نه پاسخ، نه دفاع، فقط حمله
چند روز پیش تعدادی از نمایندگان مجلس در تذکری به وزیر دادگستری، خواستار ممنوعالخروجی، ممنوعالتصویری و حتی ممنوعالبیانی خاتمی شدند.
چند روز پیش تعدادی از نمایندگان مجلس در تذکری به وزیر دادگستری، خواستار ممنوعالخروجی، ممنوعالتصویری و حتی ممنوعالبیانی خاتمی شدند.
فارغ از این که یافتن مناسبتی برای طرح این مسأله دشوار به نظر میرسد، چند روز پیش خاتمی خود خیال همه مخالفانش را راحت کرده و گفته بود که دیگر قصد بازگشت به قدرت را ندارد. او حتی این مسأله را به دیگر «همنسلان» خود تعمیم داده بود.
شاید در نگاه اول به نظر برسد که طراحان طرح، بویژه «جواد کریمی قدوسی» در ایجاد ممنوعیت برای خاتمی به حوادث سال ۸۸ نظر دارند اما این مسأله میتواند ریشهای عمیقتر داشته باشد. تلاش برای محدود کردن خاتمی، از سوی جبهه پایداری دنبال میشود که تحت رهبری آیتالله مصباح یزدی فعالیت میکنند. او از منتقدان جدی سیدمحمد خاتمی در هشت سال دوران ریاست جمهوری وی بود. اکنون نیز از قِبَل اختلافات شدید میان اصولگرایان، نبود رهبری واحد و مورد وفاق و نیز به انزوا رفتن چهرههای اصلی اصولگرا همچون آیتالله مهدوی کنی و شیخ محمد یزدی پس از روی کار آمدن احمدینژاد، این نقش اوست که پررنگتر شده است.
اختلافات چندین و چند ساله اصولگرایان از آغاز روی کار آمدن احمدینژاد در انتخابات ۹۲ عیانتر شد. مصباح یزدی پس از انصراف از حمایت سختِ اولیهاش از کامران باقری لنکرانی در مورد انتخابات خود تجدیدنظر و سعید جلیلی را جایگزین کرد اما دیگر نامزدهای این جریان (علیاکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف، حدادعادل) حاضر به کنارهگیری نشدند، شاید مهمترین دلیل آنها این بود که یکبار طعم انتخاب گزینه او را چشیده بودند.
پس از پیروزی روحانی و شکست نامزدهای جریان اصولگرا، انگشت اتهام بیشتر متوجه جبهه پایداری و در رأس آن شد. شیخ محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین در برهه انتخابات درباره شدت اختلافات با مصباح یزدی اینطور گفت که «جامعه مدرسین ضربه خورد و کار تا تجزیه جامعه مدرسین پیش رفت.»
در جریان رقیب اما همهچیز روند معکوس داشت. رهبران جریان در اتحاد کامل بودند، محمدرضا عارف به نفع حسن روحانی از انتخابات کناره گرفت و مهمتر از اینها حمایت جریان اصلاحات به تبعیت از لیدر این جریان یعنی محمد خاتمی و از سوی دیگر شخصیتهایی چون هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و ... بیش از ۱۹ میلیون آراء مردم را به سبد روحانی هدایت کرد.
حسرت از شکست در گذشته، ترس از باخت در انتخابات پیش رو (مجلس) و مهمتر از این دو، نگرانی و کلافگی از نفوذ اجتماعی سیدمحمد خاتمی موجب شده است که اصولگرایان به فکر علاج واقعه پیش از وقوع باشند و برای همین طیفی از آنها از هماکنون حمله به حریف را آغاز کردهاند.
اما مسأله تنها به اینجا ختم نمیشود. اعضای جبهه پایداری و راس آن، امروز بیش از هر زمان دیگری باید در مقام پاسخگویی برآیند؛ پاسخ به افکار عمومی درباره ۸۴ تا ۹۲. آنها باید به هزینهکرد درآمدهای نفتی این هشت سال، اختلاس سه هزار میلیاردی، عدم وصول مطالبات ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی بانکها، بابک زنجانیها، بیقانونیها و ... پاسخ دهند اما آنها هم این ضربالمثل را به خوبی میدانند که بهترین دفاع، حمله است.
البته دیگر اصولگرایان نیز چندان از این شیوه فرار به جلوی پایداریها ناراضی به نظر نمیرسند. اصولگرایان بدشان نمیآید که بتوانند خاطرههای هشت سالی که سخت گذشت را از یادها پاک کنند.
ارسال نظر