فیلترینگ در ایران؛ سیاه چالهای بزرگ
فیلترینگ در ایران؛ سیاه چالهای بزرگ فیلترینگ جدی در ایران تقریبا از سال ۱۳۸۸ با فیلتر شدن یویتوب و توییتر شروع شد و تا امروز تقریبا هر روز بر دامنه و وسعت آن افزوده شده است.
فرارو: فیلترینگ در ایران؛ سیاه چالهای بزرگ فیلترینگ جدی در ایران تقریبا از سال ۱۳۸۸ با فیلتر شدن یویتوب و توییتر شروع شد و تا امروز تقریبا هر روز بر دامنه و وسعت آن افزوده شده است.
هدایت اله کمالیان؛ وقتی از فیلترینگ صحبت میکنیم اکثریت مردم به یاد یویتیوب، اینستاگرام، تلگرام، ایکس (توییتر) و ... میافتند، اما واقعیت این است که فیلترینگ چیزی فرای انسداد چند برنامه است، فیلترینگی که ما امروز در ایران داریم یک سیاهچاله بزرگ است که عموم مردم تنها بخشی از آن را دیده یا تجربه کردهاند. چرا از واژه سیاه چاله استفاده میکنم؟ مسلما برای سیاه نمایی نیست، چون به واقع هیچ کس نمیداند که درون آن دقیقا چه خبر است!
فیلترینگ جدی در ایران تقریبا از سال ۱۳۸۸ با فیلتر شدن یویتوب و توییتر شروع شد و تا امروز تقریبا هر روز بر دامنه و وسعت آن افزوده شده است.
چالشها:
مهمترین مسئله فیلترینگ امروز این است که تعداد زیادی نهاد، ارگان، وزارتخانه، شورا و … برای آن تصمیم میگیرند ولی هیچکدام مسئولیت آن را به عهده نمیگیرند و در قبال آن هم پاسخگو نیستند، جالبتر آنکه خیلی از همین نهادها ژست منتقد هم به خود میگیرند.
در حال حاضر هر کدام از نهادهایی مانند، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی فضای مجازی، کارگروه تعیین محتوای مجرمانه، پلیس فتا، قوه قضاییه، وزارت ارتباطات، وزارت ارشاد به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم در فرآیند فیلترینگ نقش دارند. اما در کمال تعجب هیچکدامشان مسئول و پاسخگوی شرایط آن نیستند!
علاوه بر این هیچ سایت، مرجع و منبع مشخصی برای مشاهده و بررسی اینکه چه چیزهایی فیلتر شده، دلیل آن چه بوده، دستور آن را چه نهاد و سازمانی صادر کرده و امکان اعتراض به آن چگونه است وجود ندارد.
فرض کنید که شما یک سرویس اینترنتی (مثلاً یک وبسایت خبری، یک فروشگاه آنلاین و غیره) راه اندازی کردهاید، فردا از خواب بیدار میشوید و میبینید که سرویس شما فیلتر شده است، به کدام یک از این نهادها باید مراجعه کنید؟ چه کسی پاسخ شما را میدهد؟ اصلا از کجا متوجه میشوید که چه چیز غیر قانونی یا غیرشرعی در سرویس شما وجود داشته که باعث فیلتر شدن آن شده است؟ و کدام یک از این نهادها درخواست فیلترینگ آن را طبق کدامین قانون و بخشنامه داده است؟ چه کسی پاسخگوی ضرر و زیان مادی و معنوی شما خواهد بود؟
همه این سوالات و توقعات وقتی مطرح میشود که شما مالک آن سرویس باشید و در به در به دنبال آزادسازی سرویس تان باشید. حالا اگر سرویس مورد نظر خارجی باشد و شما استفاده کننده آن در داخل ایران باشید که حتی حق سوال هم نخواهید داشت!
در سالهای قبل سایت internet.ir زیر نظر کارگروه تعیین محتوای مجرمانه به برخی از درخواستهای رفع فیلتر رسیدگی میکرد. اما روند کار در آن شفاف نبود و در حال حاضر هم مدت هاست که این سایت در دسترس نیست!
به نظر من مهمترین مطالبه جامعه در مورد فیلترینگ باید مدون کردن و شفاف کردن و قانونمند کردن فرآیند فیلترینگ و رفع فیلتر باشد. باید برای همه واضح باشد که چرا یک سرویس / سایت / اپ / پروتکل و IP فیلتر شده است و همچنین سطح اختیارات هر یک از دستگاهها و نهادهای مربوطه در این قضیه نیز کاملا مشخص باشد.
فیلترینگ نباید به صورت یک سیاهچاله باشد و اگر چیزی فیلتر شد با رفع علت فیلتر آن، قاعدتا باید دوباره رفع فیلتر شود.
چگونه به سیاهچاله مبتلا شدیم؟
شما این روزها قطعا با سایت / سرویس / اپهایی مواجه میشوید که هیچ مشکل خاص اخلاقی / اعتقادی / سیاسی و … ندارند (حتی ممکن است داخلی باشند) ولی روی اینترنت شما اختلال دارند و به درستی کار نمیکند و وقتی که فیلترشکن تان را روشن میکنید مشکل حل میشود و همه چیز به درستی عمل میکند!
به لحاظ عقلانی غیر منطقی به نظر میآید، اما فرآیند بی ضابطه و بی حساب و کتاب فیلترینگ طی این سالها، بلایی بر سر شبکه آورده که وقتی با دید فنی به این مسئله نگاه میکنم کاملا منطقی میشود!
در سالهای گذشته تلاشهای زیادی شد تا هر طور شده جلوی دور زدن فیلترینگ گرفته شود این تلاشها اغلب باعث شد که ابعاد و تبعات فنی فیلترینگ گسترش پیدا کند و صرفا از محدود کردن چند سایت یا اپ بسیار فراتر برود در ادامه چند مورد از آنها میپردازیم.
۱- استفاده گسترده از Deep packet inspection:DPI یا همان پردازش عمیق بستهها:
که یکی از مهمترین علل کندی شبکه است. فرآیندهای DPI به دلیل نیاز به تجزیه و تحلیل محتوا و هدرهای بسته، باعث افزایش تاخیر در پردازش ترافیک و کاهش سرعت کلی شبکه میشوند و مانند یک گلوگاه سرعت برای شبکه عمل میکنند، تاثیر این موضوع بر برنامهها و سرویسهایی که وابستگی زیادی به سرعت و کیفیت شبکه دارند (مثل تماسهای تصویری، بازیها و ..) کاملا محسوس است. تجهیزات فیلترینگ در هنگام اوج ترافیک توان پردازش کافی ندارند و باعث از دست رفتن بسیاری از ارتباطات میشوند.
۲- فیلترینگ در سطح IP:
بسیاری از سرویسها / سایتها / اپها در سطح IP فیلتر میشوند این یعنی اینکه اگر به عنوان مثال روی آن IP چند سرویس / سایت / اپ دیگر هم باشند، آنها هم فیلتر میشوند و بدون اینکه متوجه باشیم دامنه فیلترینگ را گسترش دادیم.
گاهی اوقات IP یک سرویس که معمولا اجارهای است به سرویس دیگری اختصاص داده میشود و سرویس جدید از همان ابتدا فیلتر است! بطور کلی فیلتر کردن IPها میتواند باعث ایجاد "مسدود شدن ناخواسته" (Collateral Damage) شود و سرویسهایی که هیچ ارتباطی با محتوای فیلتر شده ندارند نیز تحت تأثیر قرار گیرند.
لیست بالایی از IPهای فیلتر شده وجود دارد که تجربه نشان داده است که معمولا مورد بازنگری قرار نمیگیرند.
۳- فیلترینگ در سطح Port / Protocol:
محدود کردن بی ضابطه اینترنت باعث شده که ابزارهایی ساخته شوند که از پروتکلهای رایج و مفید اینترنت برای عبور ترافیک استفاده میکنند و خیلی از اوقات روی Port / Protocolهای پایهای مانند / TLS HTTPS / HTTP۲ / HTTP۳ / WS / SSH/ gPRC هم حساسیت وجود داشته باشد و عبور ترافیک سالم از آنها هم بسته شود و یا به کندی انجام شود.
پروتکلهای ارتباط امن مانند L۲TP,/ PPPOE/ Wire Guard / OpenVpn که رسما به عنوان فیلترشکن شناخته میشوند در حالی که آنها در اصل ابزاری برای ارتباطات امن سازمانی هستند و امنیت بین Nodeهای یک شبکه از طریق اینترنت را تضمین میکنند. فرض کنید شرکتی داشته باشید که یک شعبه خارج از کشور دارد با وضع کنونی برای اتصال شبکه داخلی خود به آن شعبه به صورت امن به مشکل بر خواهید خورد.
۴- فیلترینگ در سطح Cloud:
امروزه بسیاری از اپها / سایتها بر روی سرویس دهندههای ابری مانند CloudFlare , AWS , Azure و… اجرا میشنود
روی این ابرها منابعی یا سرویسهایی قرار میگیرند که به صورت عمومی توسط هزاران سرویس. سایت / اپ دیگر مورد استفاده قرار میگیرند، علاوه بر این معمولا ابرها به صورت پویا عمل میکنند یعنی به عنوان مثال برخی از IPها یا منابع خودشان را در صورت لزوم به یک سرویس میدهند و وقتی که نیاز آن سرویس کمتر شد دوباره آن را پس میگیرند. حالا وقتی که یک منبع را که روی یکی از این ابرهاست فیلتر میکنیم در واقع بخشی از منابع ابر را فیلتر کردهایم و قطعا استفاده از هر سرویس / سایت / اپ جدیدی که روی این منابع بنشیند برای ما با اختلال همراه خواهد بود.
چگونه از سیاهچاله فرار کنیم؟
به اعتقاد نگارنده چیزی که فعالان مجازی و رسانهها برای برون رفت از این سیاهچاله میبایست مطالبه کنند شفاف سازیست نه فقط تاکید بر رفع فیلتر چند برنامه کاربردی.
چه برای مطالبه رفع فیلترینگ و چه برای متقاعد کردن افکار عمومی برای فیلتر کردن یک سرویس، ایجاد یک سازوکار شفاف، قانونمند، فنی نگر، منظم و پاسخگو الزامیست. این تنها چیزی است که میتواند ما را از این سیاهچاله بیرون بیاورد.
به عنوان مثال
ایجاد نهادی مستقل و بیطرف شامل فعالین، متخصصین و نمایندگان حاکمیت برای نظارت بر فرآیند فیلترینگ.
ایجاد یک پایگاه جامع برای شفاف سازی و انتشار عمومی منابع مسدود شده شبکه اعم از سرویسها / پروتکلها / اپها و. به همراه دلایل توضیحات و مستندات قانونی آن.
ایجاد سازوکاری برای اعتراض به فیلترینگ و بررسی شکایات و همچنین مکانیزه کردن و قانونمند کردن فرآیند رفع فیلترینگ.
تعیین دقیق وظایف و اختیارات هر یک از نهادهای دخیل در فیلترینگ.
میتوانند مواردی باشند که در این امر راهگشا هستند.
نظر کاربران
با طرح ایلان ماسک فیلترینگ و طرفدار هاش به جهنم رفت