بلایی که تعطيلات اخیر سر محیط زیست آورد!
گرماي بيدادگر مرداد همه را به عشق زدن تن به آب كشاند تا خطه سبز شمال كشور اما آنچه از سفرهاي عيد فطر به جا ماند تكرار فاجعه گردشگري طبيعت است كه در دهه اخير لااقل استانهاي گلستان، مازندران و گيلان را با چالشهاي جدي زيستمحيطي مواجه كرده است
گرماي بيدادگر مرداد همه را به عشق زدن تن به آب كشاند تا خطه سبز شمال كشور اما آنچه از سفرهاي عيد فطر به جا ماند تكرار فاجعه گردشگري طبيعت است كه در دهه اخير لااقل استانهاي گلستان، مازندران و گيلان را با چالشهاي جدي زيستمحيطي مواجه كرده است. از استان گلستان خبرهاي پي در پي ميرسد كه بخش عمدهيي از آتشسوزيهاي دو هفته اخير، ثمره حضور گردشگراني است كه ساعتي را در حاشيه جاده پارك ملي گلستان صرف غذا خوردن يا استراحت كردهاند. مرگ جنگل هيركاني اما هفت، هشت سال پيش و با زياد كردن عرض همين جاده آغاز شد؛ جادهيي كه قديميترين جنگل دنيا را به دو نيم كرد تا گردشگران در ترافيك كمتري از استانهاي غربي حركت كنند، در پارك ملي گلستان اطراق كرده و راهي بارگاه ملكوتي امام هشتم شوند.
با وجود مخالفت كارشناسان محيط زيست، استعفاي چند مدير استاني و اعتراض شديد فعالان محيط زيست، احمدينژاد دستور پهن شدن جاده را صادر كرد اما شايد حتي او هم نميدانست كه هزينه چنين تصميمي براي آينده جنگل گلستان تا چه اندازه سنگين است. رييس پارك ملي گلستان به «اعتماد» از آتشسوزيهاي پي در پي اين پارك خبر ميدهد؛ آتشسوزيهايي كه به گفته او، در ۹۰ درصد موارد غيرعمدي است و حاصل غفلت مسافراني است كه يادشان ميرود آتش منقلهاي دستساز خود را خاموش كنند و البته كه نبايد جرم سيگارهاي خاموش نشده را هم در سوختن درختان ناديده گرفت كه سوغات گردشگري طبيعت است براي استانهايي كه طبيعتشان در حال ويراني است.
مسافراني كه خسته از ساعتها ترافيك به شهرهاي ساحلي ميرسند نخستين اقدامشان پيدا كردن سرپناهي است كه شب را به صبح برسانند. تقاضا براي ويلا و خانههاي اجارهاي، ساخت و ساز استانهاي شمالي را در دهه اخير سه برابر قبل كرده. جنگلها آتش ميگيرند، تالابها خشك ميشوند، مرتعها چريده ميشوند تا فردا از دل زمين ساختماني بيرون بزند به بهاي هر شب اجاره؛ ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان!
علي كرم پوريان، معمار و عضور انجمن معماران استان مازندران از هجوم بساز و بفروشهاي تهراني در استان گلستان و گيلان ميگويد و تاكيد دارد كه هر ساخت و ساز تازه در اين استانها نهتنها به بالانس عرضه و تقاضاي گردشگران ختم نميشود بلكه تيشهيي است بر ريشه محيط زيست اين استانها: «ثبت چند صد پرونده تخلف و زمينخواري و تغيير كاربري در استانهاي شمالي كشور نشان ميدهد كه ويلاسازي در حاشيه خزر ديگر به دنبال ايجاد ثبات و پاسخ به متقاضيان حوزه گردشگري نيست بلكه در واقع تب ساختمانسازي و درآمداندوزي است بيتوجه به اينكه مساحت قابل ساخت در شمال كشور سالهاست تمام شده و هر ساخت و ساز تازهيي به معناي تخريب يك بخش از محيط زيست نوار ساحلي خزر است.»
گردشگراني كه به قصد تفريح و خلاصي از روزمرّگي زندگي راهي جادههاي شمال كشور ميشوند مهمانهاي عزيز كوه و جنگل و رودخانههاي سرشار دامنه البرز هستند اما عدم استفاده صحيح از اين نعمتهاي خدادادي، لزوم تغيير سياستگذاريهاي كشوري را از گردشگري طبيعت به ديگر بخشهاي گردشگري روشنتر از روز ميكند. اما كدام رويه و كدام هدف درازمدت ميتواند زمينهساز حفظ درآمد اقتصادي گردشگري از يك سو و كاهش تلفات محيط زيستي از سوي ديگر باشد؟ دكتر دلاور بزرگنيا، مدير سازمان ميراث فرهنگى، صنايع دستى و گردشگرى استان مازندران ميگويد كه بهترين تغيير رويه در گردشگري اين استان، حركت به سمت گردشگري سلامت است: «بايد گردشگري را بر اساس بنيههاي ذاتي هر استان، اقليم و تواناييهاي آن تغيير مسير داد تا هم در كاهش هزينهها موفق باشيم و هم در افزايش درآمدزايي توريسم.
به نظرم استان مازندران ميتواند در اين مسير به سمت گردشگري سلامت حركت كند كه بدون هيچ گونه خسارت محيط زيستياي، درآمدزايي بالايي دارد.» او معتقد است كه استان مازندران به خاطر منابع سرشار آب معدني، چشمههاي آب گرم و طبيعت بينظيرش، بايد به سمت گردشگري پايدار رفته و از گردشگري طبيعت فاصله بگيرد.» با اين همه رسيدن به چنين رويهيي هم چندان ساده نيست. امكانات ميخواهد، حمايت دولتي و البته كه فرهنگسازي در جامعه محلي. بنابراين تا اطلاع ثانوي، اگر مسافر شمال هستيد، مراقب جنگلها و حيوانات زبان بسته باشيد!
نظر کاربران
به نظرم باید ورودیهای مازندران از مسافران عوارض گرفته شود و بابت جمع آوری زباله و آسیبی که به شمال وارد می کنند هزینه شود.