تفاوتی بین فرهادی و سايرين وجود دارد؟
صادق زيباكلام در روزنامه اعتماد نوشت: اگر از اصولگرايان تندرو، طرفداران محمود احمدينژاد و جبهه پايداري بپرسيم كه چه شد شما به دكتر فرهادي راي داديد در حالي كه به چهار نفر قبلي راي ندادهايد، يقينا خواهند گفت كه ما از اول هم گفته بوديم كه «فتنه خط قرمز ما است» و چون آقاي روحاني به اين نكته توجه نكرد ما هم به نامزدهاي قبلي به علاوه دكتر فرجي دانا راي نداديم.
اما اين پاسخ يك ظاهرسازي بيش نيست، چرا كه آنانبهتر از هر فرد ديگري ميدانند كه به قول علماي علم آمار، «تفاوت معناداري» ميان دكتر فرهادي و آن چهار نفر قبلي نيست. همچون قبليها، سابقه و عقبه سياسي دكتر فرهادي هم چپ است يا چپ بوده است.
همچون قبليها او هم هيچ حشر و نشري با اصولگرايان نداشته است. همچون قبليها او هم در تمامي هشت سال حاكميت آقاي دكتر احمدينژاد مورد غيظ و غضب قرار گرفته و خانهنشين بود. ايضا از نظر سوابق اجرايي هم او دست كمي از قبليها ندارد. وزير علوم در دولت آقاي ميرحسين موسوي، رييس دانشگاه تهران به درخواست آقاي هاشميفسنجاني و وزير بهداشت و درمان و آموزش پزشكي در دولت اصلاحات. بنابراين گفتن اينكه وي با آن چهار نفر قبلي فرق دارد، بيشتر يك طنز سياسي است.
بنابراين اين سوال مطرح ميشود كه چرا تندروها به او راي موافق دادند و به آن چهار نفر قبلي نه؟ بخشي از پاسخ بازميگردد به شرايط امروزي و وضعيتي كه دولت حسن روحاني پيدا كرده است. يقينا اگر روحاني، دكتر فرهادي را همان ابتدا معرفي كرده بود، تندروها به او راي نميدادند. بنابراين روحاني جبهه پايداري را عملا دور زد. دليل دوم كه شايد از جهاتي مهمتر از دليل اول هم است، حكم حكومتي مقام معظم رهبري در مورد تداوم سرپرستي نامحدود آقاي دكتر نجفي بر وزارت علوم بود. حكم رهبري به معناي آن است كه دكتر نجفي عملا ميتواند تا آخر دولت يازدهم به عنوان سرپرست وزارتخانه عمل كند. ميزان عدم محبوبيت دكتر نجفي براي تندروها به مراتب بيش از فرهادي است.
به عبارتي ديگر در مواجهه با سرپرستي دكتر نجفي از يك سو و از سوي ديگر وزارت دكتر فرهادي، تندروها از ميان بد و بدتر - به نظر خودشان- يقينا بد را انتخاب كردند. دليل سوم تن ندادن حسن روحاني به عقبنشيني در برابر تندروها بود. ميدانيم كه اصل دعوا نه بر سر فتنه بود نه بر سر امضاي نامه بود و نه بر سر حوادث بعد از انتخابات رياستجمهوري سال ٨٨. مشكل اساسي و بنيادي اصولگرايان تندرو در رابطه با دانشگاهها آن است كه آنان ميخواهند شرايط و وضعيت بعد از ٢٢ خرداد ٨٨، مجددا بر دانشگاههاي كشور حاكم شود. يعني باز مجددا كميتههاي انضباطي فعال شوند و با احضار دانشجوياني كه فعاليت سياسي ميكنند و «ستارهدار» كردنشان و محروم كردنشان از تحصيل، باز همان فضاي بين سالهاي ٩٢-٨٨ را به دانشگاهها بازگردانند و چون نه نامزدهايي كه معرفي شدند و نه دكتر فرجي دانا حاضر نبودند آن شرايط را مجددا بر دانشگاهها حاكم كنند لذا تندروها به آنان راي مخالف ميدادند.
هدف آنها اين بود كه روحاني عقبنشيني كرده و وزيري بر راس وزارت علوم بگمارد كه او بتواند فضاي به وجود آمده در دانشگاهها بعد از ٢٤ خرداد ٩٢ را تعديل كند و همانگونه كه گفتيم، فضاي ٩٢-٨٨ را مجددا به دانشگاهها بازگرداند.
اما آنچه تندروها متوجه نميشوند، آن است كه اين نيلي منفرد، جعفر توفيقي يا فرجي دانا نيستند كه باعث به وجود آمدن فضاي جديد در دانشگاهها شدند. فضاي به وجود آمده در دانشگاهها در اصل، مولود انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢ است و بعيد به نظر ميرسد كه وزير علوم حتي اگر بخواهد هم بتواند فضاي٩٢-٨٨ را مجددا بر دانشگاههاي كشور حاكم كند.
نظر کاربران
احسنت.خیلی خوب بود