زندگي صدام از زبان معشوقه يونانياش
"پاريسولا لامپسوس"، معشوقه يوناني صدام براي اولين بار در يك گفتوگوي مطبوعاتي گفت: زماني كه صدام در كنار من بود، احساس هيجان ميكردم. ما بعضا با يكديگر غذا ميخورديم و اسبسواري ميكرديم.
به نقل از خبرگزاري النخيل، "پاريسولا لامپسوس"، معشوقه يوناني صدام براي اولين بار در يك گفتوگوي مطبوعاتي گفت: زماني كه صدام در كنار من بود، احساس هيجان ميكردم. ما بعضا با يكديگر غذا ميخورديم و اسبسواري ميكرديم.
معشوقه يوناني صدام كه به مدت ۳۰ سال با وي زندگي كرده در ۱۶ سالگي براي اولين بار در يك مراسم در بغداد با صدام ملاقات كرد.
لامپسوس در اين باره گفته است: زماني كه براي اولين بار صدام را ديدم، نميدانستم كه چه كسي است، اما زماني كه او را شناختم ابتدا احساس ترس كردم. در آن زمان ما همديگر را دوست داشتيم، اما پدرم كه يك تاجر يوناني مقيم عراق بود، با عشق ما مخالف بود به همين دليل من را به يونان فرستاد و در آنجا ازدواج كردم تا از صدام دور باشم.
اين مساله نتوانست لامپسوس را از صدام جدا كند و وي بعد از چند ماه به بغداد بازگشته و تصميم ميگيرد كه صدام جزئي از زندگياش باشد.
لامپسوس ميگويد: صدام يك اتاق در قصر پر از هديه و لباس به من داده بود. او مجبور نبود فردي را به كاري وادار كند، ترسناك بود به طوري كه جرات نه گفتن به او را نداشتيد. من بخشي از كلكسيون زنانش بودم. صدام سه زن رسمي و پنج معشوقه داشت. من هرگز نتوانستم او را ترك كنم. بارها از او خواستم به من اجازه دهد كه بروم اما به صورتي جدي به من نگاه ميكرد و ميگفت تو همين جا در بغداد ميميري!
به گفته يك كارشناس هلندي امور عراق، به رغم ترديدهاي زيادي كه درباره واقعيت داستان لامپسوس وجود دارد، چيزي كه در كتاب خاطرات وي مشاهده ميشود، رعب و وحشتي است كه نزديكان صدام همواره از وي داشتهاند. تمام اطرافيان صدام همواره نگران زندگيشان بودند، چراكه زندگي آنها به تصميم و تصور صدام، فرزندان و نگهبانانش از آنها بستگي داشت.
اين كارشناس ميافزايد: صدام و پسرانش از هيچگونه اعمال فشاري بر زنان و خانوادههايشان براي وادار كردن آنها به برقراري روابط جنسي با آنها ابا نداشتند.
اظهارات اين كارشناس هلندي، كاملا با آنچه در كتاب خاطرات لامپسوس آمده، مطابقت دارد.
در ترجمه اين كتاب كه در يك مجله سوئدي منتشر شده، لامپسوس گفته است: بعد از ازدواج من، صدام بر زندگي خانوادگي من با همسر ثروتمند ارمنيالاصلم تسلط كامل داشت و كم كم بر املاك و خانهام به طور كامل تسلط يافت تا اينكه همسرم ناپديد شد و صدام خود را به من نزديك كرد.
لامپسوس به تلويزيون هلند گفته است: زماني كه عدي، پسر صدام به دخترم تجاوز كرد، دست بسته ايستاده بودم و به خاطر ترس از صدام و پسرش جرات نداشتم كاري انجام دهم.
خالد سليمان، يك كارشناس عراقي در موسسه "الذاكره" عراق ميگويد: اين زن منبع اطلاعاتي مهمي است و بعيد نيست سازمان اطلاعات در راستاي جمعآوري اطلاعات با لامپسوس تماس بگيرد.
به كمك مخالفان عراقي لامپسوس در سال ۲۰۰۱ به همراه دخترش به طور مخفيانه از عراق گريخت و در سوئد مستقر شد.
به گفته اين كارشناس عراقي، داستان لامپسوس براي بررسي شخصيت صدام و روابطش با زنان بسيار مهم است. صدام يك ديكتاتور و خونخوار بود.
منبع: ایسنا
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
لعنت الله علیه