آمار رسمی از دختران فراری، زنان خیابانی و...
طبق اظهارات افراد مراجعهکننده به مراکز کاهش طلاق سازمان بهزیستی بالاترین علت طلاق با ١٤درصد مربوط به اعتیاد است. پس از آن دخالت اطرافیان و عدمحمایتهای روانی و عاطفی با نرخ ١١/٣درصد، عدممسوولیتپذیری شوهر با ١٠درصد و پایینبودن آستانه تحمل و عدمبلوغ فکری با هشتدرصد در رتبههای بعدی قرار دارند.
بیشترین آسیبهای اجتماعی کشور براساس شیوعشناسیای که شما انجام دادهاید چیست؟
اول اعتیاد سپس طلاق، فقر و آسیبهای اجتماعی نوپدید مثل اعتیاد به فضای مجازی، اچآیوی و روابط فراخانوادگی.
نرخ بروز این آسیبها در کشور چگونه است؟
نرخ بروز طلاق نگرانکننده است. در استان البرز نرخ بروز طلاق خیلی بالا رفته است. نرخ بروز طلاق در کشور ١٦/٣ است. از هر ١٠٠ ازدواج ١٦ ازدواج به طلاق منجر میشود و البته این آمار خیلی خوشبینانه است. در برخی استانها مانند استان البرز نرخ بروز طلاق نزدیک یکبهیک شده است.
مهمترین دلایل طلاق در کشور چیست؟
طبق اظهارات افراد مراجعهکننده به مراکز کاهش طلاق سازمان بهزیستی بالاترین علت طلاق با ١٤درصد مربوط به اعتیاد است. پس از آن دخالت اطرافیان و عدمحمایتهای روانی و عاطفی با نرخ ١١/٣درصد، عدممسوولیتپذیری شوهر با ١٠درصد و پایینبودن آستانه تحمل و عدمبلوغ فکری با هشتدرصد در رتبههای بعدی قرار دارند.
البته نارضایتی جنسی عامل ٦٠درصد خیانتها بوده و بیش از ٥٨درصد زنان و مردان عنوان میکردند نارضایتی جنسی دارند و ٣٠ تا ٤٠درصد طلاقها هم به علت نارضایتی جنسی است.
البته مهمترین دلایل اجتماعی بروز طلاق؛ فقر، مصرف موادمخدر، بیکاری، اصلقراردادن مادیات، افزایش نگرشهای فردگرایی در جامعه و شاغلبودن زن است. برای پیشگیری از طلاق «طرح بشیر» را بهصورت آزمایشی در استان یزد یکسال پیش شروع کردیم. ٩٠هزار پرونده متقاضیان طلاق که از سوی قوه قضاییه به سازمان بهزیستی ارجاع داده شد را بررسی کردیم. در نزدیک به ٤٥درصد پروندهها از طلاق جلوگیری شد و البته این پروسه یکسال طول کشید.
در ٣٠درصد پروندهها مداخلات مددکارانه منجر به سازش کامل شد. ١٥/٩درصد مشاورههای مستمر منجر به ایجاد سازش مشروط و پیگیری جهت ایجاد تفاهم کامل صورت گرفت و میتوان نتیجه گرفت در حدود ٤٥درصد از مراجعان منجر به سازش شد که قابلتوجه بود و بیانگر این است که مداخلات حرفهای روانشناسی مددکارانه میتواند در ایجاد تفاهم و رفع تنش بین زن و شوهر مفید واقع شود. البته پیامد طلاق در فرزندان هم بسیار قابل توجه بود؛ ٤٠درصد کودکان میگفتند که حداقل روزی یکبار به طلاق فکر میکنند.
این طرح در دو سطح پیشگیری و مداخله انجام میشود، در مرحله پیشگیری حمایت از افراد متقاضی طلاق صورت میگیرد و برنامهریزیها برای این است که افراد وارد پروسه طلاق نشوند. حمایت اجتماعی روانی با هدف انصراف از طلاق صورت میگیرد. سطح مداخله مربوط به بعد از طلاق است تا اگر طلاق با وجود تلاشها اتفاق افتاد، زوجین و کودکان کمتر آسیب ببینند.
تراکنش آسیبهای دیگر چگونه است؟
تراکنش اعتیاد متاسفانه چندان قابل رصد نیست. نرخ بروز اعتیاد به مواد صنعتی در شهرهای بزرگ درحال رشد و دسترسی هم آسانتر است. اعتیاد به مواد سنتی بیشتر در شهرهای مرزی دیده میشود.
بخشی از جامعه هدف شما، بیماران مزمن روانی هستند. هشدارهایی درخصوص شیوع بیماریهای روانی در جامعه به گوش میرسد. چه تعداد بیمار مزمن روانی درحال حاضر تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند و برآوردتان از تعداد بیماران مزمن در سطح جامعه چیست؟
یکی از فعالیتهای اساسی سازمان بهزیستی توانبخشی به بیماران مزمن روانی است. بیماران روانی از نظر سطح بیماری در دوسطح حاد و مزمن دستهبندی میشوند. حادها در بیمارستانها بستری میشوند و قسمت سخت و هزینهبر نگهداری از بیماران مزمن روانی برعهده بهزیستی قرار گرفته است. براساس قانون، این وظیفه برعهده بهزیستی نبود و برگرده ما گذاشته شد. درحال حاضر ١٨٠هزار بیمار مزمن روانی در مراکز شبانهروزی سازمان بهزیستی نگهداری میشوند.
هزینه نگهداری هربیمار در ماه چقدر است؟
بیش از یکمیلیونتومان. این یک وظیفه ناهمگن برای سازمان است و از آنجایی که وزارت بهداشت این وظیفه را در گذشته قبول نکرده است، برعهده ما گذاشتهاند.
میانگین سنی بیماران مزمن روانی تحت پوشش سازمان چقدر است؟
میانگین سنی ٣٥ تا ٣٧سال است.
برآوردها از شیوع این بیماری در سطح جامعه چگونه است؟
بحث بهداشت روان نیاز به آمایش و پیدایش دارد. برآوردهای ما میگوید سن بروز اضطراب در جامعه که یکی از پیشدرآمدها و علل بیماریهای روانی است، درحال رسیدن به سنین کودکی و خردسالی است و به این علت درحال حاضر برنامه غربالگری اضطراب را در مهدهایکودک ١٢استان شروع کردیم تا اقدامات پیشگیرانه لازم انجام و قبل از نیاز به اقدامات مداخله اقدامات پیشگیریمحور انجام شود.
میزان شیوع در سطح جامعه چقدر است؟
حدود ٥٠٠هزارنفر بیمار روانی مزمن در سطح جامعه داریم.
سال گذشته در نشست خبریتان گفتید ٣٦٤زن خیابانی در مراکز سازمان بهزیستی رسوب کردهاند چه عواملی باعث رسوب اینها شده است؟ چقدر سازمان مقصر است و چه کارهایی باید انجام میشد تا این زنان بازتوان میشدند و به جامعه بازمیگشتند و انجام نشد؟
فاصله زمانی تبدیل فرد سالم به فرد آسیبدیده اجتماعی بسیار پایین است اما برعکس زمان بازتوانی اجتماعی فرد آسیبدیده و جامعهپذیری مجدد وی خیلی زیاد و پرهزینه است. پرکردن این فاصله کار سختی است. نیاز به مددکاری و حمایتهای اجتماعی دارد. اگر یک دختر فراری از منزل را بتوان ظرف ٢٤ساعث شناسایی و ساماندهی کرد وارد فاز آسیب نمیشود، اما اگر نتوانیم در این زمان طلایی، وی را شناسایی کنیم، فرد آسیبدیدهای میشود که بازتوانی جامعهپذیرکردن وی بسیار سخت است.
یکی از دلایل رسوبکردن هم همین است متاسفانه وقتی دختر و زنی در ایران آسیب میبیند، خانواده و جامعه دیگر وی را نمیپذیرد و بازتوانی روانی خود فرد هم بسیار دشوار میشود، باید ماهها و سالها کار کنیم تا وی را از نظر روانی به جامعه برگردانیم.
چه کارهایی باید برای این زنان و دختران انجام میشد که نشد؟
گاهی در مسیر بازتوانی و حمایتهای روانی و اجتماعی بهدلیل کمبود منابع و عدم یکپارچگی میان دستگاهها اخلال ایجاد میشود. بهعنوان نمونه وقتی در فاز جمعآوری و بازتوانی آسیبدیدگان اجتماعی اعم از معتادان، کارتنخوابها و زنان خیابانی قسمت سخت موضوع سهم بهزیستی میشود چون من اعتقاد دارم «جمعآوری» قسمت جزییای از کار است اما فاز قرنطینه که ٤٥روز است و فاز بازتوانی که ماهها و سالها طول میکشد، برعهده سازمان بهزیستی است دستگاههای دیگر دست روی دست میگذارند و نظارهگرند. ما مشکل یکپارچگی و کمبود منابع را داریم.
توانمندسازی هرکدام از زنان خیابانی چه میزان اعتبار میخواهد؟
ماهانه یکمیلیونتومان.
اینکه برای نگهداری است. حرفهآوری و توانمندسازیشان چقدر اعتبار لازم دارد؟
بله یکمیلیونتومان برای نگهداری است. رقمی هم برای حرفهآموزی و حمایتهای اجتماعی نیاز داریم که حداقل چهار، پنجمیلیونتومان است.
الان چه تعداد زن و دختر خیابانی در مراکز دارید؟
در ششماهه اول ٩٣ در مراکز بازپروری زنان و دختران آسیبدیده اجتماعی نزدیک هزارنفر را ساماندهی کردیم و پنجبرابر این عدد در مراکز گذری و سرپایی خدمات گرفتهاند. در خانه سلامت نزدیک به ٤٠٠نفر.
بیش از ٨٦درصد زنان خیابانی کارتنخواب، معتاد و آسیبدیده هستند. اینها بیمار هم هستند و از یک یا دو بیماری رنج میبرند.
سن اینها چقدر است؟
در خانه سلامت ٣٨درصد زیر ١٥سال، ٧٩درصد زیر ١٩سال و متوسط سن ١٨/٥ است که در سال٩٠ نسبت به مطالعات قبل یکسال کاهش داشته است.
٣٩٠ تا از ٤٨٤نفر برای بار اول پذیرش شدهاند. علت پذیرش در ٤١درصد خشونت خانگی، ١١درصد اعتیاد و در ١٣درصد بیسرپرستی بوده است.
٧١درصد تحصیلات راهنمایی یا کمتر و ٤٢درصد سابقه ترکتحصیل داشتهاند. ٦٩درصد سلامت روان داشتند. ٩٠درصد فاقد هرگونه سوءسابقه بودهاند اما ٦٧نفر سابقه اقدام به خودکشی داشتهاند که با توجه به عدد ٢٠ تا ٤٠ در هر ١٠٠نفر، نرخ بروز خودکشی ٦٧ مورد در ٤٨٤، رقمی بالا و نگرانکننده است.
٢١٧نفر در روزهای اولیه فرار از منزل هیچ جایی نداشتهاند. از این تعداد ٢٤٥نفر به خانواده برگشتهاند ٣٥نفر از آنها به اقوام و ٩٠نفر هم به مراکز بهزیستی ارجاع داده شدند.
در مورد زنان و دختران مراکز بازپروری آمارها چگونه است؟
٨٦درصد برای بار اول پذیرش شدهاند. ٣٤درصد ١٥ تا ١٧سال، ٥٥درصد زیر ٢٠سال، ٣٠درصد ٢٠ تا ٢٩سال داشتند و ششدرصد هم زیر ١٥سال داشتند.
٧٠درصد تحصیلاتشان راهنمایی و کمتر بوده و ١٦درصد متاهل بودند، ٥١درصد مجرد، ٢٢درصد مطلقه، ٥٤٥نفر با والدین زندگی میکردند و ٩٨درصد بیکار بودند.
حداقل سرانه برای ساماندهی و توانمندسازی این افراد چقدر است؟
حداقل سرانه ١٢میلیونتومان برای هرفرد است.
چه تعداد اچای وی دارند؟
این را احصا نکردیم.
اخیرا در نشستی مربوط به زنان باردار معتاد که جمعیت امامعلی برگزار کرد، انتقادی مطرح شد مبنیبر اینکه در خانههای سلامت بهزیستی دختران فراری آسیبدیده را به شرط داشتن پرده بکارت و با انجام معاینه میپذیرند، این موضوع باعث میشود تعداد زیادی از این دختران خارج از چرخه حمایتهای اجتماعی قرار گیرند، آیا این موضوع را تایید میکنید؟
نه، آنها در جریان نیستند. ما چند سطح مرکز داریم. مراکز ساماندهی دختران فراری دو دستهاند؛ یک دسته از مراکز برای آنهایی که آسیب ندیدهاند که خانههای سلامتند و سطح دیگر مراکز بازپروری است که برای افرادی است که وارد فاز آسیب شدهاند. نمیتوان دختر آسیبدیده را در کنار زن آسیبدیده نگه داشت چرا که اثر بد دارد. ضمن اینکه ما مراکز کاهش آسیب را داریم همچون سرپناه شبانه و مراکز گذری روزانه که به زنان و دختران آسیبدیده خدمات کاهش آسیب میدهند.
اما در مراکز گذری و سرپناه شبانه خدمات چندانی به این زنان و دختران داده نمیشود.
شلتر و دیایسی برای افرادی است که آسیبدیدهاند اما ما برابر قانون نمیتوانیم آنها را به مراکز شبانهروزی و بازپروری ببریم چراکه نیاز به حکم قضایی دارد. مراکز کاهش آسیب به این خاطر است که فردی که آسیب دارد دیگران را مبتلا نکند، تا اگر آسیبی دارند بیخطر شوند. در بحث زنان هم در این هفته مرکزی با ظرفیت ٤٠٠نفر با همکاری شهرداری تهران و زیرنظر طلوع بینامونشانها برای خدماتدهی به زنان آسیبدیده کارتنخواب راهاندازی میشود که بخش زیادی از مشکلات ما را در شهر تهران حل کند.
دوسال پیش مدیرکل امور آسیب، دیدگاه اجتماعی شما از اجرای پایلوت طرح توانمندسازی خانواده کودکان خیابانی و ساماندهی این کودکان از درون خانواده خبر داده و گفته بود، ساماندهی این افراد بدون توجه به توانمندسازی خانوادهشان بیثمر است. این طرح به کجا رسید؟
من به کودکان کار، اعتقاد ندارم. به کودک خیابانی بهعنوان یک آسیب اجتماعی اعتقاد دارم که همچون اعتیاد، آسیبی چندوجهی و مرکب است و نباید نگاه مستقیم و یکسویه به آن داشت. میتواند عامل ایجاد سایر آسیبها باشد و میتوان بهعنوان آسیب مادر هم تلقی شود چراکه مجموعهای از آسیبها را همراه خود یدک میکشد. کودک خیابانی میتواند در معرض انوع بیماریها، آسیبها و سوءاستفادههای محیطی قرار بگیرد و میتواند بهعنوان فردی که به آسیبهایی همچون سرقت دامن میزند، تلقی شود.
برای کودکان خیابانی برنامه مداخلهمحور را دنبال میکنیم. در تمام استانها تیمهای تخصصی مداخله در این حوزه و نگاه پیشگیرانه داریم. حدود ٦٨درصد کودکان خیابانی، تکوالد هستند؛ مادر یا پدر دارند و این نشان میدهد خانوادههای تکوالدی در معرض آسیباند. طرح آموزشی حمایتی کودک و خانواده را سال گذشته در پنج استان تهران، البرز، خوزستان همدان و چهارمحالوبختیاری کلید زدیم و طرح بهصورت پایلوت انجام شد و نزدیک به پنجهزار کودک خیابانی توسط «انجیاو»ها ساماندهی و توانمندسازی شدند و در اینجا برخلاف گذشته رویکردمان کودک و خانواده بود. در حالی که در سالهای قبل، تنها خانواده دیده میشد.
اعتبار صرفشده برای ساماندهی هر کودک در درون خانواده چه میزان بود؟
هر کودک برای ما یکمیلیونو٨٠٠هزارتومان هزینه داشته است. قرار شده اعتبار خوبی به این حوزه تزریق شود تا در ١٨ استان دیگر کشور، اجرا شود. امروز در دنیا مراکز شبانهروزی، منسوخ شده و بهسمت خدمات سرپایی سوق داده شدهاند.
تعداد واقعی کودکان خیابانی در کشور چقدر است؟
ما سالانه پنجهزارنفر را بهطور متوسط جمعآوری میکنیم. امسال با توجه به دستور وزیر کشور و تعاون، کار و رفاه اجتماعی، این رقم دو برابر میشود اما آمار واقعی احتمالا سهبرابر میزانی است که ما ساماندهی کردهایم؛ یعنی ١٥هزار کودک خیابانی در کل کشور داریم. از این میان چهارهزار کودک، اتباع بیگانه فاقد کارت شناسایی هستند که٩٠درصدشان افاغنهاند. بهزیستی ٣٧مرکز شبانهروزی برای کودکان خیابانی دارد.
بیشترین تعداد کودکان خیابانی در کدام استانهاست؟
طی سالهای ٨٧ تا ٨٩ بیشترین کودکان خیابانی مربوط به استانهای تهران، فارس، اصفهان و خراسانرضوی بودهاند.
در تهران چه تعداد کودک خیابانی وجود دارد؟
معمولا ٤٥درصد از تعداد آسیبدیدگان اجتماعی در هر شاخه از آسیب، در تهران مستقر هستند. از این ١٥هزار، ششهزارنفر در تهران مستقرند.
چه تعداد از کودکان خیابانی دختر و چه تعداد پسر هستند؟
٩٥درصد پسر و پنجدرصد دختر بودهاند.
میانگین سنیشان چگونه است؟
سن کودکان خیابانی رو به کاهش است. ٣٩درصد زیر ١١سال داشتهاند. میانگین سنشان ٤/١٠ است. این کودکان شانس کمتری برای دسترسی به خدمات آموزشی و سلامت داشتهاند که این موضوع، احتمال آسیبپذیری در کودکی و بزرگسالی را افزایش میدهد. ٦٧درصد ایرانیاند. ٣٨درصد ترکتحصیل کردهاند و ١٥درصد فرزند طلاقاند.
چند درصد این کودکان اعتیاد دارند؟
هفت درصد، سابقه مصرف موادمخدر یا محرک داشتهاند.
چه تعداد از کودکان خیابانی معتاد هستند؟
نزدیک به ١٦درصد کودکان کار و خیابان، معتاد هستند.
نرخ شیوع ایذر در این کودکان چگونه است؟
چهاربرابر بیشتر از کودکان معمولی است.
بیشترین تماسها با اورژانس اجتماعی سازمان به چه عللی بوده است؟
کودکآزاری با نرخ ١٠ و همسرآزاری با ١٥درصد بیشترین دلایل تماس با اورژانس اجتماعی بودهاند. در سال٩٠ گزارشهای کودکآزاری در ایران حدود ٩٩هزار مورد بوده است که ١٠درصد آنها مداخلات روانی و اجتماعی از طریق اورژانس اجتماعی داشتهاند.
مرکز مداخله در بحران ما در ششماهه اول سال، ٢٠هزار مورد را بهصورت فردی و خانوادگی ساماندهی کرده است. ٥٢هزار خدمات سیار اورژانس اجتماعی ارایه شده و خط تلفن اورژانس ٣٠٠هزار تماس داشته که در این میان، ٧٢هزار تماس مراجعه مددکاران با اتومبیل سیار به محل بوده و نیاز به مداخله داشته است.
تعامل بهزیستی با قوهقضاییه برای پذیرش موردهای بدسرپرست چگونه است چراکه بسیاری از کودکان و زنان بدسرپرست بهخاطر نداشتن حکم قضایی، از گرفتن حمایتهای اجتماعی از سازمان محرومند و بهنوعی جامعه هدف دور از دسترس هستند.
تعاملمان خوب است اما اگر لایحهای که وزارت دادگستری در کمیسیون قضایی مجلس دارد، که ما هم در کمیسیونهای قضاییاش شرکت میکنیم، تصویب شود خیلی از مشکلاتمان در مورد بدسرپرستی حل میشود.
درباره لایحه توضیح میدهید؟
لایحه، وظایف دستگاههای مختلف در رابطه با کودکان بدسرپرست، کار و کودکان خیابانی را مشخص کرده است. یکسری وظایف را به قوهقضاییه داده است. ما پیش از این برای گرفتن فرزند از پدر و مادر بیصلاحیت مشکل داشتیم اما این لایحه این مشکل ما را حل میکند. لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان مشکلات ما را در مورد کودکان کار و خیابان حل میکند چراکه بیش از ٨٠درصد کودکان کار و خیابان خانواده دارند. از سطح شهر جمع میشوند بلافاصله خانواده میآید با حکم قضایی و کودک را تحویل میگیرد.
اگر این لایحه تصویب شود، چه اتفاقی میافتد؟
ما تمهیدمان این است که بانک اطلاعاتی داشته باشیم. اگر برای کودک دوبار یا سهبار جمعآوری اتفاق افتاد و پدر و مادر بیایند کودک را آزاد کنند و ببرند، لایحه کمک میکند حضانت را از پدر و مادر بهطور موقت بگیریم و کودک برای ششماه به مراکز بهزیستی برود. اقدامات تنبیهی برای پدر و مادر داشته باشیم، در حوزه مشاوره خدمات، مشاوره اجتماعی بگیرند و تا بتواند حضانت کودک را دوباره برعهده بگیرند تا بعد از اخذ تعهد بتوانند کودکشان را پس بگیرند.
سیاست اصلی سازمان، جدایی کودک از خانواده نیست اما اگر مجبور شویم ناچار به نگهداری از کودک در مراکز سازمان هستیم.
آمار دقیق کارتنخوابها در کل کشور چقدر است؟
در مورد متکدیان و کارتنخوابها در سهماهه اخیر دوهزارو٥٠٠نفر را در تهران ساماندهی کردیم. رصد کارتنخوابها با شهرداری است. اخیرا آقای قالیباف اعلام کرد که ما هرشب ١٥هزار کارتنخواب در تهران را ساماندهی میکنیم اما خدماتشان در حد گرمخانه و نوانخانه و یک وعده غذاست و کار ساماندهی انجام نمیشود. وظیفه سازمان در قبال کارتنخوابها طبق مصوبه ٨٢ شورای اداری این است که کارتنخوابهای مرتبط با سازمان همچون معلولان، کودکان خیابانی و زنان بیسرپرست را پذیرش و ساماندهی کند و بهطور کل باید گفت ١٥هزار عدد، عدد قابلقبولی است.
چه تعداد تحت پذیرش بهزیستیاند؟
تمام مراکز ما در سطح کشور آمادگی پذیرش مددجویان کارتنخوابمان را دارند. از کارتنخوابهای شهرداری هر مددجویی مربوط به بهزیستی باشد آمادگی پذیرشش را داریم و محدودیتی در پذیرش مددجویانمان نداریم. هر مددجویی که جزو جامعه هدف ما و در سامانسراهای شهرداری باشد را پس از طیکردن مراحل لازم میپذیریم. در سامانسراها مددکار و روانشناس داریم. ممکن است سه، چهارروز روندش طول بکشد اما پذیرش اتفاق میافتد.
اما در گرمخانه بهمن بیمار مزمن روانی را دیدم که مدیر گرمخانه میگفت بهزیستی قبولش نمیکند؟
نه، ما مشکل نداریم.
امرودی، معاون اجتماعی شهرداری تهران در صحن شورای شهر در حضور شما گفت ما مددجویانی داریم که حکم قضایی دارند اما بهزیستی قبولشان نمیکند. پاسختان به این انتقاد چیست؟
یکسری موارد خاص مثلا مددجویانی را که حکم قضایی ندارند، یا بیماری خاصی دارند که نیاز به درمان دارد، نمیپذیریم. مواردی هست که مورد اختلاف ما و شهرداری است مثلا مورد معتاد متجاهر جزو ماده ١٦ است.
یعنی شما معتادان را قبول نمیکنید؟
ما ٢٣٠ تا ٢٧٠هزار معتاد با رفتار پرخطر در کشور داریم. موردهایی که معتاد مزمن باشند، ولی متجاهر نباشند در کمپها خیلی راحت آنها را میپذیریم. زنجیرهای عمل و غربالگری میکنیم. ١٦ نوع پذیرش داریم. فرد معتاد را که نمیتوانیم در مراکز بپذیریم به کمپ میفرستیم؛ مثلا بیمار اچآیوی مثبت را به باشگاه مثبت میفرستیم.
اما باشگاه مثبت که شبانهروزی نیست؟
چرا، در تهران پنج باشگاه مثبت اچآیوی داریم که دو باشگاهش شبانهروزی نیست و گفتهایم که باید شبانهروزی شود.
در جلسه شورای شهر گفتید بهزیستی در حال احداث دو گرمخانه جدید در تهران است. ظرفیت این مراکز چقدر است؟
گرمخانه نه، ما قصد داریم دو کمپ تخصصی در تهران با مشارکت وزارت کشور راهاندازی کنیم که جزو تعهداتمان بود. ما ماده ١٥ قانون درمان اعتیاد را که مربوط به درمان اختیاری است، مدیریت میکنیم. امور مربوط به معتادان ماده ١٦ که معتادان متجاهراند و درمانشان اجباری است بر عهده وزارت کشور و بهداشت است اما خروجیهایش باز روی دوش ما میافتد. ما با وزیر کشور توافق کردیم دو کمپ تخصصی راهانداری کنیم و مدیریتش را به وزارت کشور بسپاریم، به جهت اینکه قرار است بخشی از معتادان متجاهر در این دو کمپ نگهداری شوند.
یعنی چیزی شبیه شفق و صابرین؟
بله، اما چندان موافق کمپ درمان اجباری نیستیم و الزامات حقوقی و قانونی نگهداری از معتادان متجاهر را هم در اختیار نداریم، ما تنها خدمات تخصصی ارایه میدهیم.
ظرفیت این دو مرکز چقدر است؟
١٥٠نفر.
نرخ رو به رشد آسیبهای اجتماعی در کشور نشاندهنده این است که در حوزه پیشگیری از آسیبها خوب عمل نشده. یکی از گروههای هدف شما طبیعتا دانشآموزان هستند با توجه به حوداثی که اخیرا در مدارس کشور افتاده چقدر پیگیر استقرار مددکار در مدارس هستید؟ آیا این دغدغه را دارید؟
بحث مددکار در جامعه ایران باید بیشتر جا بیفتد. اینکه در میان دو بحث تربیتی و آموزشی در آموزشوپرورش کدام توفیق و اهمیت دارد محل سوال است، با توجه به آسیبهای نوپدید مسایل تربیتی باید در آموزش و پرورش جدیتر گرفته شود.
چقدر اراده پیشگیری از آسیبها را در آموزش و پرورش جدی میبینید؟
من این اراده را بهعنوان یک ولی در آموزشوپرورش کمرنگ میبینم، ما آمادهایم دانش سازمانی خود را دودستی در اختیار آموزشوپرورش قرار دهیم.
رایزنی در این زمینه داشتید؟
یکی از محیطهایی که علاقه داریم به آنجا برویم محیط مدارس است، اگر آموزشوپرورش قدم جلو بگذارد، ما آمادهایم آموزش مهارتهای زندگی، آموزشهای اجتماعمحور اعتیاد و پیشگیری از خشونت را خیلی راحت در اختیارشان بگذاریم.
مذاکره کردید؟
ما قبلا هم حضور داشتیم اما در سالهای اخیر کمرنگ شده است.
گویا ارادهای در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در آموزشوپرورش وجود ندارد. آیا این انتقاد را وارد میدانید؟
صددرصد.
ارسال نظر