اجرای کنسرت در شهرستان با ترس است
رئیس کمیته هنر شورای اسلامی شهر تهران به انتقاد از شرایط حاکم بر موسیقی کشورمان پرداخت و از نبود سالن مناسب اجرای موسیقی در کشور انتقاد کرد.
سید عبدالحسین مختاباد به بیان تاریخچه ساخته شدن و اجرای «تمنای وصال» و «شبانگاهان» که مورد استقبال مردم قرار گرفت پرداخت و گفت: آلبوم «شبانگاهان» را برای مرحوم امام(ره) ساختیم و ملودی اصلی آن برگرفته از ملودی سینهزنی قدیمی بود که دو، سه آهنگ دیگر هم به آن اضافه کردم.
او ادامه داد: روزی به منزل استاد ساعد باقری رفتم و این ملودی را برای ایشان خواندن و از ایشان خواستم یک شعر روی آن بگذارند که شعر «شبانگاهان» را گفتند و سال ۷۳ بود که این آلبوم آماده شد و به امام تقدیم شد؛ مرحوم حاج احمدآقای خمینی خیلی به شبانگاهان علاقه داشتند و بارها این آهنگ را گوش میدادند؛ وقتی کل این اثر آماده شد، متاسفانه ایشان فوت کرد، ما در چاپخانه بودیم و داشتیم «لیبل» را چک میکردیم که خبر فوت حاج احمدآقا رسید.
این خواننده و آهنگساز موسیقی اصیل ایرانی که در برنامه ساعت ۲۵ شب سخن میگفت، اظهار داشت: من یک دهه در ایران نبودم و این خودش فرصتی بود که بیشتر در خارج از کشور کنسرت برگزار کنم اما اتفاقی در ایران افتاده و آن این است که اکثر قریب به اتفاق کنسرتها در تهران برگزار میشود و در شهرستانها معمولا مدیران برنامهها با ترس و لرز برنامهریزی میکنند زیرا ممکن است شب قبل از اجرا ناگهان کنسرت کنسل شود.
مختاباد اضافه کرد: امیدواریم این داستانها روزی حل شود و موسیقی و مخصوصا موسیقی اصیل و هنری ایران بتواند در شهرهای کوچک و روستاها برود چرا که استعدادهای زیادی در آنجا وجود دارد؛ وقتی ما برای کنسرت خارج از کشور برنامهریزی میکنیم همه چیز مشخص است که در چند کشور یا شهر اجرا میکنیم و بدون هیچ مشکلی یک تور برگزار میشود اما در اینجا متاسفانه نمیتوانیم آن اعتماد را داشته باشیم، حتی در تهران هم نمیتوانیم ۱۰ شب یا ۲۰ شب کنسرت بدهیم و معمولا سالی یکبار یا دوبار بیشتر نمیتوانیم برنامه بگذاریم.
رئیس دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران مرکز همچنین درباره اپرای آرش کمانگیر که از چند سال پیش وعده اجرای آن را داده بود، گفت: من هیچ عجلهای برای تمام شدن این کار نداشتم، از اواخر تحصیلاتم این ایده در ذهن من آمد که آن شعر معروف سیاوش کسرایی را به صورت اپراتیک بنویسم، البته فضاهای اپرایی این اثر الهام گرفته شده از تعزیه ایرانی است.
وی ادامه داد: این کار دو بخش دارد، یک بخش تئاتری است و بخش دیگر که موزیکال است که شامل دو تا سه خواننده اصلی، گروه کر و ارکستر بزرگ است، الان کار اصلی تمام شده است اما کمی سختگیریهای خودم و حساسیتهایی که روی این اثر داشتم کار را طولانی کرده بود و الان این کار تقریبا آماده اجرا است به شرط اینکه اسپانسری هم برای این اثر پیدا شود که این کار را اجرا کنیم و انشالله این اتفاقا تا یکسال دیگر میافتد.
مختاباد با بیان اینکه «یکی از مشکلاتی که ما در موسیقی در ایران داریم چه سنتی و چه پاپ، مسئله فقدان آهنگساز است»، گفت: ما آهنگساز خوب نداریم و آهنگها آنطور که باید، چنگی به دل نمیزنند و احساس میکنیم جوانهایی که در موسیقی ایرانی یا پاپ فعال هستند خیلی مطالعه نکردهاند و به عمق نرفتهاند، خیلی زود به شهرت رسیدند و این برداشتهایی که از موسیقی میکنند خیلی سطحی است در حالیکه باید سختگیری بیشتری به خودشان داشته باشند.
او تاکید کرد: یکی از معضلاتی که در حوزه موسیقی اصیل ایرانی در چهار پنج سال اخیر میبینیم این است که اولا صداها بسیار شبیه هم شده و دوم اینکه آواز آنها اساس و پایه ندارد و قوی و منسجم نیست و این موضوع خیلی به موسیقی ایرانی در آینده صدمه خواهد زد. متاسفانه ما امروز آوازخوان خوب نداریم، ردیفخوان خوب نداریم که هم صدای خوبی داشته باشد و هم ردیف را خوب بخواند.
وی با اشاره به پیچیدگیهای فراوان موسیقی ایرانی، اظهار کرد: موسیقی ایرانی بخشی از میراث بشری است که فقط متعلق به ایران نیست و ما موظف هستیم که جوانها را تشویق کنیم که آواز را جدی بگیرند و نگوییم مردم حوصله ندارند آواز بشوند، اگر شما آواز را درست بخوانید، مردم خیلی هم حوصله دارند که آواز بشنوند. چناچه شما دهها تصنیف میخوانید توجهی به آن نمیشود ولی ناگهان یک آواز خوب مورد توجه قرار میگیرد، چرا که آن آواز کارکرد و تلفیق شعر و موسیقیاش درست بوده است.
مختاباد یادآور شد: بنده در شرایطی آواز یاد گرفتم که شرایط بسیار خوب بود؛ استاد شجریان تعریف میکرد که اصلا در زمان ایشان آواز یاد نمیدادند، ایشان میرفت پشت در میایستاد که بشنوند طرف چه میخواند که یاد بگیرد اما ما متعلق به نسلی هستیم که الگوهای زیادی داشتیم و از اساتیدی چون شجریان، گلپایگانی، ایرج، مرحوم بنان، مرحوم قوامی، مرحوم تاج و ... آموختهایم اما قبل از ما چنین الگوهایی هم نبود و رادیو و ضبط و صوتی وجود نداشت، ببینید این میراث با چه رنج و مشقتی به ما منتقل شده است و این وظیفه ماست که برای این هنر وقت بگذاریم و رنج بکشیم.
رئیس کمیته هنر شورای شهر تهران تاکید کرد: مرحوم استاد جلیل شهناز به این زیبایی و تاثیرگذاری تار میزدند و این هنر و این مضرابها آسان به دست نیامده است، ایشان خیلی رنج کشید، خیلی لذتهای جوانی خودش را زیر پا له کرد که به این درک و مقام رسید. بنابراین هنر شوخی نیست.
ارسال نظر