نه شیرم، نه غول، من امیر علیام!
من نه غولم؛ نه شیرم نه پلنگ. من امیر علی هستم و دوست دارم که با همین عنوان مرا صدا کنند.
گفتوگو از: محسن وظیفه، آزاده پیراکوه، محسن آجرلو و رضا عباسپور
برنامهات چیست، در همین رقابتها میمانی یا به «یو اف سی» میروی؟
باید پیشنهادهایم را بررسی کنم. شرایطم الان به گونهای نیست که اگر به یو اف سی بروم، بخواهم خاک بخورم چون خاکم را اینجا خوردهام. اگر چیزی که مد نظر ما است را در یو اف سی تامین بکنند، ما به این رقابتها میرویم در غیر این صورت، اگر پیشنهادها خوب نباشد، ترجیح میدهم نروم. به این حرف اعتقاد دارم که اگر در ده کدخدا باشی، بهتر از این است که در شهر کارمند باشی. من اینجا زجرها را کشیدهام و خاکها را خورده ام. شاید نیاز باشد یکم دیگر در این سطح بمانم و سپس با پیشنهادهای خوب راهی یو اف سی شوم.
هنوز برنامهریزی نکردهای؟
نه. فعلا زمان استراحت است. زمانش که برسد، پیشنهادها را میخوانم و بهترین را انتخاب میکنم.
در ژاپن با مسوولان رایزین، مذاکرهای داشتی تا در این رقابتها بمانی؟
رییس رایزین، همین اواخر مصاحبهای کرده و گفته که من عاشق امیر هستم و هر طور شده، نگهش میدارم اما باید ببینیم قراردادی که میفرستند چه میگوید. محبت که برای من چیزی نمیشود. البته این را میدانم که قطعا پیشنهاد ژاپن از همه جا قویتر است. ولی اگر بشود از لحاظ سطح فنی خودم را ارتقا دهم و با یک شرایط نرمال و منطقی به یو اف سی بروم، خب این برایم بهتر است اما اگر پیشنهاد خوبی نرسد، در همین لیگ میمانم.
در مورد تفاوت این دو مسابقه صحبت میکنی.
رایزین و یو اف سی، مثل لیگ فوتبال میمانند. مثلا یو اف سی مثل لیگ برترانگلیس است و رایزین شبیه بوندسلیگای آلمان. هر دو برای خود اعتبار و آوازهای دارند اما رایزین در رده دوم قرار دارد. مثل این میماند که شما بازیکن فوتبال هستی و میخواهی از لیگ ایران به اروپا بروی. اختلافش در این سطح است و خب با این شرایط همه میگویند لیگ اروپا بهتر است اما یک وقتی هست که در لیگ ایران ۵ میلیارد تومان به شما میدهند اما در لیگ اروپا یک میلیارد. خب منطقیاش این است که بمانی و پول بیشتر را بگیری و در جایی بازی کنی که شناختهتر هستی. درست است که آنجا اروپاست اما این پول خوب، توجه و شناخته بودن را رها نمیکنی تا ذخیره یک بازیکن در لیگ اروپا شوی.
با این حساب اگر هم بخواهی بروی، شاید صبر کنی و دو سه سال دیگر بروی.
عاقلانهاش این است که یک سال دیگر صبر کنم تا شناختهتر شوم و یو اف سی پیشنهادهای بهتری به من بدهد. البته این را میدانم که چون یو افسی بالاترین سطح مسابقات را دارد، ارزشش را دارد که با پیشنهاد کمی کمتر از رایزین، به این مسابقهها بروم و خاک بخورم اما نه اینکه از صفر شروع کنم.
شرط حضور در این رقابتها چیست؟
مبارز باید به یک سطحی رسیده باشد تا دعوت شود. در هر وزن ۴۰- ۵۰ نفر حضور دارند که اگر هر کدامشان به ردهای بالاتر از ۳۰ برسند، خودشان دنبال مبارز میآیند.
یک مبارز خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
کشتیگیر بودن با مبارز بودن، زمین تا آسمان متفاوت است. در کشتی هر چقدر سفت تر، گردن کلفتتر و سختتر باشی، میتوانی موفقتر باشی اما در مبارزه، یک مبارز خوب باید همزمان در ۴ - ۵ رشته خیلی خوب باشد. یعنی سرپا زدنش، قدرت دستش و... خوب باشد. ضمن اینکه هر چقدر بدنش منعطفتر باشد، موفقتر خواهد بود. پس یک مبارز در این رقابتها اگر بوکس خوبی داشته باشد، جوجیتسو خوبی داشته باشد اما کشتی را بلد نباشد، ظرف دو دقیقه شکست میخورد. بنابراین کسی که وارد این رشته میشود، باید در جوجیتسو، کیک بوکسینگ، بوکس و کشتی، خوب باشد. مثلا اگر قهرمان یک رشته، ۱۰۰ هست، یک مبارز باید در این رشته حداقل ۵۰ باشد تا همه اینها را با هم ترکیب کند و نتیجه بگیرد. من در یک سال اول تمرین میکردم تا فقط استایلم را عوض کنم و بتوانم خودم را از کشتی بیرون بکشم و به مبارزه نزدیک کنم. برای دو، سه مسابقه اول آنقدر تمرین میکردم که هنگام مسابقه تمرین زده میشدم و بدنم نمیکشید. در بازی اول بدنم خالی کرد و همین موضوع برای من یک تجربه خوب شد که چطور باید آماده شوم و تمرین کنم چون کاملا با کشتی متفاوت است. آنموقع که کشتی کار میکردم، آنقدر تمرین میکردم که بعد از تمرین باید ۴ نفر مرا میبردند اما در مبارزه اینطور نیست. باید قدرت هوازی را بالا ببری. باید ذخیره انرژی را طوری یاد بگیری که بتوانی نیرویت را در ۳ تا ۵ دقیقه تقسیم کنی. آنهم در شرایطی که در آن ۱۵ دقیقه مغزت جواب بدهد. یعنی هم سرعتت را حفظ کنی و هم تکنیکات را. کنترل همه اینها سخت است و برنامهریزی زیادی میطلبد.
خب شما که دو دقیقهای مبارزه را تمام میکنی و نمیگذاری کار به تقسیم نیرو برسد(باخنده)
دو مسابقه ۱۰ دقیقهای داشتم.
اما این حریف آمریکایی را که خیلی خوب بردی. آنهم در شرایطی که خیلی برایتان کری خوانده بود.
آمریکاییها زیاد حرف میزنند. این برد خیلی برایم اهمیت داشت چون همه میگفتند کشتیگیر است و با فنون کشتی میبرد. میخواستم طوری تغییر کرده باشم که بتوانم پاسخ منتقدانم را بدهم.
در اینجا یا در سطح بینالمللی؟
همه کسانی که مبارزه را پیگیری میکنند. ضمن اینکه این تغییر رویه، روی قراردادهای بعدیام تاثیر دارد.
کلا دوست نداری به کشتی وصل شوی.
نه اینطور نیست. خودم را از ریشهام که نمیتوانم جدا کنم اما دلم نمیخواهد در مبارزه بگویند که فقط به خاطر فنون کشتی میبرم. در چهار پنج مسابقه اول، حریفانم بوکسور بودند و من مجبور بودم از فنون کشتی استفاده کنم تا برنده شوم اما در این مدت روی بوکس هم کار کردم و با توجه به اینکه حریف آمریکاییام بوکسور نبود، گفتم تا جایی که میتوانم از بوکس استفاده کنم تا تصویر قبلی را از بین ببرم.
این رشته با کشتی کچ چه تفاوتهایی دارد؛ به نظر میرسد در MMA همه چیز واقعیتر است.
چه در بوکس حرفهای و چه در همین مسابقات، فاکتور اولی که باید رعایت شود، نمایش (شو آف) است چون اگر شو نداشته باشد؛ تماشاچی ندارد، حامی مالی ندارد و در نهایت میشود آماتور. حالا فرق این رشته با کشتی کچ این است که در کشتی کج تا آخر همه چیز شو میماند اما ما در طول مسابقه و روی رینگ، چیزی به نمایش نداریم و همه چیز واقعی است. اینجا برای بردها و باختها سناریویی نوشته نمیشود.
اینکه مبارز چقدر بتواند «شو» خوبی داشته باشد، در قراردادها تاثیر دارد؟
۱۰۰ درصد. ما مبارزی داریم که سالی ۵۰ میلیون دلار درآمد دارد، فرد دیگری را هم داریم که سالی ۴ میلیون دلار درآمد دارد آنهم در شرایطی که از لحاظ فنی از نفر اول بهتر است اما نکته اینجاست که کری خواندن، سر و صدا کردن و حاشیههای نفر اول باعث شده هر روز مبلغ قراردادش بالاتر برود. اینکه اینجا سرت را مثل پهلوانها پایین بیندازی و بی حاشیه کارت را انجام دهی، هیچ نتیجهای نمیگیری چون باید بتوانی تماشاچی جذب کنی.
برای همین در وزنکشی مسابقه آخرتان، مقابل حریف آمریکایی، آن رفتارها را انجام دادی؟
آن حریف خیلی برایم کری خوانده بود و باید رویش را کم میکردم. ضمن اینکه از قبل برای آن رفتارها برنامهریزی نکرده بودم و آنجا از کوره در رفتم. ماهیت این مسابقات این است که اگر پررو نباشی، کسی به تو پولی نمیدهد. من بار اولی که این اتفاق در وزنکشی افتاد با دفعه آخر، بازخوردهای متفاوتی گرفتم. دفعه اول مردم خوششان نیامد اما ایندفعه خیلی بازخوردهای مثبت گرفتم. این نشان میدهد که مردم هم به این رشته علاقهمند هستند. علاوه بر این حریف آمریکایی که هر روز توییت میکرد، شخصی هم برای من پیغام میفرستاد که سرت را میبرم و... ببینید مبارزه از روز وزنکشی شروع میشود و کری خوانیها از دو ماه قبل. همینها برای تماشاچیها جذابیت دارد.
ممکن است توافقی هم بین مبارزها صورت گیرد؟
اینجا هیچ گاوبندی اتفاق نمیافتد. اگر ذاتت ساکت است، میآیی مسابقههایت را انجام میدهی و میروی اما اگر ذات شلوغ و جنگجو داشته باشی، خب اینجا هم سر و صدا میکنی و توجه زیادی را به خودت جلب میکنی. اگر قرار باشد، گاوبندی صورت بگیرد، خیلی زود متوجه میشوند و دیگر پولی به تو نمیدهند. بحث درآمد و تماشاچی، به خاطر همین جذابیتهاست.
یک جاهایی در کری خوانیها، تهدیدها و... فراورزشی است. با این رویه موافقی؟
این مسائل در ایران هست اما در سایر کشورها این شرایط نیست و این مسائل جذابیت دارد. نمونه بارز این جذابیت مایک تایسون است. بوکسوری که خیلی هم قوی نبود اما آنقدر سر و صدا میکرد که برای دیدن جنجالهایش، بلیتهای مسابقهاش دو ماه قبل فروخته میشد.
این تهدیدها مرز ندارد؟
در کری خوانیها نه اما شما نمیتوانی در وزن کشی به حریفت مشت بزنی. کارت زرد و امتیاز منفی میگیری اما در این مکالمه محدودیتی وجود ندارد.
در هر ورزش دیگری هم رقابت هست اما آن رفتاری (اشاره به سر بریدن با دست) که شما در مبارزه با حریف آمریکایی انجام دادی، در هیچ رشتهای انجام نمیشود.
خب اینها ورزش آماتور هستند اما ما داریم درباره ورزش حرفهای حرف میزنیم. بحث فوتبال با مبارزه فرق میکند.
آیا در این مبارزه مرگ اتفاق میافتد؟
نه اما در فوتبال مرگ اتفاق افتاده. به این خاطر که در این رشته بدنها قویتر است و داور هم حواسش هست و به موقع مسابقه را قطع میکند. مثل اتفاقی که در مبارزه با حرف آمریکایی افتاد. داور به محض اینکه دید حریف آمریکایی گیج شده، مسابقه را تمام کرد.
آیا مراعاتی هم اتفاق میافتد؟
هرگز. نزنید، میزنند.
همانطور که این رشته برای مردم جدید بوده و هست، حتما برای خودت هم بوده. به هر حال ممکن بوده هر اتفاقی برایت بیفتد. این ترس بخصوص پیش از بازی اول چقدر روی تو تاثیر داشته؟ بحثم در مورد چهار تا مشت خوردن نیست. از زاویههای مختلف ممکن است این ترس روی تو تاثیر میگذاشته.
چون قبل از من کسی این کار را در این سطح انجام نداده بود، برایم تازگی داشت ضمن اینکه در ایران اینطور جا افتاده بود که یک نفر از دو مبارز از رینگ زنده بیرون میآید. کسی فکر نمیکرد ورزش است و حرفهایترین ورزش دنیا. میخواستم این را جا بیندازم که رو به رشدترین ورزش دنیا، این رشته است. برای اینکه اینها را ثابت کنم، باید طوری شروع میکردم که مردم علاقه مند شوند. اگر میباختم به هیچ کدام از این اهدافم نمیرسیدم. اگر میباختم مردم میگفتند، در کشتی که خراب کرد، اینجا هم خراب کرد. بیشتر از هر چیزی از این باخت میترسیدم. ضمن اینکه چون از یک رشته دیگر آمده بودم، میخواستم ثابت کنم که ژن ورزشکاری دارم و میتوانم در رشتهای دیگر هم موفق باشم. بیشتر استرسهایی از این دست داشتم. بعد از یکی دو تا بازی که دیدم مردم پذیرفتهاند و خوششان آمده، این ترسها را فراموش کردم و تمرکزم را روی این موضوع گذاشتم که بیشتر یاد بگیرم تا نمایش بهتری در مبارزه داشته باشم. خدا را شکر الان هم فقط به برد فکر میکنم.
در اصل الان بقیه حریفان میترسند و به این فکر میکنند که چطور با شما رو در رو شوند.
خدا را شکر این ترس در وجود بقیه هست.
بعد از ورود شما به این مسابقهها، شاهد علاقهمندی تعدادی دیگر از ورزشکاران به این رشته هستیم. این روند را مثبت میبینید؟
وقتی من قهرمان جهان شدم، کار خیلی سختی انجام داده بودم اما بعد از سه سال به من ۲۰ میلیون دادند. خب کسی که میداند توانایی دارد، ماندن در این فضا برایش وقت تلف کردن است. ورزشکارانی که به این رشته علاقهمند شدهاند هم حتما به این نتیجه رسیدهاند. بخصوص اینکه من را دیدهاند و به خاطر این موفقیت به سمت این رشته جذب میشوند.
خیلیها فکر میکنند که اگر امروز از ووشو و تکواندو بیایند و در این رشته فعالیت کنند موفق میشوند. در حالی که اگر قهرمان المپیک هم باشی تا دو سه سال دوره نبینی، در پایین ترین سطح MMA هم شکست میخوری. من سه سال تک و تنها در تایلند در اردوگاه تمرین و زندگی کردم و یک سال هم هست که هر روز با علی آقای استکی تمرین بوکس میکنم تا به اینجا برسم. اصلا اینطور نبوده و نیست که چون قهرمان کشتی جهان بودم در این رشته هم موفق شدم. کورتانیدزه و کرم جابر هم یک دوره به این رقابتها آمدند و در همان سی ثانیه اول ناک اوت شدند! همین حریف آمریکایی که اخیرا شکستش دادم هر دو این کشتی گیران نامی دنیا را به راحتی شکست داده بود. اینها همه گواه این است که به هیچ وجه نمیشود با پشتوانه قهرمان بودن در یک رشته دیگر انتظار موفقیت در MMA را داشت.
در سالهایی که خودت را آماده میکردی چقدر هزینه کردی؟
من فقط در دو سال اولی که در تایلند بودم 100 میلیون تومان برای زندگی و تمرینم هزینه کردم! این هزینه را کردم برای یادگیری، تمرین و آموزش! آن هم بدون اینکه کسی من را ببیند!
ساز و کاری برای آموزش این رشته در ایران میشود فراهم کرد؟
شش هفت ماه است که دنبال این موضوع هستم اما اجرای این کار در ایران خیلی دشوار است. مربیان و مدعیان بسیاری داریم اما متاسفانه همه مدعیاند و توقعات بسیار بالایی دارند. از طرف دیگر نیاز به باشگاهی داریم که چهار پنج رشته را در کنار هم داشته باشیم و همین تعداد مربی برای این رشته ها. یک مربی هم نیاز است که همه اینها را مدیریت و هماهنگ کند. به همین دلیل شرایط بسیار دشواری دارد و من در ایران فقط با علی استکی تمرین میکنم.
قبول داری از لحاظ فرهنگی هنوز نیاز به زمان داریم تا این رشته در ایران جا بیفتد و مردم آنطور که باید و شاید دوستش داشته باشند؟
من قبول ندارم. ببینید همین حالا هم با هر دیداری که میپیروز میشوم طرفداران این رشته بیشتر و بیشتر میشود.
بیشتر منظور مجوزها و نگاه حاکمیتی است!
آن بخش هم همینطور است. هر چیزی تا زمانی که طرفدار نداشته باشد نمیتواند مشروعیت پیدا کند. در همین موضوع شبکههای اجتماعی، زمانی اصلی ترین رویکرد ما در ایران فیلتر کردن آنها بود اما حالا آنقدر همه گیر شده و طرفدار دارد که مسوولان نظام و حتی سایت رهبری هم در فضایی مانند اینستاگرام حضور دارند و فعالیت میکنند. در مورد MMA هم همین شرایط وجود دارد و هر چقدر طرفدارانش بیشتر باشند، راحتتر مورد قبول واقع میشود. تا قبل از مسابقه اخیرم با حریف آمریکایی تلویزیون من را نشان نمیداد و به نوعی ممنوع التصویر بودم اما پس از این پیروزی شبکه شش خودش روی بازی من کار کرد. همین چیزها کم کم زمینه ساز آن اتفاقی میشود که شما گفتید.
در مجموع اگر مردم رشتهای را بپذیرند، مسوولان هم مجاب به پذیرشش میشوند.
تاثیری که خودت به صورت مستقیم در جامعه دیدهای چه بوده؟
این اتفاق نان را وارد سفره آدمهای زیادی کرده. در بسیاری از باشگاههای رزمی تا قبلا از این اتفاق ۱۰ نفر تمرین میکردند اما حالا این عدد به ۴۰ -۵۰ رسیده. بچههای مرفه هم حالا دیگر رزمی یاد میگیرند و این یعنی شغل و درآمدزایی برای مربیان و باشگاه ها. امروز شما به هر شهری بروی میبینی در هر باشگاه رزمی ۲۰ -۳۰ نفر دارند تمرین میکنند. در همین محله خودمان قبلا ۱۰ نفر در باشگاه بوکسش تمرین میکردند و حالا چهار برابر شدهاند! اینها همه تاثیر این رشته است و رفته رفته انجام دادن رشتههای رزمی به اصلاح دارد مد میشود. آن هم نه صرفا برای مبارزه حرفهای یا به اصطلاح خارجی فایت کردن! برای اینکه بدن سالمی داشته باشند و انرژیهای منفی شان را تخلیه کنند.
بازتاب کارتان در وزارت ورزش چه بوده؟
من تا بهحال هیچ شخصی را از وزارت ورزش ندیدهام! هیچ صحبت و حمایتی نبوده و البته اصلا نیازی هم به حمایت ندارم.
بیشتر میخواهیم نگاه آنها را بدانیم!
به صورت عملی که تا امروز هیچ اتفاقی نیفتاده اما انرژی مثبتش میرسد و حداقل ناراحت نبودند از این ماجرا و خوشحال بودهاند!
این درست است که در نخستین مسابقه همه مبارزان را مقابل حریف نامدار و دارای ردهبندی قرار میدهند؟ برای اینکه مثلا حریفش جایگاه بهتری پیدا کند و در رده بندی جهانی به شرایط بهتری برسد.
در این رشته بستگی به این دارد که چطور قراردارد ببندی. همه چیز به این بستگی دارد که مدیر برنامههایت و کسی که این مبارزه را برایت فراهم میکند، چه هدفی داشته باشد و چطور این کار را بکند. در اکثر اوقات به سطح شما نگاه میکنند و مبارزی با سطح خودتان را برایتان پیدا میکنند. اصلا اینطور نیست که یکدفعه مبارزی که تنها یک برد دارد را با نفر اول دنیا بیندازند! مگر بعضی کشورها که در اصطلاح ما گوشت را میبرند و مقابل مبارزشان قرار میدهند تا فقط او را بزند و در مقابل هم تماشاگران تشویقش کنند. در غیر از این موارد نادر همیشه فایترها با افراد نزدیک به سطح خودشان مبارزه میکنند. در میان برخی ایرانیها هم این اتفاق چند باری افتاده بود مثل آن دختر ایرانی در ارمنستان و یک پسر نوجوان که طی روزهای اخیر این کار را کردهاند.
در برنامه سالهای آیندهات جایی هم برای ورود به رقابتهای کشتی کچ کنار گذاشته ای؟
در حال حاضر MMA خیلی جلوتر و محبوبتر از کشتی کچ است و درآمد بیشتری هم دارد. من اگر بتوانم این رشته را تا جایی که دلم میخواهد پیش ببرم، اگر این اتفاق بیفتد نه هرگز این کار را نمیکنم. با این حال آدم از فردای خودش هم خبر ندارد و مشخص نیست در آینده چه اتفاقی میافتد.
آن نقطهای که میگویی میخواهی در این رشته به آن برسی کجاست؟
برای من مهمترین این است که در UFC قهرمان شوم. هدف بزرگ و زمانبری که حرف امروز و فردا هم نیست. حداقل دو سه سال زمان نیاز دارم به آن سطح برسم که تازه بتوانم برای رسیدن به قهرمانی و کمربند طلایی مبارزه کنم! نوک قله آنجا و آن قهرمانی است و پس از آن هم ماندن در قله و حفظ قهرمانی. باقیاش هم که دست خداست.
خیلیها اینطور فکر میکنند که این رشته آزمایش دوپینگ ندارد. همینطور است؟
اصلا اینطور نیست و مبارز در تمام دیدارهایش آزمایش دوپینگ میدهد. تستی که اگر مثبت باشد هم بازنده میشوی و هر چقدر هم درآمد داشتهای از تو میگیرند و جریمه ات هم میکنند. اتفاقا خیلی هم سختتر از رشتههای دیگر میگیرند. خودشان یک نهاد حرفهایتر از )WADA ستاد جهانی ضد دوپینگ) دارند که کارهای آزمایشات را با جدیت دنبال میکند.
دوپینگ البته آنقدرها هم تاثیر ندارد و نهایت بتواند ورزشکاری با آمادگی 98 را به 100 برساند!
پس چرا خیلیها این کار را میکنند و این ریسک سنگین را میپذیرند؟
ببینید وقتی تو در رقابت شرکت میکنی، حریف تو هم شرایطی مشابه تو دارد و همین یک یا دو درصد آمادگی بیشتر است که برنده را مشخص میکند.
شاید دوست نداشته باشی به عقب برگردیم اما مثالی که زدی دقیقا شرایط خودت و بابک قربانی را در ذهنمان تداعی کرد. هر دو شما خیلی خوب و همان ۹۸ای که گفتی بودید!
من و بابک خیلی به هم نزدیک بودیم. آنقدر که مربی هم هاج و واج مانده بود کداممان را انتخاب کند. او مانده بود کدام یک از ما را بفرستد خانه! یعنی از میان دو نفری که هر کدام را میفرستاد طلای دنیا را میگرفتند، یکی باید میرفت خانهاش مینشست! رقابت ما آنقدر دشوار بود که هر دوی ما را به اشتباه انداخت و متوسل به مواد نیروزا شدیم تا بر دیگری غلبه کنیم.
آن سال محمد بنا، بابک قربانی را به مسابقات جایزه بزرگ آذربایجان فرستاد و قرار بود تو هم به آن مسابقات بیایی که نیامدی. فکر نمیکنی اگر میرفتی در همان تورنمنت تکلیف انتخاب بین شما دو نفر هم مشخص میشد؟
من 10 روز قبل از این مسابقات رفتم گرجستان و بابک قربانی استراحت کرده بود. من با بدن خالی باید میرفتم و البته اصلا نمیتوانستم یک بار دیگر وزن کم کنم. وقتی آنها برگشتند سه ماه مانده بود تا رقابتهای جهانی.
نخواستید که بینتان مسابقه انتخابی بگذارند؟
قرار بر همین بود اما گفتند که در این سه ماه مانده، هر روز برای شما رقابت انتخابی است و هر کدامتان در این زمان بهتر باشید و خوب تمرین کنید، به رقابتهای جهانی میروید! و این اشتباه اصلی و بزرگ بود که کار را به آنجا رساند.
خیلی داشتید پیشرفت میکردید!
بچههای تیم ملی شاهدند. هر دوی ما در هر تمرین با پنج - شش سنگین وزن تمرین میکردیم و همهشان را خسته و ناتوان میفرستادیم بیرون تشک! یک کشتی شش دقیقهای که با هم میگرفتیم دیگر نای بلند شدن نداشتیم.
خودت اگر جای محمد بنا بودی چهکار میکردی؟
من مدیریت میکردم. من خودم از سال 2009 میخواستم یک وزن بالاتر بروم و در 120 کیلو کشتی بگیرم. اصلا شرایط وزنیام ایجاب میکرد. حدود 112 کیلو بودم! با این حال بنا بهجای مدیریت بیش از هر چیز تنور این رقابت را داغتر کرد! کاری کرد که من اگر میخواستم تغییر وزن هم بدهم، از ترس اینکه نگویند از بابک ترسید، این کار را نکنم و در 96 بمانم. خیلی ساده میتوانست بگوید انتخابی میگذارم و هرکسی که باخت به 96 برود! ما هردویمان کشتی گیران 96 را 10 بر صفر میبردیم و مشکلی در ملی پوش شدنمان در آن وزن هم نداشتیم.
هردوی شما بهترینهای جهان بودید و رقیبی نداشتید. قهرمان المپیک یعنی خوشدوف را بیچاره کرده بودید!
ما هر دو در یک سال، چندین بار خوشدوف را بردیم و او دیگر از دنیای کشتی خداحافظی کرد. دقیقا یک مسابقات من میرفتم و مثلا 5 بر صفر او را میبردم و بابک برای اینکه نشان بدهد بهتر است میرفت و او را شش بر صفر میبرد! یادمان نرود حریف قهرمان المپیک بود. قهرمان المپیک را مثل پارچه تکان میدادیم.
من خوشحالم از این اتفاقها و رفتنم از کشتی. بعد از کشتی برای من اتفاقهای خیلی خوبی افتاده اما خدابیامرز بابک قربانی خیلی حیف شد. شاید بیست یا سی سال دیگر باید بگذرد تا پهلوانی و کشتی گیری در اصطلاح گردن کلفتی او به دنیا بیاید. من با اطمینان این را میگویم. برای نمونه ببینید پس از من و بابک چه کسی در این وزن معرفی شد. آن موقع که ما کشتی میگرفتیم قهرمان المپیک مان در خانهاش بود! اختلاف اینقدر زیاد بود و اصلا اردو دعوت نمیشد! بابک قربانی، قاسم رضایی را ۱۰ بر صفر برد!
پس معتقدی اشتباه اصلی به کادر فنی برمیگشت که آن رقابت نادرست را بین شما دو نفر به راه انداخته بودند؟
دقیقا همان تصمیم باعث اشتباه ما شد. ما در آن زمان به جز کشتی هیچ چیزی نداشتیم و تمام زندگی مان همین بود. اگر کشتی را از ما میگرفتند نان نداشتیم بخوریم! برای همین هم بود که برای رسیدن به دوبنده تیم ملی همه کار میکردیم.
بهعنوان آخرین سوال، در این مدتی که در این رشته درخشیدی القاب زیادی به شما داده شد، از کدامیک از این القاب بیشتر لذت میبری؟
من نه غولم؛ نه شیرم نه پلنگ. من امیر علی هستم و دوست دارم که با همین عنوان مرا صدا کنند.
استکی : آیندهای درخشان در انتظار امیر است
در کنار موفقیتهای اخیر امیر علی اکبری در رقابتهای MMA یک مربی موفق هم حضور دارد. علی استکی که سالها در تیم ملی بوکس بهعنوان مربی فعالیت کرده است، حالا در یکی، دو سال گذشته در کنار امیر علی اکبری قرار گرفته و از یک کشتیگیر قهرمان، یک بوکسور حرفهای ساخت. وقتی که ضربات بوکس امیر را در رقابتهای MMA میبینیم بیش از همیشه به نقش موثر علی استکی پی میبریم. حالا استکی بعد از حضوری که در این یکی، دو سال اخیر در این مسابقات داشته است، با شناخت دقیقتر از بایدها و نبایدهای این رشته از اولین نیازهای موفقیت در این رشته گفت: «هر ورزشکاری برای موفقیت در این رشته باید در دو رشته بسیار خوب کار کند، یکی کشتی و دیگری بوکس است. البته جوجیتسو و برخی از رشتههای رزمی هم خوب هستند اما واقعیت این است که کشتی و بوکس بسیار در این رشته کارایی دارند. امیر هم که با بدن فوقالعاده خود در کشتی حرف اول را میزد حالا با بدنی نرمتر و بوکسی حرفهای در مسابقات حرف اول را میزند.» استکی با اشاره به موفقیتهایی که امیر در این مسابقات به دست آورده است، ادامه داد: «البته در کنار این کشتی و فایت به نظرم جسارت امیر حرف اول را میزند. امیر علی اکبری در این مسابقاتش همه چیز را با جسارت به دست آورده است. او در تمرینات و مسابقاتش این جسارت را به خوبی نمایش میدهد.» استکی همچنین در ادامه با اشاره به رفتارهای امیر علی اکبری از آینده درخشان او گفت: «امیر آینده در خشانی در این رشته دارد. او خیلی خوب تمرین می کند و البته علاوه بر اینکه خوب تمرین می کند، خوب هم زندگی می کند و در این راه همه چیز را هم کنار گذاشته است. این به موفقیت او کمک خواهد کرد. الان او از بسیاری از بوکسورهای کشورمان بهتر کار میکند. همین الان هم ضرباتی را میزند که به شگرد او تبدیل شده و فوقالعاده است.» استکی در ادامه همچنین خواهان قضاوت صحیح درباره این رشته شد: «امیر وارد ورزشی شده که در دنیا جایگاه بسیار خوبی دارد. کاملا جا افتاده است و از سازماندهی بسیار قوی برخوردار است. البته درباره این ورزش کمی اطلاعات غلط ارائه شده است. شاید برخیها فکر میکنند چون این ورزش زیر نظر فدراسیون جهانی نیست، پس حتما رسمی نیست. در حالی که این رشته از ساز و کار حسابی برخوردار است و سازماندهی بسیار قوی دارد و به این راحتیها نیست که کسی بخواهد قوانین را زیر پا بگذارد. نکته مهم بعدی هم این است که بسیاری فکر میکنند که این رشته آسیب زیادی میزند اما این ورزش از بسیاری از رشتههای دیگر آسیب کمتری دارد چرا که وقتی فردی وارد این رقابتها میشود، سعی میکند با آمادگی کامل وارد مسابقه شود.»
نظر کاربران
دمت گرم داشی انشاالله بهترینها واست رقم بخوره
آقا شما بوکس رو با ام ام ای مقایسه میکنید!!؟؟؟بوکس یک ورزشیه که استفاده از دست مجازه ولی ام ام ای نه.
بوکس یک ورزشه خیلی زیباست و باید فکر مجزا باشد.