برندۀ واقعی جام جهانی، قطر بود!
دیروز ۱۸ دسامبر یا ۲۷ آذر روز ملی قطر بود و قطریها در روز ملی خود جشنی جهانی برگزار کردند. انتقال زمان بازیها از خرداد و تیر به آذر هم اگرچه با توجیه هوای مناسب به جای گرمای خرداد و تیر صورت پذیرفت اما بهواقع برای آن بود که فینال در روز ۲۷ آذر یا ۱۸ دسامبر برگزار شود. تقویم فیفا به میزبانان سابق این مجال را را نمیداد تا مثلا فینال جام جهانییی که در آمریکا برگزار شد با روز استقلال شان یا در فرانسه با روز پیروزی انقلاب مقارن شود و اگر در دوره ای رخ داده تصادفی است. دربارۀ قطر اما این نه یک اتفاق و حُسن تصادف که کاملا برنامهریزی و آگاهانه و شاید فراوان هزینه شده بود.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: جام جهانی فوتبال به عادلانهترین شکل ممکن به پایان رسید چون هم افتخارات لیونل مسی کامل شد و هم از لذت هنرنمایی «امباپه» محروم نشدیم. (خودم را میگویم چون دوست داشتم امباپه گل بزند ولی آرژانتین قهرمان شود! سه بار هم زد ولی باز مسی برد و چه بهتر از این؟)
مسی حالا از حیث موفقیتها و شاید محبوبیت به دیهگوی مارادونای فقید پهلو میزند و این جام برای ستارۀ کمرو و درونگرا با روحیات کودکانه همانی است که کم داشت و گرنه باقی همه را داشت.
نه به این خاطر که مثل دهۀ 60 به دنبال رد پای سرمایهداری و استکبار جهانی در جام جهانی فوتبال باشیم که دیروز هم در یادداشت دیگری آمد که «فوتبال علیه دشمن نیست» و اصولگرایی ایرانی هم امسال به دلایل کاملا خاص فوتبالدوست شده بود و دیگر آن را وسیلۀ تخدیر و تحمیق نمیدانست چندان که دردهۀ 60 خورشیدی میگفتند.
جام جهانی فوتبال برای لذتبردن است. ورزشسادهای که همه از آن سر در میآورند و حتی کسانی که هیچ نسبتی با توپ و بازی ندارند دربارۀ کیفیت بازیکنان و چینش آنان در زمین نظر میدهند و موضوعی است برای گفتوگو و همدلی فارغ از طبقه و مذهب و قوم و زبانو خود فوتبال اساسا انگار یک ایدیولوژی شده و ساختار فیفا هم مثل کلیسای کاتولیک پاپی دارد آن بالا که حالا آقای اینفانتینوست که اگرچه طمأنینه و نفوذ رییس سوییسی سابق را ندارد ( جندان که کتانی پوشیدن او با کت و شلوار اسباب استهزا میشود) اما جایگاه او چنان است که اگر جلوتر از امیر قطر و رییس جمهوری فرانسه گام بردارد پروتکلی نقض نشود. شمار اعضای نهاد متبوع او هم از سازمان ملل فزونتر است یا میتواند روسیۀ قدرتمند و میزبان جام جهانی قبلی را با ترفندی به بهانۀ تجاوز به اوکراین کنار بگذارد.
به سبب میزبانی فوقالعاده قطر هم نیست که حاصل 200 میلیارد دلار هزینۀ بیسابقه در جام جهانی است؛ ثروتی که البته بخش معتنابه آن به لطف درآمد گاز میدان های مشترک با ما در پارس جنوبی فراهم آمده است (و این آخری را که خواندید اگر دریغادریغ هم بگوییم جا دارد).
نکته اینجاست که دیروز ۱۸ دسامبر یا ۲۷ آذر روز ملی قطر بود و قطریها در روز ملی خود جشنی جهانی برگزار کردند. انتقال زمان بازیها از خرداد و تیر به آذر هم اگرچه با توجیه هوای مناسب به جای گرمای خرداد و تیر صورت پذیرفت اما بهواقع برای آن بود که فینال در روز 27 آذر یا 18 دسامبر برگزار شود. تقویم فیفا به میزبانان سابق این مجال را را نمیداد تا مثلا فینال جام جهانییی که در آمریکا برگزار شد با روز استقلال شان یا در فرانسه با روز پیروزی انقلاب مقارن شود و اگر در دوره ای رخ داده تصادفی است. دربارۀ قطر اما این نه یک اتفاق و حُسن تصادف که کاملا برنامهریزی و آگاهانه و شاید فراوان هزینه شده بود.
در سالهای قبل سفارتخانه های قطر در پایتخت های جهان از 18 دسامبر به عنوان «سال روز نهادنِ سنگ بنای تأسیس به دست شیخ جاسم محمد بن ثانی در سال ۱۸۷۸ میلادی» یاد می کردند هرچند که قطر امروز با دولت مدرن آن شناخته می شود و قدمت آن با نگاه مدرن کمتر است.
امسال اما 18 دسامبر را با فینال جام جهانی جشن گرفتند و اوج جشن هم آنجا بود که امیر قطر عبای عربی یا ردایی بر تن مسی پوشاند و تمام تصاویر مسی با جام با همین عبا یا ردا ثبت شده و از این حیث جام جهانی 2022 را کاملا متفاوت و خاص ساخته است.
همکار خوزستانی ما هم توضیح داده نام اختصاصی این این ردای عربی «بشت» است؛ قطیفهای که چون عبا بر دوش اندازند.
جام به آرژانتین و مسی رسیده ولی کی فراتر از فوتبال برنده شده؟ جز قطر که جدای درآمدهای اعلام شده با برگزاری فینال در روز ملی خود و نه تقویم فیفا مثل ادوار پیش برند خود را به رخ جهان کشیده و با اتکا به ورزش، سیاست و رسانه و نه سخت افزار و مؤلفههای سنتی تصویر دیگری ترسیم کرده است ولو با نگاه عمیق تر آه از دل آدمی برآید که چرا از درآمد گاز بیشتر از ما در میدان مشترک سهم میبرند؟
ارسال نظر