روایت «کیارستمی» از راز فیلم هایش
عباس کیارستمی در میان کارگردانان ایرانی جایگاه قابل توجهی دارد. شاید همین هم باعث شده تا حتی خبر ارایه یکی از فیلمهایش با کیفیت Blue Ray مورد توجه بسیاری قرار گیرد. کلکسیون فیلم کوهن (Cohen Film Collection) فیلم «باد ما را با خود خواهد برد» این کارگردان ایرانی را بهصورت بلو ری عرضه خواهد کرد. سیستمی که با چگالی بالا برای ذخیره ویدیو با وضوح بسیار بالا بهکار برده میشود.
کلکسیون فیلم کوهن (Cohen Film Collection) فیلم «باد ما را با خود خواهد برد» این کارگردان ایرانی را بهصورت بلو ری عرضه خواهد کرد. سیستمی که با چگالی بالا برای ذخیره ویدیو با وضوح بسیار بالا بهکار برده میشود.
این سیستم که چند سالی است وارد بازار شده ظرفیت ضبط ۵۰گیگابایت تصویر را دارد. «ریچارد پنا» برنامهساز آمریکایی و دبیر سرشناس انجمن فیلم «لینکولن»، همزمان با آمادهشدن نسخه بلو ری این فیلم ۹۰ دقیقهای گفتوگوی بلندی با کیارستمی انجام داده که فقط یک پرسش و پاسخ آن بهصورت کلیپ پخش شده است. در این مصاحبه از کیارستمی پرسیده میشود که «در فیلمهای شما انگار رازهایی وجود دارد که بهصورت صداهایی از دور شنیده میشود و انگار با افرادی دارید صحبت میکنید که ما نمیبینیم. به ما بگویید این ایده از کجا آمده؟ از همان آغاز بوده یا در حین فیلمبرداری و کارگردانی مطرح میشود؟» و او در پاسخی جالب، از ضرورت توجه به سینما بهعنوان بعدی از ابعاد زندگی و توجه همزمان به همه ابعاد در کارگردانی اشاره کرده است.
پاسخ او اینگونه بود: «این ایده از بسیار قدیم با من بوده و گاهی این فرصت را به من میدهد که در سینما از آن استفاده کنم و گاه هم نه. این ایده در هر حال بر اساس واقعگرایی است. این ایده، بر اساس معماری فضا شکل گرفته که ما فقط یک وجه از مکعبی که در آن زندگی میکنیم را نشان دهیم. شش وجه وجود دارد؛ روبهرو، چپ، راست، بالا، پایین و پشتسر.
شش ضلع وجود دارد، اما سینما فقط یک ضلع را نشان میدهد و ما معمولا پنجضلع دیگر را خفه میکنیم! هیچ صدایی نیاید چون ما داریم از یک صحنه خاصی فیلمبرداری میکنیم. این در حالی است که زندگی دور این مکعب جریان دارد. همه جا صدا دارد و زندگی برقرار است. چگونه میتوانیم شهادت بدهیم که اکران ما ناگزیر یک مرکز از ششضلعی را نشان میدهد.
بنابراین صداهایی که از بیرون کادر میآید کمک میکند تا بتوانیم نشان دهیم بیرون از این مکعب هم زندگی وجود دارد و در جریان است.
همیشه این صداها، که دیده نمیشوند و شنیده میشوند، برای خود من یادآور آن است که ما تصویری که انتخاب کردهایم را ناگزیر به دلیل مدیوم صدا انتخاب کردهایم اما آنها را محدود نمیکنیم.
بیرون از کادر ما زندگی ادامه دارد. در عین حال، این موضوع مفهوم عمیقتری هم دارد و این ایده من نیست. کسی آن را به من گفته بود و من هم با همین ایدهای که گفتم شروع کردم.
آن شخص به من این را میگفت که آیا اگر ما چشمهایمان را ببندیم، جهان دیگر وجود ندارد؟ در واقع این یک مفهوم عمیق فلسفی هم دارد به این معنی که ما میتوانیم نبینیم.
ما میتوانیم تصمیم بگیریم نبینیم اما صداهای واقع در حاشیه، شهادتی است بر این موضوع که شما ببینید یا نبینید آن صدا خفه نمیشود و حضور خود را اعلام میکند، با صداهای خارج از فیلم.»
ارسال نظر