کسی برای مرگ این افراد مظلوم مرثیهای نخواند
در هفتههای اخیر، ۴ پاکبان کرجی در تصادف با خودروهای عبوری جان خود را از دست دادهاند.
روزنامه جام جم نوشت: در هفتههای اخیر، ۴ پاکبان کرجی در تصادف با خودروهای عبوری جان خود را از دست دادهاند.
اسماعیل اسلامی و علی زمانی، دو پاکبانی بودند که به ترتیب در روزهای ۱۷ و ۱۸ فروردین ماه امسال، جان خود را در اثر شدت تصادف با دو دستگاه پژو ۴۰۵ و تاکسی از دست دادند. دو حادثه در حالی رخ داد که پیش از این نیز پاکبانان متعددی با خودروها تصادف کرده و فوت شده بودند اما با وجود تمام هشدارها و انتقاد کارشناسان به دستگاههای مسؤول، قدم سازندهای برای حفاظت از جان پاکبانان برداشته نشد. پیش از این نیز دو پاکبان دیگر در جریان تصادف در کرج جان خود را از دست دادند.
صبح ۱۷ فروردین ماه، اسماعیل اسلامی مثل همیشه لباس پوشید و آماده کار شد. در حال انجام کار روی پل حصارک کرج بود که ناگهان یک راننده تاکسی کنترل خودرو را از دست داد. آنقدر سریع این اتفاق افتاد که اسماعیل حتی فرصت نکرد از مهلکه فرار کند و تاکسی بهشدت با او برخورد کرد. تصادف کاری بود و تلاش امدادگران اورژانس برای نجات جانش هیچ فایدهای نداشت و او جان سپرد.
هنوز ۲۴ ساعت از مرگ اسماعیل نگذشته بود که این بار پاکبان دیگری به نام علی زمانی که پدر یک دختر ۱۷ و پسر هشت ساله بود، قربانی تصادف با پژو ۴۰۵ شد. راضیه زمانی، دختر پاکبان جانباخته از روز حادثه به جامجم میگوید: پدرم همیشه ساعت ۴ صبح سرکار میرفت اما آن روز خواب ماند و ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه صبح به محل کارش رفت. ساعت ۵ و ۳۰ دقیقه صبح، پدر پل کنار گذر سپاه مشغول کار بود که ناگهان یک پژو ۴۰۵ که ۱۵۰ کیلومتر سرعت داشت، به سمت پدرم لایی کشید و پس از تصادف، او به دلیل شدت ضربه روی کاپوت پژو افتاد. دو همکار پدرم که همان حوالی بودند، بهسرعت خودشان را به او رساندند و پدر به بیمارستان مدنی منتقل شد.
شبرنگ لباس پدرم از بین رفته بود
شرایط جسمی پدر خوب نبود. ریههایش پر از شیشه خرده و رودههایش هم دچار جراحت بود. شکستگی و جراحتهای زیادی در بدن داشت و برای همین او را به اتاق عمل منتقل کردند. مادر و دختر یک لحظه از دعا به درگاه خدا غافل نبودند. راضیه آرزو میکرد پدر یک بار دیگر چشمهایش را باز کند و عاشقانه بابا صدایشکند. پدر چهار روز تمام در کما بود اما تقدیر خداوند بر این رقم خورده بود که به آسمانها پر بکشد. او پس از چهار روز جنگیدن با مرگ، همسر و دو فرزندش را تنها گذاشت. بهگفته راضیه، در تمام مدتی که خانواده زمانی در برزخ دست و پا میزدند، راننده خاطی خودرو که ۲۳ ساله است، فقط یکبار به دیدار آنها آمد. آن یکبار هم که آمد، گفته بود خودرویش بیمه است و ذرهای پشیمان نبود.
راضیه ادامه میدهد: برای راننده خاطی اصلا مهم نبود چه اتفاقی افتاده و بهدلیل سرعت زیاد او ما پدر را از دست دادیم. پدرم که فوت کرد، به بیمارستان آمد. میخواستم با او صحبتکنم اما چنان از نظر روحی بههم ریختم که دیگر چیزی نگفتم. جالب اینکه هرچه از کلانتری و آگاهی با راننده تماس میگیرند، تلفنش خاموش است. من و مادرم هر کدام جداگانه شکایت کردهایم اما قاضی گفته چون خودروی خاطی، بیمه بوده، راننده را نمیتوانند نگه دارند.
دختر نوجوان از بیتوجهی شهرداری کرج به ایمنی پاکبانان بهشدت ناراحت است و میگوید حالت شبرنگی لباس پدرش از بین رفته بود و شب حادثه هم تجهیزات هشداری مانند موانع جادهای وجود نداشت: الباسهای شبرنگی پاکبانان به صورت دورهای تعویض میشود و این اواخر هم لباس پدرم کهنه شده و دیگر شبرنگی نبود اما تا زمانی که پیمانکار شهرداری اعلام نمیکرد، لباس نو به آنها نمیدادند. پدر عزیز و جوان من قربانی بیتوجهی شهرداری کرج به ایمنی پاکبانان شد. پدرم ۲۵ سال صادقانه کار کرد و حدود ۲۰سال از این مدت را در شهرداری مشغول به کار بود و به صورت پیمانی فعالیت میکرد. او همیشه از خطرات کارکردن در معابر و خیابانها آگاه بود و برای همین به همکارانش هشدار میداد مراقب باشند با خودروها تصادف نکنند.
زندگی ما شام غریبان شده است
صحبتهای دختر که تمام میشود، مادر با ما همصحبت میشود. هیاهوی عجیبی در دل او بهپاست: اشوهرم خیلی جوان بود. ۴۳ سالش بود فقط. من هم جوان هستم و سنی ندارم. هنوز ۴۰سالم هم نشده است. خدا را خوش میآید چنین بلایی سرمان بیاید؟ به خدا زندگیمان شامغریبان شده است.ب
با گوشه روسری، اشکهایش را پاک میکند و با کلمات نصفه و نیمه باقی حرفش را ادامه میدهد: اتمام دلخوشیام این بود که شوهرم در امامزادهمحمد حصارک به خاک سپرده شود. آخر میدانید، آنجا به خانهام نزدیک است و خیلی راحت میتوانم هر روز سرخاک همسرم بروم. بااینکه این درخواست را مطرح کردیم اما هماهنگیهای لازم از سوی مسؤولان انجام نشد و او در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد. حالا بهدلیل دوری مسیر، سه روز است که نتوانستهام سر مزار همسرم بروم.
اول پیمانکار مقصر است، بعد شهرداری
تکرار دو حادثه در کمتر از ۲۴ساعت برای پاکبانان و مرگ تلخ آنها نشان داد ایمنی پاکبانان و استفاده از تجهیزات مکانیزه دو موضوعی است که همواره از سوی شهرداریها مغفول مانده. حال آنکه در کرج در مدت هشت ماه، چهار پاکبان در تصادف جان خود را از دست دادند که این موضوع ضعف در رعایت نکات ایمنی در حفظ جان پاکبانان در این کلانشهر را بیش از پیش مورد توجه قرار میدهد.
موضوعی که مجتبی حاجی قاسمی، عضو شورای شهر کرج هم بر آن تاکید دارد و میگوید: ااز ابتدای عمر شورای شهر جدید در کرج، شاهد هستیم چهار پاکبان زحمتکش بر اثر تصادف جان خود را از دست دادهاند. موضوعی که باید به آن جدی نگاه کرد و در کنار رسیدگی به خانواده پاکبانان از وقوع حوادث مشابه دیگر جلوگیری کرد. در قرارداد شهرداری با پیمانکاران به سه بخش نیروی انسانی، ماشینآلات و تجهیزات انفرادی پاکبانان اشاره شده است. در بخش ماشینآلات به جاروی مکانیزه اشاره شده که استفاده از آن به جای نیروی انسانی میتواند در کاهش وقوع چنین حوادثی نقش داشته باشد.
وی به دفترچه خدمات شهر اشاره کرد و افزود: ادر این دفترچه بهکرات به رعایت ایمنی اشاره شده و قوانین سختگیرانهای وضع شده است. در آنجا گفته شده کجا را با چه جارویی باید جارو کرد. در این بین پیمانکار کوتاهی میکند و شهرداری نظارت ضعیفی دارد. این دو عامل نقش اصلی در وقوع حوادث مرگبار برای پاکبانان دارد. برخی پیمانکاران حتی نکات اولیه ایمنی را به پاکبانان آموزش نمیدهند. چند روز قبل با پاکبانی روبهرو شدم که به سمت بالای پل و خلاف جهت حرکت خودروها، جارو میزد. این کار خیلی خطرناک بود و نباید از نیروی انسانی برای جاروی آنجا استفاده کنند. در صورت ضرورت هم باید پاکبان رو به خودروها باشد تا اگر حادثهای رخ داد برای نجات خود واکنش نشان دهد.ا
دبیر شورای شهر کرج با انتقاد از شهرداری در رسیدگی به خانواده پاکبانان جانباخته گفت: ابراساس آنچه بنده متوجه شدم، رسیدگی درستی به خانواده پاکبانان نشدهاست. در وهله اول باید از وقوع این حوادث جلوگیری کرد و حال اگر حادثهای رخ داد، حمایت از خانواده پاکبانان را فراموش نکرد. باید توجه داشت نگهداشت شهر کار مستمری است و اگر نگاه مستمر نباشد این حوادث رخ میدهد
نظر کاربران
از هر کجای این مملکت بوی ویرانی میاد
تا بوده همین بوده
پیمانکاری درایران معنی ومفهوم پولوشویی
وغارت بیت المال توسط مدیران و پیمانکلر
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران ....کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران.
تمام برای جابجایی ساعت کشور است که باید یک ساعت زودتر سر کار بروند همه خواب آلود هستند
کمترین امکانات را این بنده ها خدا دارند اکثر این قشر توسط پیمانکار وشهرداری ها مورد بی مهری قرار میگیرند چه در دریافت حقوق وغیره ....
روحشان شاد
دیگر کارکنان را دریابید.سرتاسرکشور🤔