بهزاد فراهانی؛ معترضی که در همهجا حضور دارد
اینروزها بهزاد فراهانی بار دیگر پررنگ شده. حضور در سریال سوجان، گفتوگو با روزنامه شرق و دیده شدن در افتتاحیه جشنواره تئاتر فجر، همه و همه او را به خبرها بازگرداندهاند.
برترینها: اینروزها بهزاد فراهانی بار دیگر پررنگ شده. حضور در سریال سوجان، گفتوگو با روزنامه شرق و دیده شدن در افتتاحیه جشنواره تئاتر فجر، همه و همه او را به خبرها بازگرداندهاند. فراهانی فرازوفرودهای بیشماری در زندگیاش تجربه کرده، اما به گفته خودش و البته مشاهدات ما مخاطبانش، هیچگاه از اصول ذهنی خود عدول نکرده است. او هنوز خود را یک سوسیالیست میداند و میگوید تا زمانی که خلقهای محروم از فلاکت بیرون نیامدهاند و عدالت طبقاتی حکمفرما نشده است، از هیچ چیز جز سوسیالیسم نمیشود سخن گفت. فارغ از قضاوت سیاسی و تاریخی این سخن، او هنوز پای باور پنجاه سال پیشش ایستاده است.
مردی که از چپ بودن خسته نمیشود
خودش میگوید: "من از جنبش چریکی به بچههای شــورای نویســندگان یا به عبارتی حزب پیوسته بودم. در حزب کارهای نبودم، اما در شورای نویسندگان کارهای بودم. منتها بوی باروت و کلاشینکف بیشتر به دماغم ســازگار بود. ما تنها گروه تئاتری ایرانزمین بودیم که همه چپ بودیم. پشیمان هم نیستم. مگر فاصله طبقاتی در کشور حل شده؟ اگر حل شده پشیمانم... خب شکست خوردیم... بزرگتر از ما شکست خوردند. انقلاب ۱۹۰۵ روسیه را در نظر بگیرید، گردنکلفتی مثل لنین شکست خورد. این مبارزه اجتماعی است و فراز و نشیب دارد."
البته که آدمهایی مثل فراهانی کم نیستند. آنها همیشه به وضعیت موجود معترضند. شاید تنها فرق فراهانی با بقیه این است که او مسلکش را در هر تریبونی فریاد میزند و درباره این از کسی ابایی ندارد. اما انگار مشخص نیست آرمانشهر او کجاست؟ کدام جامعه سوسیالیستی توانسته مردمش را اقناع کند؟ کاش به این هم پاسخ میدادید آقای فراهانی عزیز.
الان بگویید پدر گلشیفته هستم
اما گفتوگوی تازهاش با شرق هم نکات جالبی دارد. بهزاد فراهانی حالا با جرئت به تعریف از دخترش گلشیفته زبان باز میکند. شاید طی تمام این سالها به خاطر مواضع گلشیفته تحت فشار هم بوده اما امروز میگوید که گلشیفته در پاریش از تهران مشهور تر است. اما خب نکتهای که وجود دارد درباره خود گلشیفته و کاراکتریست که طی این سالها بیشتر تحت اتفاقات سیاسی، تحت تاثیر قرار گرفته.
در واقع گلشیفته فراهانی از قله محبوبیتی که طی یک دهه تجربه کرده بود به واسطه برخی مسائل و موضعگیریها و همراهی با اکتیویستهای چپگرا فاصله گرفته و حالا حتی در بین برخی از گروههای اپوزیسیون هم به عنوان یک چهره قابل اتکا به نظر نمیرسد.
او نمیخواهد اسطوره شود
اما درباره بهزاد فراهانی میتوان گفت که علیرغم همدوره بودن با بزرگانی چون نصیریان، مشایخی و حتی انتظامی هیچوقت نخواست که در سینمای ایران اسطوره شود. در واقع او در سینما مسیر شهرت را طی نکرد و شاید اصلا آثار تلویزیونیاش او را بیشتر مطرح کنند. البته که درباره تئاتر چون مدیمی کمتر دیده شده است قضیه به طور کلی فرق نمیکند.
بهزاد فراهانی در فوتبال، سیاست و هنر توامان حضور داشته. در واقع خیلی از آنهایی که امروز از بزرگان هنرهای نمایشی ما هستند کاری با سیاست و مسائل این چنین نداشتند و تمرکزشان معطوف به تئاتر و سینما بوده. در واقع شاید تفکری که زندگی بهزاد فراهانی از آن الهام گرفته اجازه نداده تا او علیرغم نیم قرن فعالیت هنری، قله را لمس کند و البته که هر کسی اندازهاش را خودش تعیین میکند. به هر زندگی فراز و فرودهای بسیار دارد.
نظر کاربران
اینم دلش به بچه هایش خوشه،کاری نداشته باشید.
عالیه
کاش کمتر حرف مفت بزنه
حزب باد
مردان نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که که نامش به نکویی نبرند.