ورود زنان به سالن کشتی ممکن میشود؟
بعد از حضور دو زن در سالن کشتی، زنانی که دوست دارند به ورزشگاه بروند، امیدوار شده اند که فدراسیون برنامه ای برای ورود تماشاگران خانم دارد اما مسئولان می گویند تابع قوانین هستند.
دو زن در سالن کشتی. یکی روی سکوها نشسته و در کنار مردان، کشتی پسرش را تماشا می کند و دیگری بازوبند پهلوانی به دست قهرمان می بندد. این، دو اتفاق نادری است که به فاصله یک هفته در ورزش ایران افتاده و آن هم در کشتی. خیلی از زنان با همه محدودیتی که وجود داشته، در مسابقات مردان حضور داشته اند؛ از خبرنگاران گرفته تا تماشاگران عادی یا میهمانان ویژه، در سالن، مسابقات را تماشا کرده اند اما کشتی سال هاست که خط قرمز است و حتی خبرنگاران هم به جز یک یدو مورد نتوانسته اند وارد سالن شوند و اگر هم در سالن بوده اند، اجازه نداشته اند در جایگاه خبرنگاران یا جایگاه ویژه بنشینند.
این بار در تبریز و در مسابقات پهلوانی، یک زن روی سکو بود؛ مادر محمدرضا، یعقوب و علیرضا محمدپور صبور که بازوبند پهلوانی را به دست جابر صادق زاده بست.
چند روز قبل تر هم کبری قاسمی، مادر امیر قاسمی مجزی، بدون اینکه کسی سد راهش شود، در خرمشهر و در جایگاه ویژه سالن کشتی نشسته بود تا مسابقات پسرش را در لیگ باشگاه های کشتی فرنگی جهان ببیند. تصویری که از حضور او در سالن کشتی پخش شد، حتی به سایت فدراسیون جهانی هم رسید.
مدتی است که بحث ورود زنان به سالن های کشتی مطرح شده است. روزهای اولی که رسول خادم رییس فدراسیون کشتی شد، شایعه کرده بودند او می خواهد میزبانی مسابقات قهرمانی جهان را که از سال ۲۰۰۲ به ایران داده نشده است بگیرد. این دلیلی بود که گفته شود خادم کشتی زنان و حضور زنان در ورزشگاه را آزاد و مسابقات بین المللی کشتی زنان را البته با رعایت ضوابط خاصی برگزار می کند.
کشتی آلیش زنان که پیش از این جدا از فدراسیون کشتی بود، به نام کشتی و زیر نظر این فدراسیون اداره می شود. حالا هم گفته می شود حضور این دو مادر که به سالن کشتی رفته اند، مقدمه ای بر مطرح شدن حضور زنان تماشاگر در سالن هاست. شاید همه این اتفاقات راهی برای هموار شدن خواسته های خادم باشد که مهمترین آنها گرفتن میزبانی مسابقات جهانی است اما حمید بنی تمیم دبیر فدراسیون کشتی در گفتگویی همه این احتمالات را رد می کند: «فدراسیون دنبال هیچ هدف خاصی نیست و ما برنامه ای برای حضور زنان در ورزشگاه نداریم.
حضور مادر امیر قاسمی در سالن خیلی اتفاقی بود. نگهبانانی که دم در سالن بودند با دیدن وضعیت جسمانی او و سن و سالش اجازه داده بودند مسابقه پسرش را از نزدیک تماشا کند. مادر برادران صبوری هم که نمادی از صبر و شکیبایی است به این مراسم دعوت شده بود. او هم مسابقات را ندید. فقط در مراسم اختتامیه بود و بازوبند را بست.»
بنی تمیم تاکید می کند که فدراسیون کشتی تابع قوانین است و خارج از چارچوب کاری انجام نمی دهد. فدراسیون می گوید برنامه ای برای حضور زنان در ورزشگاه ندارد اما چه مادرانی که آرزو به دل دارند برای یک بار هم که شده کشتی های پسران شان را ببینند، چه خبرنگاران زنی که در همه این سال ها فقط تلفنی کارشان را انجام می دهند، امیدوار بودند این حضور اتفاقی نبوده باشد.
مادر امیرقاسمی: آرزو به دل نماندم، کشتی بچه ام را در سالن دیدم
کبری قاسمی، مادر امیر قاسمی مجزی زنی ۶۰ ساله است و با هیجان از روزی که به سالن رفته، صحبت می کند. او به «تماشاگران امروز» می گوید بارها برای رفتن به سالن و دیدن کشتی های امیر تلاش کرده بوده.
چطور شد که وارد سالن شدید، امیر از شما خواسته بود بروید و مسابقه اش را ببینید؟
- نه، به خدا قسم هیچ کسی از من نخواسته بود به سالن بروم. من برای دیدن خیلی از مسابقاتی که امیر داشت به سالن رفته بودم ولی راهم نداده بودند. امیر، عزیز من است و آرزوی هر مادری است که مسابقه بچه اش را ببیند. این بار هم مثل همه مسابقاتش رفتم که پیشش باشم. مسابقه خرمشهر بود. ما اهواز زندگی می کنیم. سر خیابانی که سالن در آن بود، پلیس ایستاده بود. گفتم مادر می خواهم بروم توی سالن. گفت بیا برو. آن روز عجیب بود، هیچ کسی کاری به کارم نداشت. نه اینکه خدا خرمشهر را آزاد کرد، خودش هم به دل من نگاه کرد و کاری کرد که آرزو به دل نمانم و مسابقه بچه ام را ببینم.
داخل سالن هم کسی چیزی به شما نگفت؟
- نه. همه احترامم کردند. پلیس ها، مربیان و کشتی گیران. در جایگاه ویژه نشستم و از کشتی ها هم خیلی لذت بردم. بابک دوست امیر من را تا سالن برده بود. باورتان نمی شود وقتی گفتند می توانی بروی داخل، چقدر خوشحال شدم. من کمرم را عمل کرده ام و عصا دستم می گیرم. بالا رفتن از پله ها برایم خیلی سخت است. بعد از اینکه به جایگاه رسیدم، به خودم گفتم من چجوری خودم را به اینجا رسانده ام.
با کسی از مسئولان فدراسیون یا مربیان هم صحبت کردید؟
- محمد بنا کنار تشک نشسته بود و بعد از مسابقات پیشش رفتم بهش گفتم امیر نه بیمه دارد و نه کار درست و حسابی. درسش را هم که هنوز تمام نکرده. بهش گفتم قبلا از فدراسیون حقوق می گرفت ولی الان چیزی بهش نمی دهند، او هم جواب داد اینها را ندارد ولی در عوض قهرمان که هست. یک شاخه گل هم بهم داد.
سفارش نکردید که هوای امیر را داشته باشد؟
- نه به خدا. من هیچ وقت نمی گویم پسرم را به زور جایی ببرند. مربیان خودشان تصمیم می گیرند که چی به صلاح تیم است. من همه کشتی گیران را دعا می کنم. از تلویزیون که کشتی ها را می بینم، اگر با خارجی مسابقه داشته باشند، ایرانی ها را تشویق می کنم، فرقی هم نمی کند پسر خودم کشتی بگیرد یا یکی دیگر. ایرانی ها هم که مسابقه دارند، می گویم هر کی که حقش است، ببرد.
حالا چرا حقوق امیر را نمی دهند؟
- نمی دانم. سال اول یک حقوقی می دادند. الان چهار سال است که پولی بهش نمی دهند. من دوست ندارم با قطار یا اتوبوس از اهواز تا تهران بیاید. پول بلیت هواپیمایش را هم خودم می دهم. همین یک پسر را دارم. هستی و نیستی ام امیر است.
امیر قبل از شروع کشتی اش متوجه شده بود که شما در سالن هستید؟
- نه، وقتی آمد روی تشک که کشتی بگیرد، من را دید. بعد مسابقات می گفت، «وقتی دیدمت شوکه شدم. زود کشتی را تمام کردم که تو حرص نخوری». با یک کشتی گیر ترکمنستانی کشتی داشت و ضربه اش کرد.
می گویند پاقدم شما خوب بوده و امیر بعد از چند شکست به بشیر باباجان زاده، بالاخره او را برد.
- این را در روزنامه ها هم خواندم. این اولین باری نبود که امیر، بشیر را می برد. قبلا وقتی که تیم می خواست به چین برود، امیر بشیر را شکست داده بود. بشیر هم مثل پسر خودم می ماند. من او را هم دیدم و با هم حرف زدیم.
چطور سر همه مسابقات امیر می روید؟
- هر جا که بتوانم می روم. چند بار به تهران آمده ام، اصفهان رفته ام. اجازه که نمی دهند وارد سالن شوم. یک گوشه روی چمن ها می نشینم تا مسابقه اش تمام شود. در اصفهان دو روز روی چمن ها نشستم.
امیر اعتراض نمی کند؟
- من دوست دارم کنار پسرم باشم. همه مادران دوست دارند موفقیت بچه شان را ببینند. امیر می گوید نیا، یک چیزی به تو می گویند و آبروی من می رود ولی من دوست دارم کنارش باشم. اولین باری که به اردوی تیم ملی دعوت شد، خودم به تهران آوردمش. به قدری خانه کشتی رفته ام که همه من را می شناسند.
آرزوی دیگری ندارید؟
- دوست دارم روی سکوی المپیک ببینمش.
برنامه ای دارید که دوباره به سالن کشتی بروید؟
- جام تختی هم نزدیک است. می روم. حالا توی سالن هم که نشد، روی چمن ها که می توانم بنشینم.
ارسال نظر