عروس امام (ره): آنچه را دیدم صادقانه نوشتم
فاطمه طباطبایی میگوید: چیزهایی را که در زندگی با امام از نزدیک تجربه کردم صادقانه در «اقلیم خاطرات» نقل کردهام و هدفم تنها بیان صادقانه خاطرات بود.
کتاب «اقلیم خاطرات» نوشته دکتر فاطمه طباطبایی، عروس امام خمینی(ره) و همسر سید احمد خمینی (ره) برشی از زندگی وی از لحظه ورود به خانواده امام تا پرواز امام از نوفل لوشاتو به تهران را در بر میگیرد. کتابی که توانسته شخصیت امام را در زندگی شخصی و خانوادگی به خوبی ترسیم کند شخصیتی که کمتر در کتابهای انبوهی که درباره امام نوشته شده قابل لمس است.
دکتر فاطمه طباطبایی در گفتوگو با خبرنگار «ایبنا» به انگیزه نوشتن کتاب «اقلیم خاطرات»، جلد دوم آن و حاشیههای پس از چاپ کتاب توضیحاتی داده است که در ادامه گزیده ای از این گفتگو را میخوانید:
- من چیزهایی که در زندگی با امام(ره) از نزدیک دیدم صادقانه نقل کردم و در بیان این خاطرات قصد خاصی نداشتم. هدفم تنها بیان صادقانه خاطرات بود و شاید صداقت این خاطرات باعث جذب خوانندگان به این کتاب شده است.
- ۱۰ سال قبل از چاپ کتاب دفتر حفظ و نشر آثار امام با من مصاحبههای ترتیب دادند که بعدا این مصاحبهها مکتوب و برای بازبینی به من تحویل داده شد. این مصاحبهها را که به زبان گفتاری پیاده شده بود به شیوه نوشتاری برگرداندم و به موسسه برای چاپ تحویل دادم که در کتابی با نام «اقلیم خاطرت» منتشر شد.جلد دوم کتاب نیز تقریبا رو به اتمام است یعنی تمام مصاحبهها انجام شده و متن مصاحبه نیز پیاده شده است تنها باید فراغتی رخ دهد تا متن مصاحبهها را بازبینی و اصلاح کنم که این کار در آینده انجام خواهد شد.
- در بیان رابطهها صداقت داشتم و حب و بغضی در میان نبود آنچه را که در این رابطهها از نزدیک دیدم در کتاب بیان کردم. بعضی ایراد گرفتند که چرا در این کتاب از چهرههای مطرح و سیاستمداران ایرانی یاد نکردید؟ من تاریخ انقلاب اسلامی ننوشتم شخصیتهایی را که دیدم و از نزدیک با آنها آشنا بودم در این کتاب آوردهام و نسبت به کسی حب و بغض نداشتم در این کتاب درباره افرادی که در کنار ما و زندگی ما حضور داشتند، مطالبی گنجانده شده است.
- بعضی افراد بعد از چاپ کتاب گفتند در کتاب به افرادی اشاره شده است که شما توجه نکردید که اینها بعدا چه کردند؟! در پاسخ به این پرسش گفتم من آنچه را دیدم نوشتم و درباره آینده افراد علم غیب نداشتم.
بخشی از کتاب «اقلیم خاطرات»
در بخشی از این کتاب درباره مطالعه کتابهای مختلف از چهرهها و نویسندگان آن روزها از سوی امام میخوانیم: «در اتاق پائین کتابهای گوناگون و تازه تالیف شده نیز کنار دست امام بود که بیشتر طلبههای جوان و دانشجویان انجمنهای اسلامی اروپا و آمریکا برای ایشان ارسال میکردند و ایشان آنها را با برنامه در ساعات معین مطالعه میکردند.
آنچه از این کتابها به خاطر دارم، عبارتند از: «فارسی شکر است» از جمالزاده، «طلوع انفجار، افضل الجهاد» (نامه سرگشاده به شاه) از علیاصغر حاج سیدجوادی و کتابهایی که از طرف دانشجویان انجمنهای اسلامی تدوین شده بود. «تفسیر سوره انفال» نوشته سازمان مجاهدین خلق همچنین آثاری از جلال آلاحمد و دکتر شریعتی. در آن زمان - موقع تبعید امام به نجف - من مشغول مطالعه رمان «شوهر آهو خانم» نوشته علیمحمد افغانی بودم. امام از من خواستند هنگامی که آن را نمیخوانم در دسترس ایشان قرار دهم. جالب اینکه هنوز من آن را به پایان نرسانده بودم که امام تمام آن را خواندند.»
ارسال نظر