هشت نکته درباره کنارهگیری جو بایدن ۸۱ساله
جو بایدن نیز که در ابتدا سرسختانه مقاومت می کرد اما در نهایت تسلیم شد و کنار رفت تا جایگزین بهتری بیابند و به میدان مبارزه با ترامپ بفرستند.
رضا غبیشاوی در عصر ایران نوشت: بالاخره و همان طور که پیش بینی می شد جو بایدن رئیس ایالات متحده امریکا، تحت فشار چهره های اصلی حزبش (حزب دموکرات) مجبور شد از کاندیداتوری حزب برای انتخابات آینده ریاست، کناره گیری کند تا حزب، فرد دیگری را برای این رقابت جایگزین کند. جایگزین هنوز مشخص نیست اما شانس اول متعلق به معاون فعلی رئیس جمهور یعنی خانم "کامالا هریس" است.
بد و بدتر
حضور به شدت ضعیف جو بایدن در نخستین مناظره با ترامپ (کاندیدای جمهوری خواهان) در کنار ناتوانی های ذهنی – جسمی بایدن که در ۴ سال اخیر بارها در مقابل دوربین رسانه ها و مشاهده حاضران و تماشاگران عیان شد از یک سو و از سوی دیگر، پیش بینی ها از شکست قطعی بایدن در برابر ترامپ در انتخابات بعدی، شماری از اعضای مهم حزب دموکرات امریکا را واداشت تا جو بایدن را به کناره گیری از کاندیداتوری دعوت کنند.
جو بایدن نیز که در ابتدا سرسختانه مقاومت می کرد اما در نهایت تسلیم شد و کنار رفت تا جایگزین بهتری بیابند و به میدان مبارزه با ترامپ بفرستند. حالا برای حزب دموکرات، شانس تازه ای برای پیروزی بر ترامپ به وجود آمده گرچه هنوز به طور قطعی نتیجه انتخابات آبان مشخص نیست.
جو بایدن رئیس ایالات متحده و معاونش کامالا هریس
تا اینجای ماجرا، کناره گیری بایدن به سود ترامپ بود چرا که هم درستی سخنان او درباره وضعیت ناکام بایدن ثابت شد هم اینکه کناره گیری بایدن با شکست او در مناظره در برابر ترامپ کلید خورد.
علاوه براین، هم اکنون ترامپ توانسته با استفاده از نجات از ترور و حمله مسلحانه، حزب جمهوری خواه را به طور کامل در پشت سر خود متحد کند اما اردوگاه رقیب (حزب دموکرات) با ابهام و اما و اگرهایی روبه رو است و هنوز در سه ماه مانده به انتخابات، کاندیدای آنان مشخص نیست.
با این حال دموکرات ها در مقابل دو گزینه بد و بدتر قرار گرفتند. بدتر اینکه با جو بایدن ناتوان به استقبال شکست از ترامپ می رفتند یا اینکه واقعیت ناتوانی او را همین حالا قبول کنند و با وجود فرصت اندک، چاره ای بیاندیشند؛ چاره ای که در کناره گیری جو بایدن و معرفی کاندیدای جدید، ترسیم شد. شانس موفقیت دموکرات ها برای پیروزی بر ترامپ حالا حداقل بر روی کاغذ، بیشتر شده است.
با این همه، کناره گیری جو بایدن این حسن را دارد که از پیش بینی پذیری انتخابات بعدی امریکا می کاهد و بر جذابیت این رقابت اضافه می کند.
جو بایدن و دونالد ترامپ در مراسم آغاز ریاست دونالد ترامپ در سال 2017 - در این تصویر ترامپ به عنوان رئیس جدید با بایدن به عنوان معاون رئیس جمهور سابق دست می دهد.
فرد یا سازمان؟
درس بزرگ این رویداد تکرار این قاعده طلایی است: منافع سازمان بالاتر از منافع عضو یا اعضاست. حتی اگر این عضو، رئیس کشور یا سازمان باشد. سازمان ها و کشورها و احزاب می مانند و فرد و افراد می آیند و می روند. پدر کشورهای توسعه یافته، افراد قربانی سازمان می شوند و در کشورهای توسعه نیافته، سازمان را قربانی یک یا چند عضو می کنند. به همین دلیل در کشورهای توسعه یافته نسبت به توسعه نیافته، تعداد استعفاها و کناره گیری ها بیشتر است.
اگر منافع فرد یا افراد عضو، مقدم بر منافع سازمان / حزب باشد در این صورت، حزب / سازمان / کشور، قربانی و نابود خواهد شد حتی اگر به صورت شکلی و فرمی از حزب/ سازمان / کشور ساختار و نامی و ظاهری باقی بماند. یکی از نشانه های قدرت حزب یا سازمان یا کشور، در عبور از منافع فرد به سود سازمان / حزب / کشور است.
منافع و نگاه شخص جو بایدن با منافع و نگاه حزب دموکرات در تعارض قرار گرفت. جو بایدن نفع خود را در ادامه کاندیداتوری می دید و دارای نگاه نادرست "امکان پیروزی" در برابر ترامپ بود. تا چند روز قبل از این اصرار داشت او بهترین گزینه برای شکست ترامپ است. در حالی که حزب به این نتیجه رسید که بایدن نمی تواند به پیروزی برسد و شکست، نتیجه قطعی کاندیداتوری اش است. در این شرایط انتخاب ساده است: منافع حزب در اولویت قرار می گیرد و جو بایدن " مجبور" به کناره گیری می شود.
آزادی و استقلال رسانه و نظرسنجی
بیان شرایط منفی جو بایدن شامل ضعف شدید جسمی – روانی و پیش بینی شکست او در مقابل ترامپ در انتخابات بعدی، در نتیجه فعالیت آزادانه ، بی طرفانه، مستقل و حرفه ای روزنامه نگاران، رسانه ها ونهادهای نظرسنجی است.
در نبود چنین نهادهایی یا نبود چارچوب فعالیت آزادانه، حرفه ای، بی طرفانه و مستقل این نهادها، نه تنها انتشار تحلیل واقعی اولین مناظره بایدن – ترامپ ممکن نمی شد بلکه پیش بینی واقعی از نتیجه انتخابات و رقابت انتخاباتی این دو هم منتشر نمی شد تا همگان از جمله افکارعمومی و اعضای بالا و پایین حزب دموکرات متوجه وضعیت جو بایدن و انتخابات آینده نشوند؛ اگر هم می شدند جرات انتقاد و طرح کناره گیری جو بایدن را نمی کردند.
روزنامه نیویورک تایمز و پوشش خبر کناره گیری جو بایدن از نامزدی انتخابات ریاست
فقط کافی است تصور کنیم کاخ سفید و دولت امریکا، رسانه های ارگان / تبلیغاتی داشت یا مراکز نظرسنجی و تحقیقاتی وابستگی کامل به دولت و کاخ سفید/ ریاست جمهوری داشتند. در این صورت چه اتفاقی می افتاد؟ حتی اگر رئیس جمهور می خواست کناره گیری کند رسانه های وابسته، روزنامه نگاران وابسته و مراکز وابسته نمی گذاشتند و مانع می شدند.
روزنامه نگاران و رسانه های وابسته با انتشار خبرهای غیرواقعی، جو بایدن را برنده مناظره با ترامپ و پیروز قطعی انتخابات به تصویر می کشیدند و مخالفان و منتقدان داخلی حزب دموکرات را به خیانت و همدستی با ترامپ و حزب رقیب (جمهوری خواه) متهم می کردند که دارند از پشت به رئیس جمهور خنجر می زنند.
همچنین بعید نبود مخالفت ها و انتقادات از رئیس جمهور جو بایدن را مصداق نفوذ کشورهای روسیه و ایران و کره شمالی و کوبا و کارشکنی در دولت موفق جو بایدن اعلام کنند. موسسات نظرسنجی وابسته به دولت هم با تولید و انتشار نظرسازی به جای نظرسنجی با عدد و رقم ثابت می کردند محبوبیت رئیس جمهور جو بایدن فراگیر است و او حتما پیروز انتخابات بعدی است.
اشاره به این نکته مهم است که دولت امریکا هیچ رسانه داخلی ندارد و تنها رسانه عمومی، رادیو عمومی NPR (National Public Radio ) است که فعالیت خود را مستقل از دولت دنبال می کند و ارگان دولت یا رئیس جمهور امریکا نیست.
خدای جو بایدن
جو بایدن در حدود دو هفته قبل (16 تیر 1403) در اولین مصاحبه بعد از اولین مناظره با ترامپ، در مصاحبه با شبکه امریکایی "ای بی سی" درپاسخ به این سوال که "اگر به این نتیجه برسد که نمی تواند ترامپ را در انتخابات، شکست دهد؛ آیا از رقابت ها کنار می کشد؟" جواب داد :"بستگی دارد. اگر خداوند پایین بیاید و چنین پیامی به من بدهد این کار را انجام می دهم."
مشخص نیست او به کنایه این حرف را زد یعنی کناره گیری را به شرط غیرقابل اجرا و غیرممکن (پیغام خداوند) منوط کرد یا واقعا به عنوان یک مسیحی کاتولویک که هر هفته یکشنبه ها به کلیسا می رود دارای چنین افکار و عقایدی است.
حالا دو هفته بعد، جو بایدن کناره گیری کرد. آیا خداوند از جو بایدن چنین درخواستی کرد؟ قطعا خیر بلکه تحت فشار چهره های اصلی حزب دموکرات، مجبور به کناره گیری از رقابت ها شد. موضوع زمینی و مدرن و معاصر انتخابات و کاندیداتوری چه ربطی به خدای مسیحیت کاتولویک دارد که اگر هم نماینده ای داشته باشد تنها مدعی این نمایندگی، پاپ، هزاران کیلومتر آن طرف تر در راس حکومت شهر و کلیسای واتیکان نشسته است.
با این حال ربط دادن کناره گیری از کاندیداتوری انتخابات به دریافت مستقیم پیام از خدا موضوع قابل توجهی است. جو بایدن می توانست همچنان از کاندیداتوری، کناره گیری نکند و آن را به دریافت نکردن پیام از خدا و حتی مخالفت خدا گره بزند. او می توانست هر کسی که خواهان کناره گیری اش بود را به عنوان مخالف خدا متهم و مجازات کند.
جو بایدن می توانست حامیان خود را هم به عنوان حامیان خدا و مخالفانش را مخالفان خدا جا بزند و آنها را در مقابل خدا قرار دهد. باقی ماندن خود را نیز نتیجه خواست و اراده خدا بداند و هر کسی در مقابلش قرار گیرد نیز به ایستادگی در برابر خدا متهم کند. چنین خدایی البته تنها این بار نقش ایفا نخواهد کرد بلکه ادامه می یافت و هر بار آقای جو بایدن با انتقادی روبه رو می شد پای خدا و پیغام مستقیم او را وسط می کشید و تصمیم گیری در این باره را به دریافت پیغام خدا منوط می کرد.
واقع گرایی و مقایسه با اصولگرایان
اتفاقات در حزب دموکرات امریکا بر سرکاندیداتوری جو بایدن و اجبار او به کناره گیری را با وضعیت اصولگرایان و فعالان سیاسی اصولگرا در انتخابات اخیر ایران قابل مقایسه است.
در انتخابات ۱۴۰۳ ریاست جمهوری در ایران، دو کاندیدای نهایی اصولگرایان (محدباقر قالیباف و سعید جلیلی) نتوانستند به تصمیمی درباره کناره گیری به سود جناح اصولگرا برسند اما در حزب دموکرات ، توانستند به این تصمیم برسند و کاندیدای حزب که همزمان رئیس کشور هم بود را مجبور به کناره گیری از نامزدی کردند.
در جناح اصولگرا در ایران، تعامل با واقعیت / فکت، دچار اشکال است. اصولا در اصولگرایان، درک صحیحی از واقعیت و تفاوت آن با نظر و تبلیغات وجود ندارد. آنها آنچنان به استفاده از تبلیغات و نظر به جای واقعیت علیه رقبای خود، خو گرفته اند که خود نیز در تفکیک آنها از یکدیگر ، ناتوان شده اند و تبلیغات را به جای واقعیت، باور می کنند. در حالی که در حزب دموکرات، واقعیت به عنوان واقعیت، به رسمیت شناخته شد و براساس همین واقعیت، بهترین واکنش رخ داد یعنی اجبار جو بایدن به کناره گیری از رقابت.
واقعیت چیز عجیب و غریبی است. از جمله اینکه خود را تحمیل می کند و مخالفت با آن بی فایده است و ناکامی را به دنبال دارد. به عنوان یک هوادار تعصبی می توان در همه حال، تیم را تشویق کرد و آن را بهترین تیم دنیا دانست اما نادیده گرفتن ضعف های تیم، نتیجه ای جز شکست در میدان مسابقه به دنبال ندارد. با تعصب هواداری می توان تیم را تشویق کرد اما نمی توان تیم را اداره کرد. قبول داشتن یا نداشتن واقعیت، تاثیری بر واقعیت ندارد. توانایی دریافت واقعیت، مقدمه ای بر پذیرش و تعیین بهترین واکنش در مقابل آن است. ضعف روحی جسمی مفرط جو بایدن یک واقعیت تمام عیار است که از سوی چهره های اصلی حزب دموکرات دیده و بهترین واکنش در برابر آن در پیش گرفته شد.
حزب فرد ساخته
اگر حزب "دموکرات" امریکا توسط جو بایدن تاسیس شده بود و او به اصلاح پدر حزب بود آیا اعضای حزب می توانستند وی را کنار بگذارند؟ آیا اصلا امکان انتقاد از او ممکن بود؟ آیا می توانستند درخواست کناره گیری او را از کاندیداتوری حزب مطرح کنند؟ قطعا خیر. چرا که هویت حزب ناشی از بنیان گذار یا پدر خود بود و با کنار گذاشتن او از کاندیدتوری، حزب ناخودآگاه به پایان می رسید. در این گونه احزاب، فرد، حزب را شکل می دهد تنها با هدف بزرگنمایی خودش. در نتیجه در نبود این فرد، حزب بلاموضوع می شود.
بسیاری از احزاب جهان توسعه نیافته، توسط فرد تاسیس می شوند تا قدرت همان فرد بسط یابد و همان فرد محور می شود. در چنین احزابی، بیش از آنکه حزب، بیانگر جمع و نظر جمعی باشد حزب به نمادی از فرد و استمرار او تبدیل می شود. با حذف همان فرد هم حزب به پایان می رسد و دیگر اثری از حزب باقی نمی ماند. اساسا در چنین احزابی امکان اقدام درون حزبی علیه این فرد پدر یا محور ممکن نیست و این اقدام به عنوان رفتار ضدحزبی تلقی و محکوم و در نطفه خفه می شود.
حزب واقعی یا جعلی
این حادثه نشان داد درباره حزب دموکرات ها، با حزب واقعی روبه رو هستیم. حزب دموکرات امریکا در سال 1828 تاسیس شد و قدیمی ترین حزب فعال جهان است. نشانه واقعی بودن حزب، همین اتفاقاتی است که منجر به کناره گیری جو بایدن از کاندیداتوری شد. اگر حزب، غیرواقعی یا جعلی وتقلبی بود غیرممکن بود شاهد انتقادات علنی داخلی و درون حزبی باشیم یا کاندیدای خود که همزمان رئیس جمهور (نفر اول کشور) هم هست را وادار به خروج از رقابت کنند.
در جهان توسعه نیافته، بسیاری از احزاب، جعلی اند یا شبه حزب. فعالیت حزبی قدرتمند نیز در قالب ها و چارچوب های دیگر به صورت ناشفاف وغیرپاسخگو دنبال می شود.
دموکراسی و مردم سالاری از طریق انتخابات، نیازمند وجود احزاب متنوع، فعال و واقعی است. در چارچوب حزبی است که فعال سیاسی تربیت می شود افراد برای تصدی سمت های سیاسی و اجرایی کلان کشور، رشد می کنند؛ آموزش می بینند و در محیط رقابتی ارتقا می یابند.
همانطور که در میدان فوتبال، لیگ وجود دارد و تیم های مختلف باهم به رقابت می پردازند در عرصه سیاست هم احزاب مختلف باهم رقابت می کنند تا هم اداره کشور بر مدار خواست مردم قرار بگیرد؛ هم گزینه های مختلف برای اداره کشور در مقابل مردم قرار بگیرد؛ هم راه حل هایی برای مسائل مختلف، تولید شود؛ هم فعالان سیاسی و سیاستمداران، تربیت و شکوفا شوند.
آزادی در حزب / انتقادات درون حزبی
جامعه دموکراتیک و مردم سالار با وجود احزاب متنوع شکل می گیرد. بدون وجود آزادی درون حزبی، جامعه آزاد وجود نخواهد داشت. آزادی درون حزبی از مقدمات و نشانه های آزادی جامعه است.
در نتیجه وجود آزادی درون حزبی، چهره های حزب توانستند به صورت علنی انتقادات خود را از مهمترین عضو حزب که همزمان رئیس جمهور هم بود مطرح کنند. در صورت وجود خفقان و دیکتاتوری حزبی، به هیچ وجه امکان طرح علنی چنین انتقاداتی نبود و منتقدان به راحتی با اتهام زنی ها و انگ هایی چون خائن و ... به حاشیه رانده می شدند یا از حزب اخراج می شدند.
انتقاد علنی درون حزبی قبل از این در دیگر احزاب هم دیده شده اند. مهمترین آن سرنگونی بوریس جانسون از نخست وزیری بریتانیا در 2022 است که با بالاگرفتن انتقادات در حزب محافظه کار و کناره گیری اعتراض آمیز وزیران هم حزبی، مجبور به استعفا شد. حمزه یوسف نخست وزیر اسکاتلند هم به دنبال انتقادات داخل حزبی در حزب ملی گرای اسکاتلند ، مجبور به استعفا شد.
آزادی در انتقادات درون حزبی، نوعی پالایشگری داخلی مقامات به شمار می آید.
کافی است تصور کنید اگر در حزب بعث عراق یا حزب نازی آلمان، آزادی انتقاد وجود داشت و سران حزب یعنی صدام حسین یا هیتلر، تحت فشار اعضای برجسته حزب مجبور به کناره گیری می شدند قطعا بخش زیادی از فجایع بزرگ و تاریخی جهان، رقم نمی خورد.
ارسال نظر