جدیدی: همانهایی که تشویقم کردند، به عکسم خندیدند!
عباس جدیدی درباره ماجرای عکسهای سلفیاش سخن گفتهاست.
خبرآنلاین: عباس جدیدی مطرحترین و جذابترین چهره ورزشی روزهای اخیر فضای ناعادلانه مجازی بود. انتشار یک عکس او کنار مرحوم منصور پورحیدری شرایطی را به قهرمان جهان و المپیک کشتی آزاد تحمیل کرد که موجب ناراحتی این عضو شورای شهر و قهرمان کشتی و خانوادهاش شد. به رغم ناراحتی خانوادهاش او با صبوری و حلال کردن آنهایی که به ناحق عکسش را منتشر کرده بودند، ادب، پهلوانی و روح بزرگش را نشان داد.
رخدادهای مختلف دنیا نظیر انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا یا درگذشت فیدل کاسترو، جدیدی را با استقبال گسترده در فضای مجازی مواجه کرد. عدهای میگویند این بازی سیاستمداران است که تمایلی به حضور قهرمانان ورزشی و هنرمندان و ورود آنها به عرصه سیاست و حریم خود ندارند! گروه دیگر میگویند این بازخورد رفتار شخصی او بوده که جدیدی را سوژه انتقام در فضای مجازی ساخته است. بخشی از جامعه معتقدند چون عباس جدیدی وابسته به هیچ دسته یا گروه سیاسی نبوده، دارد تاوان تسویهحسابهای سیاسی را میپردازد. جمع کثیری هم معتقدند که اصلاً هیچ یک از این حرفها و ادعاها صحت نداشته و ندارد؛ یک اتفاق ساده مثل هزاران رویدادی که در طول روز میافتد، رخ داده، یک دیدار و عیادتی صورت گرفته و همزمان عکسی گرفته شده که تصویر و نگاه عباس جدیدی در آن صحنه مورد استقبال ذهن خلاّق و طنّاز بعضیها در فضای مجازی قرار گرفته و برای شریک کردن دیگران در شادی ناشی از ذهن خلاّق و طنّاز خود، اقدام به انتشار آن عکس کردند که با استقبال، استمرار و تکرار موجی نو از ذهنیتهای خلاّقِ شادی و طنز مواجه شد. ادامه این روند باعث شد تا نشاط و شادی مقطعی ناشی از
این موضوع، با مخالفت و موضعگیری صریح جمع کثیری از بزرگان، پیشکسوتان، نامداران، قهرمانان و افتخارآفرینان جامعه ورزش به ویژه نامداران کشتی، فوتبال و... مواجه شده و آنها را وادار به حمایت از عباس جدیدی و تقبیح آن رفتار ساخت. حالا تب آن شوخیها فروکش کرده و علاقهمندان به قهرمانان و افتخارآفرینان ورزش را نمیآزارد ولی باز هم نمیتوان از سوژه نامداری که دانشجوی مقطع دکترای حقوق قضایی با گرایش جزا و جرمشناسی است، به راحتی گذشت و او را به مهمانی و ضیافت صندلی داغ خبرورزشی دعوت نکرد.
در ایام سوگواری رحلت جانگداز پیامبر مهربانی، شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت حضرت ثامنالحجج امام رئوف (ع) از خادم حرم شریف امام رضا (ع) دعوت کردیم مهمان ما باشد. او هم مثل اکثر ورزشکاران، پهلوانان، قهرمانان و مردم ایرانزمین معتقد است هرچه دارد از لطف و کرم خدای مهربان و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است و با همین اعتقادات در چنین ایامی، پای ثابت حضور در هیأتهاست. در حالی که با حضور در چند هیأت مذهبی و عزاداریهای روزهای پایانی ماه صفر و به عنوان خادم حضرت، باید مهیای حضور در بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) میشد، ابتدا در خبرورزشی حاضر شد و بعد از پاسخ به سؤالات ما، تهران را به مقصد مشهد مقدس ترک کرد تا لباس خادمی حضرت را بر تن کند. از هر دری سخن گفتیم و بعضی مطالب را به رسم امانت فقط شنیدیم، بعضی سؤالات را نیز میگفت اصلاً مطرح نشود، بهتر است و فعلاً صلاح نیست به آنها جواب بدهم. او که سنگ صبور مردم بودن را از هر مسئولیت و افتخاری بالاتر میداند، معتقد است حتی اگر انرژیهای منفی ناشی از مشکلات اقتصادی و زندگی روزمره، مردم را وادار سازد تا انتقام خود از شرایط را بر سر او هوار کنند، باز هم
این اتفاق افتخار اوست که هموطنانش حداقل با این موضوع کمی آرامتر میشوند. بیشتر از مدالها، افتخارات و عناوینش به نام مقدس حضرت عباس افتخار میکند و معتقد است هنوز در راه عباس بودن حتی قدم اول را نیز برای مردم برنداشته است. در همان اول کار مصاحبه و گفتوگو رفتیم سراغ آخرش و با نشان دادن عکس فتوشاپ شده و تازه جدیدی در کنار جنازه فیدل کاسترو در فضای مجازی، سؤالهایمان را از دارنده مدالهای طلا، نقره و برنز جهان و المپیک و عضو شورای شهر تهران مطرح کردیم و او به خبرورزشی گفت.
فکر میکنم بابت بعضی کارها فقط باید خندید، برای بعضی کارها هم فقط باید ابراز تأسف کرد. این عکسهایی که هموطنانم در فضای مجازی پخش میکنند، هم بیننده و هم منتشرکننده، همه میدانند فتوشاپ بوده و فقط از جنبه مزاح و شوخی به آن نگاه میکنند ولی آن عکسی که همه این قضایا از آن شروع شد را با تحریف و مطالبی غیرواقعی منتشر کردند که این خیلی بیشتر مایه تأسف است.
راجع به قسمت اول باید بگویم من نوکر مردم هستم و نوکری هم منّت و جِرزَنی ندارد. نوکر، نوکر است و هیچ وقت هم قهر نمیکند. همین مردم یک عمری مرا دعا کرده و با تشویقهایشان در سالن مسابقات، مرا عباس جدیدی کردند. حالا هم چند روزی با مونتاژ چند عکس من، کمی تفریح کردند و دلشان شاد شد، خوب این به آن در! من عاشق این مردم هستم و این رفتار را نیز به جان میخرم. به قول شاعر «عاشقم بر لطف و بر قهرش به جِدّ/ ای عجب من عاشق این هر دو جِدّ» همانطور که تشویقهایشان را قبول داشتم باید این رفتار را نیز بپذیرم. من با مردم بودن را دوست دارم. چه مورد لطف و محبتشان قرار بگیرم و چه مورد عتاب و قهرشان واقع بشوم، هر دو را از مردم و هموطنانم میدانم و برای من قهر و لطف مردم ایران هر دو زیباست. اصلاً چه کسی گفته که من با دو تا شوخی هموطنانم از ایران میروم؟! هرچند فکر نمیکنم اکثر آنهایی که همین عکسهای مونتاژی را پخش کردند با من قهر باشند و از سر بدخواهی این کار را انجام داده باشند. چون خیلیها حضوری از خودم حلالیت خواستند. مثلاً همین چند روز پیش، همزمان با ایام اربعین در کربلا و بینالحرمین (انشاءالله قسمت همه هموطنان و
دوستداران حضرت اباعبدالله (ع) بشود) جمع خیلی زیادی از زائرین ایرانی ضمن انداختن عکس یادگاری از من حلالیت میخواستند. من خودم را اصلاً در حد و اندازهای نمیبینم که کسی را حلال کنم یا نکنم.
ببینید در همان رادیو و تلویزیونهای خارج از کشور هم عدهای از هموطنان فارسیزبان ما دارند کار میکنند. آنها هم ایرانی هستند و من از آنها هم ناراحت نیستم و خدا خدا میکنم که آنها هم دوباره به میهن خودشان بیایند و از نزدیک مهر و محبت اسلامی ما را ببینند و بدانند که درِ کشور به روی همه ایرانیها باز است و آنها هم میتوانند به آغوش مملکت خودشان برگردند. ولی اگر بعضیها در همان رسانهها بخواهند با حرفها و جوسازیهایشان مرا تحت فشار قرار دهند که مجبور شوم ایران را ترک کنم، باید بدانند من هرگز به ملت و میهنم پشت نمیکنم و به کنار مردم ایران بودن افتخار میکنم.
اگر اجازه دهید راجع به این بخش باید بیشتر توضیح بدهم. ببینید هم باید راجع به مجری برنامه، هم اتفاقات قبل دعوت از من و هم علت نرفتنم به برنامه و نحوه برخورد و رفتاری که با من شد، حرف بزنم.
اولاً راجع به مجری برنامه باید بگویم که آقای رضا رشیدپور یکی از هنرمندان و مجریهای توانمند، خوب و پرتلاش صدا و سیماست که برای شاد کردن و خنداندن مردم خیلی زحمت میکشد، من هم ایشان را دوست دارم اما اگر از نظر فنی موضوعاتی را رعایت کنند، خیلی بهتر است. مثلاً دموکراسی و آزادی را با بیپروایی خلط مبحث نکنند تا برنامه ایشان دستمایهای برای رسانههای بیگانه نشود. دعوت از چهرههای مطرح جامعه به این برنامه کار بسیار ارزشمند و خیلی خوبی است ولی همین کار خوب، نباید به گونهای شود که برای پربیننده کردن و افزودن به تعداد مخاطبان برنامه، مهمانان به سوژه رسانههای بیگانه تبدیل شوند. آن روز هم برای نرفتن به برنامه دلایل مختلفی داشتم. وقتی من دعوت این عزیزان را پذیرفتم، نمیدانستم که قبل از دعوت من، اتفاقی افتاده که منجر به ناراحتی مردم و موضعگیری علیه آقای رشیدپور و برنامه ایشان شده است. من هم مثل همیشه با افتخار دعوت یک برنامه در صداوسیمای جمهوری اسلامی را پذیرفتم اما شنیدم روز قبل از آن، یک همهپرسی و مسابقه تلفنی با SMS گذاشتهاند که طرح آن، با اعتراض و موضعگیری بسیار شدید هواداران استقلال مواجه شده و گویا
حتی کار به ناسزا و توهین به مجری برنامه کشیده است، بعد از مشورت با دوستان به این نتیجه رسیدیم فعلاً صلاح نیست در آن برنامه شرکت کنم چون هنوز آن اتفاق تازه بود و اکثر هموطنان بدون اطلاع از واقعیت ماجرا، رفتارهایی احساسی داشتند و اگر هرچه بیشتر توضیح میدادم، مردم بیشتر ناراحت میشدند. به خاطر احترام به مردم و افکار عمومی به آن برنامه نرفتم و به صورت تلفنی هم زنگ زدم و از مردم عذرخواهی کردم و توضیح دادم. باید ابتدا به مردم فرصت میدادم تا کمکم واقعیت برایشان روشن شود و سپس تصمیم بگیرند اما انتظار نداشتم آن واقعیتهایی که من گفتم را جور دیگری به مردم منتقل کنند. وقتی احساس کردم برای رفع و رجوع خرابکاری برنامه قبلی خود و کاستن از فشار انتقادات و اعتراضات هواداران و ناسزاهای SMS قرار است مرا سیبل کرده و دیوار اشتباه قبلی خودشان را روی سر من خراب کنند، به آن برنامه نرفتم.
نه اتفاقاً من اصلاً سیاستباز نیستم بلکه سیاستوَرز هستم. احساس کردم هر وقت فضا تلطیف شود و مردم خودشان واقعیتها را متوجه شوند، خیلی بهتر حقیقت موضوع را میپذیرند. من مطمئن هستم اگر مردم از واقعیت و حقیقت مطلع شوند، هرگز تحت تأثیر شایعات قرار نمیگیرند.
اجازه بدهید به این موضوع اشاره و تأکید کنم وقتی شنیدم بعد از آن حرفهایی که ایشان علیه بنده در تلویزیون زدند، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دوباره به ایشان توهین کردهاند، خیلی ناراحت شدم و امیدوارم هیچکس به ایشان توهین نکند و به زحماتی که تا به حال برای شاد کردن و خنداندن مردم کشیدهاند، احترام بگذارند.
به احتمال بسیار زیاد شاید اگر من در شورا نبودم، اصلاً چنین شرایطی برایم به وجود نمیآوردند و این موضوع تا این اندازه بزرگ نمیشد. یک وظیفه انسانی، ورزشی و اجتماعی را انجام داده و به عیادت یکی از دوستانم که پیشکسوت و افتخارآفرین ورزش بوده، رفتم. اتفاقاً فکر میکنم چون زحمات و خدمات خوب و ارزندهای در شورای شهر داشتم، باعث شده تا به این موضوع بیشتر دامن بزنند. خدا را صدهزار مرتبه شکر میکنم که اسم من در موضوعات نجومی و از این قِسم رفتارها و عملکردها نبوده و نیست. مطمئن باشید اگر میتوانستند کوچکترین ایراد یا بهانهای از من بگیرند تا حالا هزار بار بدتر از این رفتاری که داشتند، با من برخورد میکردند.
بله، بعضی از این عکسها را دیدهام.
فکر میکنم همان عکسی که همراه با دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا درست کرده بودند، از بقیه بهتر بود.
فقط علیرضا حیدری در حق من این لطف را نداشت، بلکه خیلیها بزرگواری کردند و به حمایت از من به نمایندگی از کشتی پرداختند چون احساس ناراحتی کردند که چرا این فضا را برای من و کشتی به وجود آوردند. من از همه اهالی کشتی که احساس مسئولیت کردند و وارد گود شدند، خیلی تشکر میکنم و سپاسگزارم. از علیرضا حیدری، رضا یزدانی، علیاکبر حیدری، محمدرضا طالقانی و خیلیهای دیگر از اهالی و بزرگان کشتی، همچنین بزرگان و نامداران بیرون از جامعه کشتی مثل علی پروین، جعفر کاشانی، حسن روشن و بسیاری از خانواده ورزش که این رفتار را در شأن ورزش و کشتی ندانستند و نسبت به من لطف داشتند، تشکر میکنم.
فکر میکنم راجع به این موضوع حرفی نزنیم، بهتر است اما حداقل توقع و انتظار من از فدراسیون به عنوان متولی کشتی کشور این بود که در این مدت لااقل نظر خودشان را میگفتند. عباس جدیدی متعلق به جامعه کشتی است و فدراسیون هم متولی کشتی، حمایت پیشکش، فقط نظر خودشان را میگفتند، بهتر نبود؟! اما از اینکه اهالی کشتی با بزرگواری از من حمایت کردند، از تکتک این عزیزان تشکر میکنم. بیشتر از خودم، دلم برای کشتی به درد آمد چون احساس کردم کشتی مظلوم واقع شد. من هر جایگاه، عزت و احترامی که نزد مردم دارم، از همین کشتی است. عضویت در شورای شهر را نیز مردم به واسطه همان سبقه و پیشینه ورزشی و قهرمانی کشتی به من تکلیف کردند. همیشه همه چیزم را مدیون کشتی میدانم و به خاطر همین موضوع از مظلومیت کشتی خیلی دلم به درد آمد.
فقط خیلی ناراحت بودم که مردم را به اشتباه انداختهاند و مطمئن بوده و هستم تا روزی که مردم خودشان متوجه واقعیت و حقیقت نشوند، باید صبوری کرد. از کجا معلوم همین اتفاقات هم امتحان و آزمایش خدای مهربان نبوده است؟! ما که خیر و شرّ خودمان را تشخیص نمیدهیم. شاید در یک موضوعی که ما شرّ میپنداریم، خیرِ ما باشد و در موضوعی که فکر میکنیم خیرِ ما در آن است، شرّ باشد و خدا بهتر از ما همه چیز را میداند.
نه تنها به عیادت این نوجوان قهرمان کشتی رفته، با برادرش و یکی از دوستانش که آن روز آنجا بودند، دیدار و دقایقی هم با ابوالفضل قهرمان گفتوگو کرده و برای سلامتی او دعا کردیم، بلکه با علیآقای پروین برای عیادت از پسر جوان و ۲۰ ساله آقای بهزاد غلامپور که در طبقه سوم همان بیمارستان بستری بود نیز رفتیم و از ایشان هم عیادت کردیم و برای ایشان آرزوی سلامتی کرده و برای آقای غلامپور و همسر محترمشان هم آرزوی بردباری کردیم. کشتی، ورزش پهلوانی است و مردم از پهلوانان توقع و انتظار دارند در غم و شادیهایشان شریک باشند، ما هم همیشه سعی و تلاش میکنیم که این ذهنیت و تصورات اخلاقی و انتظار از پهلوانان در ذهن هموطنانمان از بین نرود و تا روزی که خدای مهربان عُمر بدهد، این وظیفه انسانی و اخلاقی را انجام میدهیم.
اولاً انتخاب هر دوی این عزیزان را تبریک میگویم و امیدوارم که برای اعتلای کشتی ایران و دفاع از حق کشتیگیران ایرانی تلاش کنند و موفق شوند. برای جهانی شدن کشتی پهلوانی، همه ما باید به آقای حیدری در همه زمینهها کمک کنیم تا بتواند در جهانی شدن و معتبرتر شدن کشتی پهلوانی به عنوان ورزش سنتی، ملی و مذهبی ما در دنیا موفق شود. زیرا هر موفقیت و افتخاری که او کسب کند متعلق به همه ما و جامعه کشتی ایران است. در رابطه با عضویت رسول خادم در هیأترئیسه اتحادیه جهانی کشتی هم باید بگویم عضوی اثرگذار باشیم، موفق شدهایم و اثرگذار بودن هم در کلیت کار خودش را نشان میدهد و امیدوارم که حداقل بتوانند از حق کشتیگیران ایرانی به خوبی دفاع کنند.
هر کدام از آنها را که در مناسبتهای برونمرزی مثل مسابقات بینالمللی و... ببینم، با هم خوش و بش کرده و خاطرات برد و باختمان را زنده میکنیم.
با توجه به آن رفتاری که در دوران قهرمانی به ویژه هنگام حضور تیمهای آمریکا در ایران، با ملوین داگلاس آمریکایی داشتم و مردم خوب و فهیم ما نیز هر دوی ما را تشویق کردند و باعث شدند او و همتیمیهایش احساس غربت نکنند و تمام جوسازیهایی که علیه مردم ایران در دنیا و آمریکا میشد از ذهن تیم کشتی آمریکا محو و پاک شد، رابطه خوبی با داگلاس دارم و هر وقت هم که به ایران بیاید حتماً میزبان و پذیرای او میشوم.
به عنوان یک قهرمان و ورزشکار مدالدار، برای سفر به آنجا هیچ نیازی به گرینکارت نیست، هر وقت هم که برای تماشای مسابقات جهانی یا المپیک بخواهیم برویم با مشکل چندانی روبهرو نمیشویم. البته این را بگویم که همین الان ۳ تا دعوتنامه دریافت گرینکارت از ایالتهای مختلف آمریکا دارم ولی من هیچ وقت و هرگز به رفتن از ایران فکر نکرده و نمیکنم. من به خیلی از کشورهای دنیا سفر کردهام ولی با قاطعیت باید بگویم که هیچ جای دنیا ایران خودمان نمیشود. برای مسافرت و تفریح همه جا خوب است آدم سر بزند ولی برای زندگی و اقامت دائمی فکر میکنم ایران خودمان بهترین جای دنیاست.
فوتبال را دوست دارم، فرصت شود لابهلای تمرینات خودم هم فوتبال بازی میکنم و هم برای استقلال، هم برای پرسپولیس و مهم تر از آن برای تیم ملی احترام قائل هستم و به تمام تیمهای زحمتکش علاقه دارم. فرصت حضور در استادیومهای فوتبال برای تماشای مسابقات را ندارم ولی دوستان خیلی زیادی از جامعه فوتبالی کشورمان، از تیم ملی یا هر دو تیم استقلال و پرسپولیس، دارم.
مثلاً آقایان علی پروین، جعفر کاشانی، حسن روشن، خدا بیامرزد مرحومان ناصر حجازی و منصور پورحیدری و خیلیهای دیگر از اهالی فوتبال هستند که نسبت به ما لطف دارند.
به عنوان معاونت نظارت شورای اسلامی شهر تهران در خدمت همشهریان هستم.
مهمترین و بهترین کاری که از دستمان بر میآمد و با تلاش و پیگیری مستمر اعضای شورا و مساعدت و همکاری شهرداری تهران توانستیم به اجرا درآوریم، این بود که با واگذاری دو مجموعه ورزشی، استادیوم اختصاصی مستقل و جداگانه به استقلال و پرسپولیس، مشکل چندین ساله این دو باشگاه را برطرف کردیم.
دقیقاً همین است که شما گفتید، در شرح وظایف، وظیفه ما نظارت بر اجرای صحیح مصوبات شورا از سوی شهرداری است. اصلیترین وظیفه شورای شهر از نظر قانونی همین نظارت بر اجرای صحیح مصوبات است که ما با رعایت اول حمایت، دوم هدایت و سوم نظارت از ابزارهای نظارتی استفاده کرده و انجام وظیفه میکنیم.
خوشبختانه مردم و مسئولان به این باور و اعتماد رسیدهاند که ما هیچ کاری را سیاسی و جناحی انجام نمیدهیم و الحمدلله از صدقه سر امام حسین (ع) یک مقدار آبرویی داریم که اکثر نامههایی که برای گرهگشایی از مشکلات مردم میفرستیم، شکر خدا با لطف و عنایت مسئولان، نامههای ما را پهلوانی و ورزشکاری میبینند نه سیاسی و جناحی و به همین دلیل سعی میکنند گره از مشکلات مردم باز کنند. پشتوانه مردمی، سرمایه ملی و گنج بیانتهای ایران است که امیدواریم با تلاش صادقانه و بیشتر بتوانیم جواب محبتهای مردم را به خوبی بدهیم. البته خیلی از موضوعات هم اصلاً جزو وظایف ما نیست و از حوزه اختیارات شورای شهر و شهرداری خارج است و در اختیارات دولت و حکومت است.
بله پیش میآید و همانگونه که گفتم بعضی مواقع قانون و مقررات اجازه انجام هیچ کاری، حتی نامهنگاری هم نمیدهد. زیرا نامهنگاری هم به جای برطرف کردن مشکل، خود به مشکلی دیگر برای نامه دهنده و نامهگیرنده، تبدیل میشود. در اینگونه مواقع به خاطر خدا در حد توانم اگر بتوانم آستین همت بالا میزنم و با آبروی خودم به این و آن رو میاندازم تا کاری انجام دهم. مثلاً گلریزان برای تهیه جهیزیه عروس، آزاد کردن زندانی، جمع کردن کمک و اعانه برای بچههای یتیم و یتیمنوازی از اموری است که با عضویت در شورای شهر و شهرداری نمیشود کارهای زیادی انجام داد ولی چون مردم از قدیم هنگامی که مشکل داشتند در خانه پهلوانان را میزدند و میزنند، الان هم خدا را شکر ما سعی میکنیم کوتاهی نکنیم تا به این توقع مردم از پهلوانها، که برحق هم هست خدشهای وارد نشود و ذهنیت مردم به پهلوانی و تختی و پوریای ولی و... آسیبی نبیند.
از ما که گذشت اما امیدوارم مسئولان ذیربط، روی عملکرد فعالان فضای مجازی هم نظارتی داشته باشند. ببینید ما هرگز مخالف آزادی و دموکراسی نیستیم. آزادی و دموکراسی اصلی در دین مبین اسلام هست ولی به اشتباه انداختن جامعه و به چالش کشیدن مردم دو مقوله جداگانه است که نباید خلط مبحث شود. امیدوارم عزیزان ما در شورای عالی فضای مجازی بتوانند فضا و شرایط را به نفع جامعه و به نفع مردم به گونهای سامان بدهند که هم به آزادیهای فردی و اجتماعی خدشهای وارد نشود و هم حریم و شئونات شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی افراد آسیب نبیند. قطعاً این عزیزان میتوانند با تصمیمات و مصوبات لازم، از بروز امور ناراحتکننده و مخرب در فضای مجازی به خوبی ممانعت به عمل آورده و مانع سوءاستفاده شوند و ایجاد محدودیتهای بیمورد را نیز مد نظر قرار خواهند داد.
ارسال نظر