برداشت زیباکلام از مقصود جنجالی روحانی
صادق زیباکلام در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: هیچکس بهتر از خود رییسجمهور نمیداند که برگزاری رفراندوم چه شرایطی میطلبد. حتی اگر همه مقدمات آن نیز فراهم شود، مجلسی که به وزرای ایشان رای اعتماد نداده و به طور پیوسته، آنها را احضار کرده و چپ و راست، کارت زرد و اخطار به آنان میدهد چگونه ممکن است دوسوم نمایندگان آن با تقاضای همهپرسی از جانب دولت موافقت کند؟
خود آقای روحانی هم این را کاملا میداند، اما رییسجمهور احساس میکند هرچه میگذرد، در پیشبرد امور اجرایی کشور با موانع جدیتری روبهرو میشود. او ١٨ماه پیش با اکثریت آرای مردم در انتخابات پیروز شد.
مردم در انتخابات ٢٤خرداد، خیلی صریح و روشن به آقای دکتر سعید جلیلی که به تفکر و جریانی تعلق داشت که هشتسال مدیریتاجرایی کشور را در دست داشتند، اقبال نشان ندادند. این اتفاق در حقیقت، نارضایتی از سیاستهایی بود که دولت احمدینژاد در کشور به جا گذاشته بود. روحانی مدیریت اجرایی را در دست گرفت و با توجه به رای اکثریت مردم به ایشان، انتظار میرفت حسب قاعده مردمسالاری، بتوانند برنامههای دولت جدید را به مرحله اجرا بگذارند.
اما این تصوری بیش نبود. رییسجمهور منتخب از همان فردای انتخابش با انواع و اقسام مخالفتها روبهرو شد. مخالفان ایشان نهتنها حاضر نبودند به انتخاب مردم احترام گذارده و به آن تمکین کنند، بلکه به تدریج معلوم شد که خواهان تداوم همان سیاستهای گذشته در همه زمینهها هستند؛ برای مثال وقتی ایشان تلاش کرد تا در سیاست هستهای تغییری به وجود آورد، در برابر او ایستادند و جریان «دلواپسان» را به راه انداختند.
وقتی ایشان تلاش کرد تغییری در جهتگیری سیاست خارجی به وجود آورد، باب مفاهمه با دنیا برقرار کند و بهجای تقلیل دیپلماسی ایران به کشورهای نهچندان تاثیرگذار، قدری از تنش با اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و سایر قدرتهای مهم و مطرح در دنیا و حتی همسایگان در منطقه را بکاهد و به سمت تنشزدایی با ایالاتمتحده برود، باز با مخالفت و انتقادات گسترده روبهرو شد.
همین دیروز وزیر خارجه به مجلس احضار شده بود و یکی از پرسشها این بود که چرا اساسا درباره موضوع هستهای با ایالاتمتحده مذاکره صورت گرفته است؟ وقتی خواست سیاست نادرست پرداخت یارانه نقدی به ٧٥میلیوننفر را اصلاح کند، مجلس به دولت تکلیف کرد تداوم پرداخت یارانه صورت بگیرد یا وقتی وزارت علوم در دوران نخستین وزیر علوم کابینه یازدهم تلاش کرد تا فضای گذشته را در دانشگاهها تغییر داده و به سایه سنگین کمیتههای انضباطی بر فعالیتهای دانشجویی پایان دهد، وزیر علوم استیضاح و برکنار شد.
وزارت فرهنگوارشاداسلامی، به اکران این فیلم یا اجرای آن کنسرت مجوز قانونی میدهد، اما همان شب اول، مخالفتها آغاز میشود و آنقدرها طول نمیکشد که نمایش آن فیلم متوقف شده و اجرای کنسرت یا نمایش به دلایل نامعلومی خاتمه مییابد. صداوسیما که قرار است در اساس، منصف و بیطرف باشد، عملا در اختیار آن تفکر و جریانی است که در انتخابات ٢٤خرداد، رای کافی را نداشت.
هنوز اتفاقی در عرصه هنر، فرهنگ، ادبیات و سینما نیفتاده بود که منتقدان دولت، سال گذشته، سیاستهای فرهنگی دولت را به چالش کشیدند؛ در حالیکه نهادها، بنیادها و سازمانهای فرهنگی غیر وابسته به دولت، در حدود ششبرابر وزارت فرهنگ و ارشاد بودجه دارند. اما سیاستهای این وزارتخانه دولت یازدهم، هدف تندترین انتقادات قرار گرفت.
درخصوص قولوقرارهای ضمنی و تلویحی آقای روحانی در دوران انتخابات درخصوص رایزنی درباره برداشتن برخی محدودیتهای سیاسی، امکان پیگیری بیشتر فراهم نشده است. بحث بههیچوجه بر سر اختیارات بیشتر برای رییسجمهور نیست. آقای روحانی بهعنوان یک حقوقدان نمیگوید که مجلس و سایر قوا براساس مسوولیتهای قانونی خود عمل نکنند، موضوع آنجاست که دایره فعالیت آقای احمدینژاد را مقایسه کنیم با اختیارات آقای روحانی. آیا مخالفان و منتقدان آقای روحانی میتوانند به مردم نگاه کنند و بگویند موضعگیریهای ما در قبال رییس دولت قبل، همان بود که امروز در قبال این دولت دنبال میشود؟
سوال از اصولگرایان آن است که اگر قرار بود همان سیاستهای دولت محبوب آنها همچنان ادامه داشته باشد، خب پس چه ضرورتی داشت که انتخابات برگزار شود؟ یا اگر اصراری بر برگزاری انتخابات میبود، آقای روحانی هم رد صلاحیت میشد و انتخابات به رقابتی میان خود اصولگرایان تبدیل میشد.
اینکه یک رییسجمهوری که مردم او را انتخاب کردهاند نتواند هیچ تحولی به وجود آورد، یا برخی نمایندگان اصولگرا، در اطراف و اکناف کشور حسب منافع سیاسی خودشان خواهان تداوم مدیریت و مسوولیت بسیاری از مدیران دولت احمدینژاد باشند یا در تغییر مدیران جدید اصرار داشته باشند از چهرههای جوان، تحصیلکرده و نزدیکتر به دولت استفاده نشود، پس فلسفه صندوق رای چه میشود؟
نظر کاربران
هر برنامه ای در چارچوب قانون قابل قبول است.
مردم انقلاب کردند که
در رفاه باشند
آزاد باشند
ظلم ریشه کن شه
دزدی کم شه
جوانانشان بدون دغدغه باشند
ولی گویا عده ایی کم سواط باعث شدند خیلی ها از کارشان پشیمان شند
به خاطر اسلام هم دنیا را از مردم گرفته اند هم آخرت را