یک کافه، یک شهر، یک عالمه عشقِ نمایش
مجموعه تئاتر شهر با یک سالن در همان ۷ بهمن ۱۳۵۱ با حضور شاه و همسرش و اجرای نمایش «باغ آلبالو»ی چخوف با ترجمه سیمین دانشور و به کارگردانی آربی آوانسیان و بازی گروه بازیگران شهر بهطور رسمی افتتاح شد.
روزنامه همشهری - فرزانه ابراهیمزاده: «از کافه شهرداری سابق تا تئاتر ۷۰۰ نفره شهر»؛ این تیتر فرعی در حاشیه تصویر ماکت سالن تازه تئاتر تهران در صفحههای میانی شماره ۱۴۰۱۱ روزنامه اطلاعات شنبه هفتم بهمن ۱۳۵۱ خبر از افتتاح ساختمانی استوانهای شکل داشت که چند سالی میشد در حال ساخت بود و بهجای ساختمان قریب به ۴۰ ساله کافه شهرداری بالا رفت؛ استوانهای که از لحظه افتتاح تبدیل به قلب تپنده تئاتر کشور شد؛ «تئاتر شهر».
مجموعه تئاتر شهر با یک سالن در همان ۷ بهمن ۱۳۵۱ با حضور شاه و همسرش و اجرای نمایش «باغ آلبالو»ی چخوف با ترجمه سیمین دانشور و به کارگردانی آربی آوانسیان و بازی گروه بازیگران شهر بهطور رسمی افتتاح شد.
باغ آلبالو آنطور که آربی آوانسیان چند سال پیش در گفتوگویی اشاره کرد، نمایش آمادهای بود که پیش از این بهصورت بسیار متفاوت و مدرن در مجموعه باغ فردوس که در آن زمان در دست وزارت فرهنگ و هنر بود به اجرا رسید. بازیگران این نمایش از شاخصترین بازیگران تئاتر آن زمان و از اعضای کارگاه نمایش بودند. نقش رانوسکیا را فهیمه راستکار بازی میکرد و سوسن تسلیمی (آنیا)، پرویز پورحسینی (ترومیوف)، داریوش فرهنگ (گایف)، مهدی هاشمی (فیرز) و مهوش افشارنیا (دونیاشا) دیگر بازیگران آن بودند.
داستان این ساختمان استوانهای و زمین آن در چهارراه ولیعصر فعلی، پیشتر از به زمینخوردن کلنگ آن و طراحیاش توسط علیسردارافخمی آغاز شد. پس از آنکه به دستور رضاخان، خندق شمالی شهر پر شد و خیابان انقلاب فعلی مورد استفاده قرار گرفت، در این زمین کافهای به نام شهرداری ساختند. از کافه شهرداری فقط چند عکس سیاه و سفید بیکیفیت و ماجراهایی که فروغ فرخزاد در خاطراتش گفته، باقی مانده است و بس. کافهای که در تهران رو به گسترش بود، خیلی زود از رونق افتاد و شهرداری پایتخت به این تصمیم رسید که آن را تخریب کند و جایش یک هتل بزرگ بسازد. با توجه به اختلافات حقوقی بین شهرداری و کسانی که بخشهای کافه شهرداری را تصاحب کرده بودند، ساخت هتل منتفی شد و این کافه چند سالی متروک ماند.
ازسوی دیگر پس از افتتاح تئاتر سنگلج، هنرمندان سبکهای دیگر تئاتر هم خواستار سالنهای نمایش دیگری در تهران شدند. این نکتهای است که در خبر افتتاح تئاتر شهر، در همان نسخه یادشده روزنامه اطلاعات هم به آن اشاره شده است؛ «ضرورت بنای تئاتر شهر که هماکنون بزرگترین سالن نمایش است از مدتها قبل احساس میشد. پس از تالار ۲۵ شهریور (سنگلج) که تاکنون به اجرای نمایشنامههای ایرانی اختصاص یافته است و تالار موزه که کمتر از آن استفاده میشود، تئاتر شهر به جهت ظرفیت و موقعیت محلی میتواند برای شهر بزرگ تهران یک سالن ارزشمند باشد.»
ایده ساخت تئاتر شهر در سال۴۶ جدی شد و سازمان رادیو و تلویزیون ملی ساخت آن را بهعهده گرفت. این سازمان با شهرداری برای ساخت این سالن در محل کافه شهرداری که درست در مرکز تهران و نزدیک دانشگاه تهران بود به تفاهم رسیدند. به اعتقاد نویسنده روزنامه اطلاعات؛ «انتخاب محل کافه شهرداری سابق برای بنای تئاتر شهر با امکاناتی که برای آسایش بیننده تئاتر فراهم شده است، چه از نظر مکان و چه از نظر موقعیت تئاتر که در مسیر عامه مردم است، بیمطالعه و اندیشه قبلی بوده است.»
کار طراحی این سالن را به علیسردار افخمی سپردند و با نظارت بیژن انصاری ساخت آن آغاز شد. علیسردار افخمی یکی از مهندسان نوگرای دهه ۴۰ بود. معماران نئوکلاسیک آن زمان در طراحی ساختمان، از آثار معماری ایرانی بهره میگرفتند. سردار افخمی هم با تلفیق برج طغرل و معماری ایلخانی و ستونهای قرینه تختجمشید، نمای بیرونی سالن تئاترشهر را طراحی کرد و در این بین نیمنگاهی هم به معماری پانتئون و کولوسئوم رومی داشت.
مساحت بستر طرح بنای تئاتر شهر ۳۰۰۰ مترمربع و مساحت زیربنای آن ۵۶۰۰ مترمربع است. با توجه به پلان دایرهای شکل این بنا، قطر تقریبی بدنه آن ۳۴ متر و ارتفاع سازه ۱۵ متر از سطح زمین است. فضای خارجی نیز براساس نیاز تئاتر برای اجرای نمایشهای خیابانی و آیینی طراحی شد و دوسن روباز دارد. نکته مهم در طراحی تئاتر شهر این است که این ساختمان بدون هیچ حصار و ورودیای طراحی شده و یکی از معدود ساختمانهایی است که فضای خارجیاش با فضای عمومی که پارک دانشجو باشد، یکی است. این مجموعه در ابتدا فقط سالن اصلی که بهصورت نعلی شکل است را با گنجایش ۵۷۹ نفر داشت و بعدتر یک سالن کوچک در طبقه دوم با ظرفیت ۱۲۰ نفر به آن اضافه شد.
همزمان با ساخت تئاتر شهر، شهرداری زمینی که در شرق آن قرارداشت را نیز تبدیل به پارک کرد. سالها بود که در زمینهای کنار کافه شهرداری، زاغهنشینان مهاجری از اطراف و اکناف کشور، خانه کردهبودند. با اجرای قانون انتقال زاغهنشینان به حومه شهر در نیمه دهه ۴۰، قرار شد تا در این زمین پاتوقی برای دانشجویان درست شود.
بیژن صفاری، استاد دانشکده هنرهای تزئینی و مشاور سازمان رادیو و تلویزیون برای طراحی این پارک دعوت شد. او طرحی متناسب با فضای منطقه و مناسب دانشجویان برای پارک ارائه داد. نام این پارک بهدلیل قرارگرفتن در حاشیه خیابان ولیعصر که در آن زمان پهلوی نام داشت را پارک پهلوی گذاشتند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بهخاطر نزدیکی به چهار دانشگاه اصلی در تهران به پارک دانشجو تغییر نام داد.
مدیریت تئاتر شهر در سال ۱۳۵۲ با تصمیم رضا قطبی، رئیس سازمان رادیو و تلویزیون به دکتر علی رفیعی سپرده شد. دکتر رفیعی نظم خوبی در مجموعه بهوجود آورد، اما بعد از اجرای نمایش «کابوسها و خاطرات جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقیخان فراهانی» مجبور به استعفا شد.
تئاتر شهر با همان تک سالن اصلی به فعالیت خود ادامه میداد تا آنکه در آبان ۱۳۵۶ در زیرزمین شمال شرقی آن تالار مدرنی با عنوان چهارسو با نمایشی از آربی آوانسیان و بازی فردوس کاویانی، سوسن تسلیمی و صدرالدینزاهد افتتاح شد. یکی دو سال بعد در بخش جنوبی نیز سالن قشقایی برای اجرای نمایشهای آیینی سنتی به بهرهبرداری رسید. این سالن سوم به یاد شهید حسین قشقایی که در جریان پیروزی انقلاب به شهادت رسید، نامگذاری شد.
در سالهای بعدی سالن دیگری به اسم سایه نیز به مجموعه تالارهای تئاتر شهر افزوده شد تا این مجموعه دارای ۵ سالن شود. کمبود فضاهای نمایشی در سالهای بعد، ۲ سالن دیگر هم به مجموعه اضافه کرد. آتشسوزی سال۸۴ در تالار خورشید و پس از آن فروریختن ورودی تالار قشقایی، گودبرداری برای ساخت یک بنا در محل پارکینگ تئاترشهر و نزدیک به سازه اصلی در زمان شهرداری محمود احمدینژاد و عبور دو خط ۳ و ۴ متروی تهران از زیرمجموعه تئاتر شهر باعث شد تا این ساختمان با مشکلات جدیای روبهرو شود.
بنایی با تعدد رفتوآمد و افزودهشدن سازههای اضافی و عدممرمت در این سالها باعث افت ساختمان تئاتر شهر شد و آن را آسیبپذیر کرد. برای همین تئاترشهر در سال۸۶ برای چندماه تعطیل و بازسازی آن آغاز شد. بازسازی سالن اصلی و چهارسو خیلی زود به پایان رسید، اما بازسازی تالار قشقایی با توجه به مشکلاتی که از ساختوساز مسجد جامع ولیعصر ایجادشد زمان بیشتری برد. در بازگشایی تئاتر شهر سالن شماره ۲، کارگاه نمایش و تالار خورشید حذف شدند و مجموعه با ۴ سالن بهکار خود ادامه داد تا همچنان قلب تپنده تئاتر ایران باشد. هماکنون تئاتر شهر ۴ سالن اصلی، چهارسو، سایه و قشقایی و روزگاری پرفراز و نشیب دارد؛ روزگاری که همچنان این مجموعه بدون دروازه را بهعنوان قلب تئاتر شهر و کشور فعال نگه میدارد.
ارسال نظر