیاید، اما مدیر لایقی است.»
روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مصاحبهای با حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر ناطق نوری انجام داده است. وی در بخشی از این مصاحبه، به خاطراتی از شهید بهشتی اشاره کرد که در زیر میخوانید:
«گفتوگو درباره شهید بهشتی یک فرصت جداگانه میخواهد. پسر ایشان (جناب آقای محمدرضا بهشتی) هم اخیراً آمدند اینجا و مفصل با ایشان حرف زدم. بماند برای بعد. مختصری میگویم تا بعد. جلسهای ایشان داشت عصرهای چهارشنبه در منزلشان در خیابان ظفر. جمعی از بازاریان و دانشگاهیان و طلبهها در آنجا شرکت میکردند. یک روز یکی از دوستان دیر آمد. مرحوم بهشتی مقید بود که عبارات را هم صحیح ادا کند. مثلاً ما میگوئیم خب حالا... ایشان میگفت خُوب... و اعتراض به دیر آمدن او کرد. او گفت: ببخشید ترافیک بود و... ایشان فرمود: خوب... انسان که قرار میگذارد، ترافیک را، پنچری را و تصادف را، محاسبه میکند و حرکت میکند. شما ببینید نظم تا کجا.
یا مثلاً یک روز کسی در دیوان عالی کشور با ایشان ملاقات داشت. وقت ملاقات از ۱۰ تا ۱۰:۳۰ بود. آن فرد ۱۰:۲۰ دقیقه آمد. مرحوم بهشتی چیزی نمیگفت. نمیگفت که چرا شما قرارتان ۱۰ بوده و ۱۰:۲۰ آمدید. میفرمود: بفرمائید. بحث شروع میشد. سر ۱۰:۳۰ میفرمود: وقت شما تمام است. شما قرارتان تا ۱۰ و نیم بود.
یک نکته دیگر که انصاف آقای بهشتی را میرساند، اگر همه انسانها و همه مدیران ما اینطوری عمل میکردند، به نظرم وضع کشور ما بهتر از این میشد و میشود. یک لیستی را آورده بودند پهلوی ایشان. آن موقع رئیس صدا و سیما را رهبری انتخاب نمیکرد. یک لیستی به ایشان داده بودند که شما نظرتان را بدهید که اینها کدام به درد مدیریت و ریاست صدا و سیما میخورند. ایشان نگاه کرد و با آنهایی که موافق بود یک علامت ضربدر میزد. لیست را به من داد و از من خواست که آن لیست را نگاه کنم و نظر خودم را هم بگویم.
من نگاه کردم و دیدم در لیستی که آقای بهشتی ضربدر زده و به عنوان افراد مناسب برای ریاست صدا و سیما خوب است، یک کسی هست که از مخالفین درجه یک ایشان است. بد و بیراه میگفت. نگاه کردم و خطاب به آقای بهشتی گفتم: این فرد از مخالفین تندرو شما هستند. چطور ایشان را برای ریاست صدا و سیما تأیید کردهاید؟ آقای بهشتی جوابی به من داد و گفت: آقای نوری، ممکن است این آقا، از قیافه بهشتی خوشش نیاید، ممکن است از بهشتی خوشش نیاید، اما مدیر لایقی است. از شخص بهشتی خوشش نمیآید، اما مدیر لایقی است. این نگاه شهید بهشتی به مقوله مدیریت است.
یک مورد دیگر از دوران مدیریت جهاد سازندگی از آقای بهشتی خاطره دارم. آقای بهشتی در جهاد سازندگی بزرگتر ما بود. امام خمینی فرموده بودند هر کاری در جهاد سازندگی دارید به آقای بهشتی بگوئید. یک روز رفتم خدمتشان. پولی میخواستیم برای جهاد سازندگی. ایشان نامهای نوشتند به سازمان برنامه و بودجه. نوشت این مقدار پول بدهید به جهاد سازندگی.
اوائل پیروزی انقلاب بود. من به ایشان گفتم: حاج آقا، این طوری که شما به سازمان برنامه و بودجه مینویسید و میگوئید به ما پول بدهند، این نامه فردا برای شما دردسر میشود، یک روز کار دستتان میدهد. برگشت لبخندی زد و گفت: آقای نوری، بگذارید کار کشور پیش برود، جهاد به مشکل برنخورد، روزی برای این کار هم بهشتی را محاکمه کنند. نگاه عجیبی به مسائل داشت.»
ارسال نظر