داود عابدينزاده يکي از استعدادهايي بود که محمد بنا، معمار نسل طلايي کشتي فرنگي ايران، او را کشف کرد. سال ٢٠٠٥ بود که او به همراه حميد سوريان، مدال طلاي مسابقات جوانان جهان را به دست آورد.
روزنامه شرق: داود عابدينزاده يکي از استعدادهايي بود که محمد بنا، معمار نسل طلايي کشتي فرنگي ايران، او را کشف کرد. سال ٢٠٠٥ بود که او به همراه حميد سوريان، مدال طلاي مسابقات جوانان جهان را به دست آورد. عابدينزاده در حالي با اين قهرماني نويد ظهور يک پديده و ستاره درخشان را در اين رشته داده بود که همه انتظار درخششي مشابه با سوريان را از او داشتند. در شرايطي که اين مدال طلا سرآغازي براي افسانهايشدن سوريان شد؛ اما افتخارآفريني اين فرنگيکار شهرياري در ميادين بينالمللي ادامهدار نشد و نتوانست آنطور که بايد انتظارات را در تيم ملي بزرگسالان هم برآورده کند. روزهاي خوب عابدينزاده بعد از قهرماني در جهان محدود به سال ٢٠٠٦ بود؛ جايي که نقره جوانان جهان را گرفت. قهرمان بزرگسالان آسيا شد و در بازيهاي آسيايي ٢٠٠٦ به نايبقهرماني رسيد. مدال برنز آسيا در سال ٢٠١٠ آخرين عنواني بود که اين فرنگيکار وزن ٨٤ کيلوگرم از آنِ خود کرد.
عابدينزاده در تمام سالهاي حضورش در اردوهاي تيمهاي ملي فرنگي چند بار تا يکقدمي بازگشت به اوج هم پيش رفت؛ ولي در ميادين جهاني به توفيقي نرسيد. پشتخطماندن او در اين چند سال اخير حتي باعث شد تا زمزمههايي درباره مهاجرت او به جمهوري آذربايجان هم شنيده شود. بااينحال قهرمان کشتي فرنگي آسيا مدتهاست از تيم ملي دور است در ٣١سالگي راه ديگري را براي ادامه حضورش در ورزش قهرماني در پي گرفته است. راهي که اميرعلي اکبري، ديگر فرنگيکار دورمانده از تيم ملي به او نشان داده است.امیرعلي اکبري، قهرماني اسبق جهان که به دليل انجام دوپينگ مادامالعمر از حضور در همه ميادين بينالمللي اين رشته محروم شد، دو، سه سالي است که در رشته «اماماي»، ورزش هنرهاي رزمي فعاليت ميکند. او که حالا به يکي از چهرههاي صاحبنام در اين رشته تبديل شده، چند ماهي است که به همتيمي قديمي خود تمرين و مشاوره ميدهد. عابدينزاده در گفتوگو با «شرق» از ورودش به «اماماي» ميگويد: «دليلي که باعث شد تا به رشته «اماماي» ورود کنم، اميرعلي اکبري، رفيق و همتيمي ١٥، ١٦سالهام بود. بعد از آن که امير وارد «اماماي» شد، نگاه من هم به اين رشته
خريدارانهتر شد. اينکه ميديدم مثل او ميتوانم دوباره به دنياي قهرماني برگردم و در ورزشي فعاليت کنم که با فنون کشتي سروکار دارد، خيلي برايم خوشايند بود.
من عاشق کشتي هستم و هرگز نميخواهم از آن دور باشم. ورزشکارها به جز مرگ طبيعيشان مرگ ديگري هم دارند. آن مرگ زماني است که ديگر نميتوانند رقابت کنند و براي هميشه کنار ميروند. من نميخواهم به اين زوديها از صحنه اين رقابت خارج بشوم. با ورود به اين رشته توانستم از احساس کسوتي که به کشتي فرنگي دارم، هم راحت شوم. امير با کمکها و مشاورههايي که به من داد، يک تولد دوباره به من داد. عمر ورزشيام را تمديد کرد. او فرصتي به من داد که يک بار ديگر تواناييهاي خودم را بيازمايم. امير يک سال از من کوچکتر است؛ اما مثل يک برادر بزرگتر تجربياتش را در اين ورزش در اختيار من گذاشته است. البته بايد از آقايان استکي، علايي، بختياري و شاملو هم که مربيام در بخشهاي مختلف بودند، تشکر ويژه کنم».
مخالفت وزارت ورزش
«ورزش «اماماي» در حالي چند سالي است در بين جوانان ايراني محبوبيت زيادي پيدا کرده که يکي از عمدهترين دلايل اين محبوبيت به حضور اميرعلي اکبري، قهرمان سابق کشتي فرنگي جهان، در اين رشته ورزشي برميگردد. ورزشي که البته وزارت ورزش و جوانان به دليل نوع مبارزاتش که آن را خشونت مينامند، بهشدت با آن مخالف است. اين وزارتخانه در نامهاي به فدراسيونهاي ورزشهاي رزمي که متولي اصلي آن است، هرگونه فعاليت در اين رشته رزمي را ممنوع اعلام کرده است. بااينحال در اين شرايط خيلي از مبارزان «اماماي» در داخل کشور در باشگاههاي خصوصي در اين زمينه فعاليت ميکنند و به صورت شخصي در مسابقات اين رشته هم شرکت ميکنند.عابدينزاده در واکنش به اينکه «اماماي» ورزش خشونتآميزي است، ميگويد: «مردم و مسئولان چون در اين رشته خون ميبينند، فکر ميکنند ورزش خشني است؛ اما بايد بگويم که ظرافتهاي «اماماي» شايد ١٠ برابر ورزش کشتي باشد.
روز اول خود من همين نگرش را داشتم؛ اما تا وقتي وارد آن نشوي، نميتواني آن را حس کني. اتفاقا «اماماي» يک ورزش حرفهاي است که بايد نگاه حرفهاي به آن داشته باشي. اگر غيرازاين باشد، نميتواني در آن موفق شوي. متأسفانه همين ديدگاه مسئولان و متعاقب آن، نبود اطلاعرساني از اخبار مسابقات اين ورزش و معرفينکردن درست اين رشته از سوي رسانهها، باعث شده تا مردم ذهنيت خوبي درباره «اماماي» نداشته باشند. اين در حالي است که «اماماي» جزء يکي از ورزشهاي اصلي کشورهاي خارجي است که به آن اهميت ويژه ميدهند و مسابقات بينالمللي براي آن برگزار ميکنند».آخرين حضور داوود عابدينزاده روي تشک کشتي، سال گذشته در رقابتهاي جام باشگاههاي جهان بود. جايي که با برتري او برابر حريف ترک تيم سينا صنعت ايذه به مقام قهرماني اين مسابقات رسيد.فرنگيکار سابق تيم ملي در وزن ٨٤ و ٧٤ کيلوگرم، رسما حرفي از خداحافظي از دنياي کشتي نزده؛ اما بعيد است با بالارفتن سنش ديگر جايي در تيم ملي فرنگي ايران داشته باشد.
ضمن اينکه حضور در ورزش «اماماي» هم شور و هيجاني به زندگي او داده که بيشتر ميخواهد روي اين موضوع تمرکز کند: «من هيچوقت خداحافظي نکردم. دو هفته بعد از مسابقات جام باشگاههاي جهان، يک جام اوپن بود که من نتوانستم در آن شرکت کنم؛ چون بايد دوباره وزن زيادي کم ميکردم. من نميخواهم تصميمهاي شوراي فني کشتي فرنگي و مسئولان فدراسيون را به چالش بکشم؛ اما آن زمان اتفاقات جالبي نيفتاد و من را اعزام نکردند و نتوانستم در تيم ملي باشم. متأسفانه در ورزش کشتي شرايط به اين شکل است که ديگران برايت تصميم ميگيرند. من سالها عمرم را در اين ورزش گذاشتم و سختي زيادي تحمل کردم؛ اما عمرم الکي رفت. در کشتي اعمال سليقهها و انتصابها، نميگذارند آن طور که بايد نتيجه بگيري». داوود عابدينزاده تا اواخر سال بايد اولين حضورش را در مسابقات بينالمللي «اماماي» تجربه کند. او دو ماه گذشته را در يکي از کمپهاي مختص اين رشته در تايلند تمرين کرده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر