۱۶۸۹۴
۳ نظر
۵۰۴۵
۳ نظر
۵۰۴۵
پ

قتل همسر به خاطر گفتن دوستت ندارم!

مرد ۸۳‌ساله‌اي كه همسرش را به خاطر گفتن جمله دوستت ندارم به قتل رسانده ‌بود در دادگاه كيفري‌استان تهران محاكمه شد.

مرد ۸۳‌ساله‌اي كه همسرش را به خاطر گفتن جمله دوستت ندارم به قتل رسانده ‌بود در دادگاه كيفري‌استان تهران محاكمه شد.

متهم كه جعفر‌علي نام‌ دارد، در توضيح انگيزه قتل گفت همسر ۷۶‌ساله‌اش نيمه‌شب به او گفت دوستش ندارد و همين باعث شد او عصباني شود و با چاقوي سلاخي به جان زنش بيفتد و او را به قتل برساند.

در ابتداي جلسه محاكمه كه در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري ‌استان تهران برگزار شد، نماينده دادستان گفت: متهم دو سال قبل همسرش صفورا را با ضربات چاقو به قتل رسانده‌ است. جعفرعلي در بازجويي‌ها گفته‌ در دوران جواني‌اش چندبار به خاطر قاچاق پارچه و چاقو‌كشي بازداشت شده‌ است.

اين مرد كه سابقه‌دار است همسرش را نيمه‌شب بيدار و با او دعوا كرده و بعد با چاقوي سلاخي او را به قتل رسانده است. فلاح‌زاده ادامه‌ داد: متهم در جريان تحقيقات جزييات اين قتل را توضيح داده است و من به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست دارم با توجه به مدارك موجود در پرونده و شكايت شكات راي قانوني در مورد جعفرعلي صادر شود.

سپس اولياي‌دم در جايگاه حاضر شدند و براي متهم درخواست صدور حكم قصاص كردند. فرزندان مقتول گفتند: پدرمان از جواني مادرمان را اذيت مي‌كرد و مرد زورگويي بود اما مادرم تحمل مي‌كرد. اين اواخر هم او را خيلي اذيت مي‌كرد به همين خاطر ما درخواست قصاص او را داريم.

پدرمان، مادرمان را بي‌گناه به قتل رساند. در ادامه جعفرعلي متهم پرونده كه در زندان پايش از دو ناحيه شكسته‌ و به تازگي از بيمارستان مرخص شده است در حالي‌كه با واكر راه مي‌رفت و گوشش هم به سختي مي‌شنيد براي توضيح آنچه اتفاق افتاده‌ بود در جايگاه حاضر شد.

او گفت اتهامش را قبول دارد: من زنم را خيلي دوست داشتم از جواني عاشق او بودم، اما چند سالي بود كه رابطه ما خيلي با هم خوب نبود. زنم مي‌گفت من را دوست ندارد. هميشه با من دعوا مي‌كرد. مي‌گفت اصلا از تو خوشم نمي‌آيد و فقط بچه‌هايم برايم مهم هستند. آن شب به او گفتم اگر من را دوست نداري بيا به دادگاه برويم و طلاق بگيريم ولي قبول نكرد و گفت اين كار را نمي‌كند.

تا اينكه شب حادثه ساعت چهار صبح بيدارش كردم كه با هم صحبت كنيم. پرسيدم من را دوست‌ داري يا نه. جواب داد دوستت ندارم و اصلا نمي‌خواهم كنارم باشي. گفتم اشكالي ندارد بيا برويم دادگاه از هم جدا شويم، اما در مورد بچه‌ها هيچ‌ حقي نداري او گفت اين بچه‌ها براي من هستند و من آنها را دوست دارم و فقط آنها برايم مهم هستند. بعد جروبحث كرديم و من خيلي عصبي شدم ديگر نفهميدم چه شد با چاقو چند ضربه به او زدم.

جعفرعلي ادامه داد: در اين سن و سال ديگر نمي‌توانستم دنبال زن باشم، مي‌خواستم كسي باشد كه چاي دستم بدهد و كارهايم را بكند اما زنم اصلا به من توجه نمي‌كرد. من هم از او چيزي نمي‌خواستم فقط مي‌خواستم كمي به من هم توجه كند اما او مرتب مرا پس مي‌زد و حرف‌هايي به زبان مي‌آورد كه ناراحت مي‌شدم.

مرد ۸۳‌ ساله در مورد نحوه قتل گفت: چاقويي كه با آن زنم را زدم، چاقوي سلاخي بود. من شغلم كشاورزي و دامداري بود و هميشه چاقوي سلاخي همراه داشتم. حتي ناخن‌هايم را با آن چاقو كوتاه مي‌كردم و موقع خواب هم همراهم بود. وقتي زنم گفت ديگر من را دوست ندارد چاقو را از جيبم درآوردم و او را زدم. نمي‌دانم چند ضربه زدم و درست يادم نيست چه كردم اما يادم هست وقتي از خانه خارج شدم، زنم زنده ‌بود.

متهم در مورد فرارش بعد از قتل گفت: خانه برادرزنم كنار خانه من است. ترسيدم برادرزنم متوجه شود و من را بكشد به همين دليل در خانه‌ام را قفل و از آنجا فرار كردم، بعد مقابل اداره آگاهي رفتم اما ترسيدم تنها داخل بروم. بعد از آن ماشيني را دربستي گرفتم و به خانه برادرم در كرج رفتم بعد هم بازداشت شدم.

بعد از دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات فرزندان مقتول را به سازش دعوت كردند و از آنها خواستند از پدرشان بگذرند.

هرچند در ابتدا فرزندان مقتول اصرار بر قصاص داشتند، اما گفتند در صورتي‌كه پدرشان حاضر باشد دارايي‌اش را به نام يكي از برادران‌شان كه تنهاست و خانواده‌اي ندارد، بكند، از قصاص گذشت مي‌كنند. با پايان يافتن جلسه محاكمه هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.


منبع: شرق

باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir

قتل همسر به خاطر گفتن دوستت ندارم!



پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • mahsa

    ای خاک تو سرت......

  • marmar

    اوا...

  • مينا

    عشق پيري گربجنبد سربه رسوايي زند اون بدبخت يه پاش لب گوره اين روزها نفسهاي آخرشوداره ميكشه بچه هاولش كنيد ارثش و هم كه بهتون داد ديگه چي ميخواين ازجونش راحتش بذاريد

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج