آنها با سريالهاي ماه رمضان چهره شدند
بازيگري از دور زيباست
«پريناز ايزديار» و «هدي زينالعابدين» چهره های تازهوارد عالم بازيگري، به شما خواهند گفت چگونه وارد شدند، چه اتفاقاتي برايشان افتاد و از همه جالبتر اينكه دنياي بعد از به شهرت رسيدنشان چه شكلي است.
بهانه اين پرونده فهميدن اين موضوع بود كه چطور بازيگران تازهوارد با تنها ۳۰ شب روي آنتن تلويزيون بودن اينقدر سريع به شهرت ميرسند. در اين صفحات «پريناز ايزديار» و «هدي زينالعابدين» چهره های تازهوارد عالم بازيگري، به شما خواهند گفت چگونه وارد شدند، چه اتفاقاتي برايشان افتاد و از همه جالبتر اينكه دنياي بعد از به شهرت رسيدنشان چه شكلي است؛ اين ۲ نفر با سريالهاي ماه رمضان تلويزيون، اين روزها جزو پركارترين بازيگران ايران به حساب ميآيند!
از شهرت زده شدم!
من هم مثل خيلي از بازيگران ديگر علاقه به بازيگري از بچگي در وجودم بود اما متاسفانه به خاطر مخالفتهاي خانوادهام، بهرغم اينكه در دانشگاه در رشته سينما قبول شده بودم، مجبور شدم رشته گرافيك را انتخاب كنم! نخستينبار سال 85 براي تست دادن براي بازي در فيلم سينمايي «يك شهر، يك مرد» به يك دفتر سينمايي رفتم كه قبول شدم و نخستين كارم را با حضور در كار آقاي «حسن هدايت» تجربه كردم. يك سال بعد تله فيلم «همان روز» به كارگرداني «عليرضا اميني» را بازي كردم و بعد از آن بود كه تعداد تلهفيلمهايم زياد شد و با كارگردانهايي همچون فرزاد موتمن، مسعود آبپرور، فريدون فرهودي و شاهد احمدلو كار كردم و يك فيلم سينمايي هم به نام «داشتن يا نداشتن» را بازي كردم. در «ورود آقايان ممنوع» نيز 6-5 سكانس جلوي دوربين «رامبد جوان» رفتم تا اينكه بحث حضور در «پنج كيلومتر تا بهشت» پيش آمد.
شايد باور نكنيد اما واقعا اذيت شدم تا به اينجا رسيدم! بارها و بارها نااميد شدم و بابت از دست دادن كارهايي كه براي بعضيهايشان حتي قرارداد هم بسته بودم اشك ريختم و هر بار اين مادرم بود كه ميگفت مطمئن باش يك موقعيت بهتر نصيبت خواهد شد و تمام اينها برايت جبران ميشود. اكثرا بازيگران تازهوارد دوست دارند حضور در يك سريال را تجربه كنند چراكه با سريال يا حضور در يك فيلم سينمايي خوب است كه بالا ميآيي. نميدانم چرا اما بارها براي بازي در يك سريال با من صحبت ميكردند حتي قرارداد هم امضا ميكردم اما دقيقه ۹۰ همه چيز بهم ميريخت! البته امروز فهميدم كه اين خواست خدا بوده و از خوششانسي من بود كه حضورم در آن كارها منتفي شد و با «پنج كيلومتر تا بهشت» ديده شدم.
شايد حضور در يك تلهفيلم كه زياد هم ديده نميشود اما كارگردان و بازيگران حرفهاي دارد، بسيار بيشتر به نسبت يك سريال مناسبتي به پيشرفت يك بازيگر كمك كند اما مزيت سريالهاي مناسبتي اين است كه ميتوانند سكوي پرتاب يك بازيگر باشند. خود من قبل از اين سريال اين همه كار انجام داده بودم اما ديده نشده بودم! البته بازيگران، كارگردان و عوامل حرفهاي «پنج كيلومتر تا بهشت» در اين اتفاق نقش بسيار عمدهاي داشتند. بعد از پخش اين سريال اتفاقات زيادي براي من افتاده و زندگيام دستخوش تغييرات بسياري شده؛ از جمله اينكه زندگي خصوصيام را يك مقدار محدودتر كردهام. انگيزهها و هدفهايم بزرگتر شده و بين اهالي سينما ديده شدهام.
قبل از روي آنتن رفتن سريال، اصلا تصور نميكردم چهرهام طوري باشد كه به ياد مردم بماند چون چهره بازيگر در تلويزيون و سينما با خود واقعياش بسيار متفاوت است. بعد از پايان سريال ۲ سفر به شيراز و مشهد داشتم كه در هر دويشان مردم در فرودگاه، هتل و خيابانها به سمتم ميآمدند و ابراز احساسات ميكردند. حتي بچههاي كوچك هم من را ميشناختند و دوست داشتند برايشان حرف بزنم. شايد باور نكنيد اما شهرت به هيچ عنوان ديگر برايم جالب نيست. چند روز پيش به يكي از دوستان صميميام داشتم ميگفتم باورم نميشود به اين سرعت از شهرت خسته شده باشم! چون قبلا عاشق شهرت بودم، اصلا اگر كسي ميگفت از شهرت خوشم نميآيد مطمئن بودم دارد دروغ ميگويد و بهخودش هم اين موضوع را ميگفتم! من از نظر خودم اصلا كسي نيستم. چند شب پيش در يك رستوران مشغول خوردن غذا بودم كه ديدم چند نفر از مردم كه به من لطف دارند، همينجور بالاي سرم ايستادهاند و دارند غذا خوردنم را نگاه ميكنند! داشتم كلافه ميشدم. خودم هم تصور نميكردم به اين زودي از شهرت دلزده شوم!
اصولا بازيگري از دور زيبا بهنظر ميرسد، براي همين هم هست كه خيليها دوست دارند بازيگر شوند. براي من كه آن چيزي كه از قبل تصورش را داشتم نبود! فكر ميكردم بازيگري خيلي كار آسانتر و بيدغدغهتري باشد. شايد خيلي از ما وقتي بچهايم بگوييم اگر بازيگر شويم، بعد از آن معروف و محبوب ميشويم و خيلي رؤيايي فكر ميكنيم! اما در همان كار اول و دوم متوجه شدم اين خبرها نيست با وجود اينكه سختيهاي كار را ديدم، پشتكار بسيار خوبي داشتم و هرگز دست از تلاش نكشيدم.
با سقوط، يك شبه صعود كردم!
سريالهاي ماه رمضان هميشه گُل سريالهاي تلويزيون بودهاند و بازي در آنها مسلما باعث ديده شدن شما خواهد شد چون مردم بعد از افطار پاي تلويزيونهايشان مينشينند و تمام سريالها را ميبينند، به همين دليل مخاطبان سريالهاي ماه رمضان بسيار بيشتر از ايام ديگر است و اين به مطرح شدن يك بازيگر بسيار كمك ميكند. نميدانم بگويم «يك شبه ره صد ساله» را رفتهام يا نه اما درباره خودم بايد بگويم اگر همين نقش و سريال در ماهي غيراز ماه رمضان يا مناسبت ويژهاي پخش ميشد، اينقدر ديده نميشدم. بعد از پخش «سقوط يك فرشته» بسياري از دوستانم كه چند وقتي ميشد از يكديگر خبر نداشتيم با من تماس گرفتند و هنرمندان زيادي از جمله خانم «ليندا كياني» عزيز لطف كردند تبريك گفتند.
همزمان كه «سقوط يك فرشته» روي آنتن بود، ما در حال ضبط قسمتهاي بعدي كار بوديم و به هيچ عنوان فرصت نميكردم قسمتهاي سريال را ببينم اما همواره به همراه ساير عوامل گروه نظرسنجيهايي كه خبرگزاريها و رسانههاي معتبر براي ردهبندي سريالها گذاشته بودند را دنبال ميكرديم تا ببينيم در چه ردهاي قرار ميگيريم. ترجيح ميدهم براي كار بعديام يك كار سينمايي را تجربه كنم اما اگر يك پيشنهاد تلويزيوني خوب داشته باشم هم قبول ميكنم.
قبلا در نقشهاي كوتاه مجموعههايي مثل «آشپزباشي»، فيلم «چمدان» به كارگرداني ماني حقيقي و فيلم سينمايي «خانه روشن» به كارگرداني وحيد موسائيان يكيدو سكانس بازي داشتهام. زماني كه كودك بودم متوجه شدم علاقه زيادي به بازيگري دارم اما بعد از چند سال اين علاقه فروكش كرد! چند سالي از اين اتفاق گذشت و خوشبختانه علاقهام به بازيگري و هنر دوباره برگشت! علاقهام به اين حرفه تا حدي زياد بود كه چند جايي براي بازي در چند سكانس و پلان دعوت شدم تا اينكه پيشنهاد بازي در سريال «سقوط يك فرشته» را دريافت كردم و آن را نخستين كار جدي و حرفهايام در بازي ميدانم. آنطور كه شنيدهام براي بازي در نقش «فاطمه»، كانديدهاي زيادي وجود داشته و خيليها از جمله خودم تست دادهايم اما خدا را شكر بين آنها من نقش «فاطمه» را بازي كردم. خودم نميتوانم قضاوت كنم خوب بازي كردهام يا نه، مردم و كارشناسان بايد نظر بدهند. فكر ميكنم يكي از دلايل ديده شدن «فاطمه»، معصوميتي بود كه در چهرهام داشتم.
اصولا چون هيچ علاقهاي به حضور در كلاسهاي بازيگري نداشتم سراغشان هم نرفتم، البته اگر ميرفتم پيشرفت بيشتري ميكردم اما مسلما اگر كساني كه دوست دارند وارد اين حرفه شوند حضور در دورههاي بازيگري را تجربه كنند خيلي زودتر به خواستهشان خواهند رسيد. بهنظرم بهترين راه براي ورود به بازيگري، با وجود اينكه خودم آن را تجربه نكردهام گذراندن كلاسهاي بازيگري است. در رابطه با خودم اين شانس من بود كه با بازي در ۲ سكانس «آشپزباشي» ديده شوم و به كارهاي بعدي دعوت شوم.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
خدا بده شانس ما ها اینهمه درس خوندیم کار میکنیم زحمت میکشیم هیچکس مارو نمیبینه نه مسئولین نه مردم نه حتی نزدیکترین افراد خانوادمون فقط غم وغصه مردم واسه ماست امیدوارم خدا کار مارو ببینه .
درد دل یک پرستار
اون خانم اولیه اصلا اسمش رو نشنیده بودم حالا از شهرت زده شده!!!!!!!!!!!!!!! واقعا چه میشود گفت
پاسخ ها
عزیزم اشکال ازتو هست ک فیلم های ایرانیو نیگا نمیکنی :ایشون پریناز ایزد باز هستند در سریال 5 کیلومتر تا بهشت
همینه دیگه کشکی کشکی بازیگر میشن که همچین سریالای به درد نخوری تحویل مردم میدن.
با سلام،من فکر کنم آقایون و خانمها کمی کم لطفی کردید.بازی این دو هنرمند تازهوارد بسیار خوب بود و قابل تشویق.اینکه اینها یک شب معروف شدن نشون میده که بازی خوبی از خودشون نشون دادن.پس بهتره بجای اینکه حسادت کنیم،حمایت کنیم.ممنونم
پاسخ ها
قبول دارم حرفتونو ,ولی اقای گلزار فقط زیبایی دارن فقط همین ولی استعداد بازیگری ندارن
بازیگر شدن و بازیگر بودن اصلا هنر نیست هنر "بزرگ بودن" است که هر کسی تو زندگیش میتونه باشه اما از هر کاری سخت تر است. هیچکس هم به آدم پیشنهاد نمیکند خودمون باید این هنر را یاد بگیریم.
دوستان اگر عرضه نداريد بازيگر بشيد چرا به مردم حسادت مي كنيد؟!!!!!!!!
اوففففففففففف جو شما رو گرفته ها.1 منطقه از پله های خونتون بیا پایین ببین کسی میشناسدت,بعد حرف بزن.همه که بیکار نیستن بیان ببینن تو کیی؟