واکاوی ۲ توطئه جدید خارجی علیه ایران
در روزهای اخیر و در بحبوحه تداوم یافتن جنگهای غزه و اوکراین، شاهد وقوع دو تحول قابل توجه با محوریت جنگهای مذکور در رابطه با کشورمان بودیم.
فرارو: در روزهای اخیر و در بحبوحه تداوم یافتن جنگهای غزه و اوکراین، شاهد وقوع دو تحول قابل توجه با محوریت جنگهای مذکور در رابطه با کشورمان بودیم. در این راستا، بیراه نیست اگر بگوییم به نوعی جلوههای عینی دو توطئه خارجی که البته در ماهها و سالهای گذشته نیز بارها و بارها جلوههای عینی آنها را شاهد بوده ایم، بار دیگر آشکار شده است. تحولاتی که هر دویِ آنها به نحوی جدی به دنبال تضعیف موقعیت و منافع ملی کشورمان در محیط منطقهای و بین المللی هستند و البته که تا حد زیادی به دنبال اثرگذاری صریح بر افکار عمومی بینالمللی نیز هستند. در ادامه به واکاوی ابعاد مختلف دو رویداد مذکور پرداخته میشود.
۱: رژیم صهیونیستی و توطئه تجزیه ایران
"مردخای کیدار" از مقامهای امنیتی سابق رژیم اشغالگر قدس و عضو اندیشکده صهیونیستی بگین-سادات، به تازگی در موضع گیری تاکید کرده که ایران باید تجزیه شده و شاهد استقلال ۶ کشور در خاک این کشور باشیم. تنها اندکی پس از این موضع گیری کیدار، ناصر کنعانی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیز در موضع گیری تاکید کرد که دشمنان ایران این قبیل آرزوهای خود را به گور خواهند برد. با این حال، طرح این موضع گیری در بحبوحه تدام یافتن جنگ غزه، حامل سه نکته و پیام محوری است. اول اینکه به نظر میرسد صهیونیستها با این قبیل موضع گیریهای خود به نوعی سعی دارند تا آبروی متصورِ از دست رفته خود که در نتیجه عملیات هفتم اکتبر و همچنین جنگ غزه، به نحوی جدی مخدوش شده، بار دیگر هدفِ ترمیم و بازسازی قرار دهند.
از این رو، سعی میکنند با طرح موضع گیریهای جنجالی، هم به نوعی جریانهای منتقد و مخالف با خود در سطح منطقه را تهدید کنند و هم اینگونه وانمود کنند که همچنان قدرت دارند و میتوانند با سیلی از بحرانها که اکنون آنها را محاصره کرده اند، دست و پنجه نرم کنند. این در حالی است که واقعیتهای میدانی و حقیقی صهیونیستها در شرایط کنونی، فرسنگها با این قبیل تحلیل و تفسیرها فاصله دارد.
دوم اینکه طرح موضع گیریهایی از این دست نشان میدهند که تا چه اندازه جنس نگاه جریانهای تندرو در اراضی اشغالی خطرناک است. اگرچه مردخای کیدار موضع گیری اخیرش را علیه کشرمان مطرح کرده با این حال باید توجه داشته باشیم که اکنون در سطح منطقه، بازیگران مختلف نظیر مصر، اردن، سوریه، و لبنان نیز نگرانیهای جدی را از اهداف توسعه طلبانه رژیم اشغالگر قدس در سطح منطقه دارند.
از این منظر، آنچه اخیرا یک مقام سابق امنیتی رژیم اسرائیل علیه کشورمان عنوان کرده، به هیچ عنوان مسالهای نیست که در جهان بینی صهیونیست صرفا در رابطه با ایران معنا و مفهوم پیدا کند بلکه برعکس، صهیونیستها به نحوی جدی این قبیل دستورکارها را در قبال دیگر کشورهای منطقه نیز در ذهن دارند. کما اینکه جهان هنوز فراموش نکرده که قبل از آغاز جنگ غزه، وزیر دارایی صهیونیستها نقشهای را در پاریس به نمایش گذاشت که در آن ملت فلسطین و البته کشور اردن حذف شده و ضمیمه اراضی اشغالی شده بودند؛ و سوم اینکه موضع گیری اخیر یک مقام سابق اسرائیلی و تاکیدش بر ضرورت تحزیه ایران را بایستی در کنار سیل قابل توجه دیگری از موضع گیریهای نامشروعی از این دست در نظر گرفت که البته هیچ واکنش جدی بینالمللی را مخصوصا از ناحیه دولتهای غربی دریافت نمیکنند. جالب اینکه در مساله حقوق بشر که غربیها خود را بزرگترین مدعیان این حوزه میدانند نیز رژیم اشغالگر قدس بازیگری است که تاکنون بیشترین قطعنامههای حقوق بشری در سازمان ملل متحد علیه آن صادر شده است.
با این حال، غرب هیچ واکنشی را به این مساله نشان نمیدهد. این در حالی است که اخیرا شاهد بودیم که گروه هفت در شرایطی که ایران هنوز اقدام به ارسال موشکهای بالستیک به روسیه نکرده تهدید نموده است که اگر یکچینین اقدامی انجام شود، این بلوک قدرت، برخورد سختی را با ایران خواهد کرد. کشورهای غربیِ بلوک هفت تصریح کرده اند که ارسال موشکهای بالستیک از سوی ایران برای روسیه اگرچه منع قانونی ندارد با این حال، با اصول اخلاقی در تضاد کامل است.
این در حالی است که همین قدرتها در برابر کشتار گسترده دهها هزار فلسطینی ساکن در نوار غزه به دست رژیم اسرائیل که با تسلیحات غربی به شهادت میرسند، سکوت محض پیشه کرده اند. معادلهای که در کلیت خود نوعی دورویی سیستماتیک در نظام بین المللِ غربگرای کنونی جهان را نمایندگی میکند و موضع گیری مقام سابق امنیتی رژیم صهیونیستی در مورد ضرورتت تجزیه ایران را نیز بایستی در همین راستا تحلیل و تفسیر کرد.
۲: تهدیدِ ایران به مجازات کاری که نکرده است!
یکی دیگر از تحولاتی که به تازگی رخ داده، بیانیه تهدیدآمیز گروه هفت علیه کشورمان بود که نسبت به ارسال احتمالی موشکهای بالستیک ایران به روسیه ابراز نگرانی کرده و تهدید نموده است که در صورت تحقق این مساله، واکنشهای سنگینی از سوی غرب علیه ایران انتظار این کشور را خواهند کشید.
نکته جالب اینکه حتی برخی تحلیلگران و منابع خبری گفته اند که یکی از مجازاتهای احتمالی ایران در صورت ارسال موشکهای بالستیک برای روسیه میتواند منع پرواز هواپیماهای ایرانی بر فراز حریم هوایی کشورهای اروپایی باشد. این در حالی است که اساسا کاخ سفید گزاره ارسال موشکهای بالستیک ایرانی برای روسها را رد کرده و تاکید نموه که در این رابطه به شواهد متقنی دست نیافته است. با این حال، این تحول آن هم در بحبوحه تداوم جنگ اوکراین، حامل ۲ پیام محوری است.
اول اینکه به نظر میرسد در وضعیتی که جریان جنگ اوکراین به نفع روسیه است و هم اوکراین و هم دولتهای غربی در حال مواجهه با واقعیتهای سخت این جنگ هستند، اساسا معنی ندارد که روسیه و ایران خود را وارد یک حاشیه تازه کنند. این در حالی است که جریان مقابلِ آنها یعنی دولتهای غربی به شدت به این جنجالها نیاز دارند تا شاید از طریق به راه انداختن یک موج رسانهای بتوانند افکار عمومی در غرب و محیط بین المللی را بار دیگر بسیج کنند و ورق را در میدانهای جنگ اوکراین برگردانند.
اساسا به همین دلیل است که بیانیه ضدایرانی اخیر گروه هفت را بیش از آنکه یک بیانیه سیاسیِ واقع بینانه بدانیم بایستی نوعی جنگ تبلیغاتی و روانی ارزیابی کنیم که اهداف خاصی را دنبال میکند.
دوم اینکه ورای جنگ اوکراین، غرب نگرانیهای جدی از توسعه روابط نظامی و امنیتی ایران و روسیه دارد و آن را یک چالش بزرگ برای خود از حیث راهبردی و در قالب معادلات کلان منطقه خاورمیانه ارزیابی میکند. به هر حال توسعه دامنه قدرت نظامی ایران میتواند چالشهای عدیدهای را برای کنشگران غربی و متحدان منطقهای آنها ایجاد کند.
از این رو، قدرتهای غربی به نوعی سعی دارند فضای تنش علیه ایران در سطح منطقه را حفظ کنند و از این رهگذر، چالشهای جدی را برای کشورمان به وجود آورده و مانع از تقویت بنیانهای قدرت ایران به ویژه از طریق توسعه پیوندهای نظامی و امنیتی با روسیه شوند. موضوعی که مخصوصا در پرتو تضعیف نظم منطقهای و بین المللی مطلوب غرب در جهان، حامل پالسها و پیامهای معناداری است.
ارسال نظر