خطری که جامعه ایران را به شدت تهدید میکند
پس از حوادث آبان ۹۸ و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج فضای سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران دگرگون شد.
روزنامه شرق نوشت: پس از حوادث آبان ۹۸ و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج فضای سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران دگرگون شد. گرچه همیشه حول مسائل گوناگونی همچون سیاست خارجی، عدالت، آزادیهای اجتماعی و فرهنگی، مسائل زنان و برداشتهای مختلف از قانون اساسی دوقطبیهایی شکل میگرفت، اما نمیتوان زمانی را حداقل پس از انقلاب ۱۳۵۷ متصور شد که فضای سیاسی و اجتماعی چنین وضعی را تجربه کرده باشد.
بخشی از این گزارش را بخوانید:
* گویا این چند اتفاق، باعث شد تا دورهای جدید در تاریخ ایران آغاز شود که مشخصه اجتماعی آن، تشکیل دو جامعه مجزا از هم است. این دو زیرجامعه ارزشها، نگرشها، گروههای مرجع، نمادها، رسانهها، تاریخ و اساطیر متفاوتی را برای خود قائل هستند.
* قرائن حاکی از آن است که گستردگی اعتراضات سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶، زمینهساز تشدید فشار خارجی به ایران شد و اکنون نیز اگر روند دوجامعهایشدن جامعه ایران افزایش یابد، در فقدان سرمایه اجتماعی کلان و میانی، مخاطرات دهشتباری گریبانگیر جامعه ایران خواهد شد.
* دوجامعهایشدن حالتی است که در آن، نه در یک یا چند ارزش اساسی، بلکه در بیشتر ارزشهای موجود در جامعه، قطبیشدن هنجاری یا تضاد هنجاری وجود داشته باشد؛ یعنی جامعه در باره هر موضوعی دوقطبی شده باشد. اگر یک جامعه معمولی، توزیع نرمالی از صدها توزیع نرمال ارزشهاست که با هم ترکیب شدهاند، یک جامعه دوجامعهایشده، ترکیب صدها توزیع ارزشی دوکوهانه یا دوقطبی
* ایران امروز، یک جامعه دوجامعهایشده است. این دو زیرجامعه یکی جامعه اصلی است که دولت هم با اوست و دیگری جامعه بدون دولتی است که اخیرا سر بلند کرده.
* نارضایتی به معنی نارضایتی مردم از وضعیت کشور در حوزههای گوناگون است و پیمایشها نشان میدهد بیشتر مردم در همه حوزهها بهشدت ناراضی هستند و امیدشان به آینده هم زیاد نیست.
* در سالهای اخیر، رویکردها عوض شده است؛ به این معنا که فرد میخواهد علیرغم فرایند حذف، در ایران بماند و زندگیای مستقل از آنچه برای او تعیین شده، بسازد که در نوع خود جالب است.
* نشانهای از گشایش در فضای سیاسی برای حرکت به سمت آشتی وجود ندارد. البته چون هیچیک از دو سوی منازعه، توان حذف دیگری را ندارند، ما به سمت نوعی تعادل ناپایدار حرکت میکنیم. این تعادل با اتفاقات غیرمترقبه سیاسی و منطقهای میتواند بهسرعت به هم بخورد. توصیف وضعیت دوجامعهای در ایران و هشدار جدیبودن و خطرناکبودن آن است. تنها امید برای تغییر در وضعیت، درک حساسیت و مخاطرهآمیز بودن وضعیت فعلی و تلاش برای رفع تدریجی اما بنیانی «ساختارهای فسادزا» و واگرا در جامعه ایران توسط دولت است.
* آنچه در درازمدت معیوب شده، در کوتاهمدت اصلاح نخواهد شد، اما میتوان چشماندازی از بهبود را به مردم عرضه کرد. راه دیگر نیز تبدیل مسئله سیاسی به اجتماعی است. همانگونه که معترضان هوشمندانه عمل کردند، نظام سیاسی هم باید تعارضات را در سطح سیاسی و فرهنگی تعریف کند. مسئله پوشش، موضوعی اجتماعی است و نظام سیاسی نه توان مداخله در آن را دارد و نه مداخلهاش تاکنون موفقیتآمیز بوده و نه امکانات مقابله با بیحجابی را دارد.
* به همین دلیل بهتر است موضوع پوشش به خانواده، نظام فرهنگی و نهادهای دینی و البته بدون مداخله نظام سیاسی، واگذار شود. درصد موفقیت این نهادها در حل مسئله، هرچند کمتر از حدی است که نظام سیاسی انتظار دارد، اما نتیجه، پایدار و سازگار با جامعه ایرانی است. جامعه ایرانی سدههاست در حل منازعات درونی موفق عمل کرده است؛ به جامعه ایرانی اعتماد کنیم.
ارسال نظر