ماجرای کشمکش در جاده چالوس
احمد معظمی که این شب ها سریال جدیدش را روی آنتن شبکه تهران دارد، مدعی است اثری متفاوت ساخته است.
روزنامه هفت صبح - احمد رنجبر: «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»؛ مخاطبان تلویزیون نام احمد معظمی را پای 120 اپیزود از این مجموعه در مقام کارگردان دیده اند. او 20 تله فیلم هم کارگردانی کرده و با این پشتوانه سراغ «جاده چالوس» رفت. معظمی در این سریال سعی کرده مفاهیم اخلاقی را در قالب داستانی خانوادگی به تصویر بکشد. او از حاصل کار راضی است و عقیده دارد کاری «متفاوت» ساخته.
سریال «جاده چالوس» بعد از چند بار تغییر در کنداکتور وقتی روی آنتن رفته که بقیه شبکه ها هم سریال دارند. سریال شما در بین آنها چه جایگاهی دارد؟
- به هر حال کارها با هم فرق می کنند. ژانر سریال ها و فضای کارشان متفاوت است و نمی توان مقایسه کرد. ما برای شبکه تهران و چارچوب هایی که برای این شبکه تعریف شده، «جاده چالوس» را ساختیم و خوشحالم که الان جزو کارهایی است که نقد می شود؛ چه خوب، چه بد.
منظور من بازخوردهایی است که تا الان سریال داشته نه تفاوت با دیگر سریال ها.
- خوشبختانه استقبال خوب بوده و مردم سریال را دوست داشته اند و پیگیر داستان و روابط میان این خانواده هستند. این خانواده شرایط سختی دارند و به هیچ وجه از هم نمی پاشند. هدف اصلی ما حفظ روابط تک تک اعضای این خانواده مثل مشورت، توسل و ... که در زیر لایه داستان به آنها اشاره شده است. خودم معتقدم کاری که برای تلویزیون ساخته می شود باید واجد یکسری ویژگی خاص باشد. سریال ما با سریال های شهری متفاوت است و فضایی متفاوت دارد. داستانش در دو لوکیشن اصلی یعنی رستوران می گذرد و اتفاقات در آن رخ می دهد. این ویژگی خاص «جاده چالوس» است. متاسفانه الان در تلویزیون همه کارها شبیه هم شده اند و هیچ کاری نیست که حداقل شکل و شمایل آن عوض شده باشد.
یعنی الان «جاده چالوس» به شکل محسوس این تفاوت را دارد؟
- بله، کاملا مشخص است. «جاده چالوس» مجموعه ای است که ویژگی های نو دارد. یعنی اینطور نیست که بگوییم چنین فضاهایی در مجموعه های ساخته شده دیده ایم. تمام هدف ما هم این بود که این تفاوت به چشم بیاید. البته برخی دوستان کم لطفی هایی در روزنامه ها می کنند. به تازگی نقدی خواندم و احساس کردم نویسنده، سریال را درست ندیده.
این تفاوت که می گویید منظورتان در ساختار است یا محتوا؟
- ببینید تفاوت مشخص است، آن را باید هم در فرم ببینید هم محتوا. اگر دوستان یک مقدار دقیق شوند متوجه می شوند که روی فرم سریال کار شده و برای آن زحمت کشیده شده. اینطور نبوده که دوربین را بکاریم و همینطوری پلان بگیریم و بعدا روی میز مونتاژ آن را درست کنیم. پشت همه اینها فکر بوده. قصه هم از جنس حادثه نیست؛ روابط یک خانواده را نشان می دهد و در کنار آن داستان شخصیت های دیگر هم روایت می شود. آدم بد و آدم خوب نداریم؛ حتی شخصیتی مثل سهرابی برای اینکه منافعش به خطر نیفتد دست به این کارها می زند نه اینکه بگوییم آدم بدی است ولی بحث کردن درباره تکنیک احتیاج به زمان و فرصت زیاد دارد.
ولی داستان سریال و پیش بینی اتفاقات آن قابل حدس است. اینکه یک خانواده خوب بعد از ورشکستگی به یکباره میراث دار یک رستوران متروکه می شوند را به شکلی دیگر بارها شاهد بوده ایم.حتی به نوعی به «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» خودتان تنه بزند حالا با داستانی پخته تر.
- اصلا از جنس «شاید برای شما اتفاق بیفتد» نیست. فضای آن سریال کاملا فرق دارد.
نتیجه داستان را می گویم.
- ما باید بدانیم که برای همه سلیقه ها فیلم و سریال می سازیم. قرار نیست برای عده ای معدود کار کنیم. فیلمساز در تلویزیون باید همه سلیقه ها را در نظر بگیرد. یعنی داستانش را از بچه ۷ ساله تا آدم ۷۰ ساله درک کند. بحث سر این است که «جاده چالوس» روابط حسنه میان آدم ها را نشان می دهد. شما در سریال بی احترامی نمی بینید؛ اگر تنشی هم هست، کسی به طرف مقابل بی احترامی نمی کند. الان متاسفانه در بعضی کارها رسما کاراکترها به هم توهین می کنند.
شما به عنوان کارگردان تلاش کرده اید که سر و شکل سریال تان شیک باشد. برای تیتراژ پایانی کلیپی زیبا ساختید که اتفاقا در هفت صبح از آن هم تعریف کردیم. منتهی وقتی یک سریال «متفاوت» می شود که فیلمنامه اش مخاطب را درگیر کند.
- قصه نوشتن سخت است و کمتر سراغ داریم فیلمنامه ای که خاص شده. با اینحال «جاده چالوس» در چارچوب و تعریف خودش موفق بوده و قرار نبوده کاری متفاوت و عجیب باشد.
ولی شما اشاره کردید سریال متفاوت از دیگر نمونه ها است.
- تفاوت که دارد، تفاوت حتما نباید این باشد که یک کار سروصدا کند و همه آن را ببینند، چنین چیزی امکان ندارد. یک سریال حتی اگر به پنجاه درصدی هدفش برسد، برده. درباره کارگردانی شک ندارم که «جاده چالوس» موفق بوده و حاضرم با کارشناسان مختلف در این باره بحث کنم. البته خانم شریعتی هم برای فیلمنامه خیلی زحمت کشید و شبانه روز درگیر متن بودند. دوستان مجموعه را کامل نمی بینند و به طور ناقص نظر می دهند. یکی از روزنامه ها مطلبی درباره «جاده چالوس» نوشته بود که وقتی خواندم احساس کردم اصلا سریال را ندیده.
می دانید چرا این اتفاق رخ می دهد؟ اولا اگر قرار است درباره سریال نقدی جامع نوشته شود باید آن را به دقت دید، منتهی وقتی فضای سریال آشنا است و ما می دانیم در نهایت قرار است چه اتفاقی رقم بخورد، بر همین اساس هم تحلیل نوشته می شود. این برای سریال و فیلمنامه اش اتفاقا ضعف است.
- ولی باید کار را کامل دید و موقع نوشتن نقد، نگاهی مبسوط داشت. باید شرایط را در نظر گرفت؛ به هر حال ما شرایط و چارچوب های خاصی داریم و نمی توانیم هر طور که دل مان خواست سریال بسازیم. بنده می گویم یک سریال نباید شبیه دیگری ساخته شود. شما وقتی چند سریال از کانال های مختلف می بینی متوجه نمی شوی کارگردانش چه کسی است از بس شبیه هم هستند. خوشحالم «جاده چالوس» شبیه سریال دیگری نیست و مردم هم آن را می بینند. مغازه هایی که تلویزیون دارند ساعت هفت، شبکه تهران را انتخاب می کنند و همه می بینند. هیچ چیز برای ما ارزشمندتر از این نیست.
آقای معظمی، انتقال پیام خوب است ولی تکیه مستقیم و تاکید زیاد روی این پیام ها نتیجه عکس می دهد. در توصیف «جاده چالوس» از همان ابتدا که خبر ساختش رسانه ای شد، یکسری مفاهیم به عنوان هدف سریال پشت هم قرار گرفت. در سریال هم وقت و بی وقت روی آنها در کلام و تصویر تاکید می شود مثل درختکاری یا ...
- آخر ایرادی ندارد. اتفاقا خودم این چیزها را دوست دارم. احترامی که هم نسل های ما به پدر و مادرشان می گذاشتند الان کمرنگ شده. باید اینها را نشان دهیم و اگر ندهیم ظلم کرده ایم. چنین خانواده هایی در جامعه کم است ولی باید نشان داده شوند. گفته شدن آن بد نیست حتی اگر شعاری باشد. این درختکاری که شما اشاره می کنید اتفاقا تعمد خودم بوده چون درختکاری و حفظ طبیعت وظیفه مهم همه است یا درباره جنس کالای ایرانی و خارجی و قیمت شان حرف می زنیم و نتیجه می گیریم؛ چه ایرادی دارد؟
یعنی اعتقاد دارید شعار بر داستان غلبه نمی کند؟
- نه.
ماجرای حذف کلیپ در تیتراژ پایانی چه بود؟
- اتفاقا عجیبی نیست از ابتدا هدف مان این بود که تا چند قسمت، آن تیتراژ را داشته باشیم و بعد از آن تیتراژ جدید را جایگزین کنیم. یعنی از اول طراحی شده بود.
علی رام نورایی تلاش کرده از قالب همیشگی اش خارج شود؛ منتهی موفق نبوده. اگر بازیگری دیگر برای این نقش انتخاب می کردید، نتیجه بهتر می شد.
- مشکل اصلی این است که بازیگرانی که نقش های کمدی بازی می کنند در سن و سال این نقش بسیار محدود هستند. تا کی باید از این بازیگران استفاده کنیم؟ علی رام از قالب کاملا اکشن جدی خارج شده و در فضای کمدی آمده. حالا ممکن است برخی بازی او را دوست داشته باشند، برخی نه؛ این طبیعی است. ما به این شخصیت شناسنامه داده ایم و حتی یک جاهایی تیپ می شود.
ولی بازی اش بیش از حد اغراق آمیز است.
- باید باشد چون نقش می طلبد. من می گویم علی رام ریسک کرده و از قالب همیشگی بیرون آمده، به نظر من موفق هم بوده. تا کی باید از بازیگران تکراری استفاده کنیم. علی رام بازیگر با استعدادی است که از پس نقشی که به او محول کردیم به خوبی برآمده، ضمن اینکه چند بازیگر جدید و با استعداد معرفی کرده ایم. متاسفانه این تفاوت ها دیده نمی شود.
ارسال نظر