۱۰ نقشآفرینی فراموشنشدنی لیلا حاتمی، به بهانه تولدش
امروز نهم مهرماه سالروز تولد لیلا حاتمی بازیگر هنرمند کشورمان است. به بهانه این روز در این مطلب تعدادی از ماندگارترین نقشهای لیلا حاتمی در فیلمهای سینمایی را مرور کردهایم.
بلاگ نماوا - مدیسا مهرابپور: امروز نهم مهرماه سالروز تولد لیلا حاتمی بازیگر هنرمند کشورمان است. به بهانه این روز در این مطلب تعدادی از ماندگارترین نقشهای لیلا حاتمی در فیلمهای سینمایی را مرور کردهایم.
لیلا
اولین بازی سینمایی برجسته لیلا حاتمی بهعنوان یک بازیگر؛ هرچند پیشازاین او را بر پرده سینما دیدهایم! حضور او در کودکی در «دلشدگان» و «کمالالملک» بیش از اینکه جنبه بازیگری داشته باشد، جلوهای زیبا و کودکانه دارد از حضور دختری در فیلمی که پدرش کارگردان آن بوده است؛ اما «لیلا» را میتوان اولین بازی مهم حاتمی دانست که درست بعد از مرگ علی حاتمی فقید و به پیشنهاد داریوش مهرجویی با آن دستوپنجه نرم میکند.
لیلا زنی عاشقپیشه و آرام است که به دلیل مشکلات فیزیولوژی نمیتواند باردار شود و خانواده شوهرش او را تحتفشار میگذارند و این اندوهی درونی در او به وجود میآورد که مادام سعی میکند از آن بگذرد.
یکی از بهترین بازیهای لیلا حاتمی! در حدی که هنوز خیلی از تماشاگران ایرانی لیلا را با لیلای تماماً سیاهپوش فیلم «لیلا» به خاطر میآورند.
شیدا
«شیدا»هم یکی از بازیهای اولیه او در سینماست. «شیدا» آن دختر کمحرف، درونگرا، خجالتی و معصوم است که لیلا حاتمی هم بهواسطه چهرهاش بهراحتی به آن نزدیک میشود و در قالب شیدا خود را حل میکند: پرستاری که در زمان جنگ، حس محترمانه و عاشقانهای نسبت به رزمندهای که در جبهه بیناییاش را ازدستداده است پیدا میکند؛ و این شاید بهیادماندنیترین تصویر و آوا از فیلم باشد: دختر جوان و زیبارویی که برای رزمندهای نابینا سوره مزمل را میخواند.
ارتفاع پست
حضور لیلا حاتمی در «ارتفاع پست» جالبتوجه است. چراکه زنان همیشه در سینمای ابراهیم حاتمی کیا نقشی منفعلانه داشتهاند. البته منفعل صرفاً به لحاظ اکت فیزیکی چراکه همیشه مآمن و همراه مردان سرسخت داستان بودهاند.
در «ارتفاع پست» لیلا حاتمی علاوه بر آن پناه و مآمن امن همیشگی که پشتوانه مردان خسته و بیدفاع سینمای حاتمیکیاست، کنشی فیزیکی و انفرادی هم در دفاع از مردش از خود بروز میدهد که تبدیل به مونولوگی ماندگار میشود که بارها و بارها آن را شنیدهایم.
جلوتر وقتیکه به داخل کابین رفته است تا با شوهر دربندش صحبت کند، بهترین لحظه بازی در کارنامه کاری لیلا حاتمی ثبت میشود؛ محال است که تماشاگری بازی یکه حاتمی در آن صحنه عاطفی و اندوهناک را از یاد ببرد.
آب و آتش
فیلمی که پوسته معصومانه «دختر خوب و آرام» را از چهره لیلا حاتمی کنار میکشد. تا پیشازاین بازی در نقش دخترهایی معصوم و آرام تصویری اینچنینی از لیلا حاتمی ساخته که بهواسطه نقشش در «آبوآتش» دستخوش تغییری اساسی میشود و روی دیگری از خانم بازیگر را نشانمان میدهد.
او نقش یک فاحشه را بازی میکند که بهواسطه جوانی سختش تن به ازدواجی اجباری داده است و با ورود نویسندهای به زندگیاش تصمیم میگیرد شرایط را تغییر دهد.
در نیمه اول فیلم تصویری که از او میبینیم زنی درنده و فاعل و ازلحاظ جنسی تحریککننده است که در پرده آخر داستان دوباره به تصویر آشنای دختر معصوم بازمیگردد. او اولین جایزه مهم خود را برای بازی در این فیلم از آن خود میکند.
رگ خواب
بازی لیلا حاتمی در «رگ خواب» بیاغراق یکی از مهمترین نقشآفرینیهای کارنامه کاری او محسوب میشود. نهتنها خود لیلا حاتمی بسیار در نقشش نشسته که کاراکتری هم که بازی میکند را میتوان یکی از کاراکترهای زن ماندگار در سینمای بعد از انقلاب دانست.
«رگ خواب» یک تراژدی تمامعیار زنانه است و خب برآمدن از پس ایفای یک همچین نقش تراژیکی کار بسیار سختی مینماید و حاتمی بهخوبی از پسش برآمده است. هرچند که پیشتر چنین شدتی از بروز احساسات و عاطفه را کمتر در نقشآفرینیهای لیلا حاتمی دیدهایم، در «رگ خواب» او یک بازی برونگرایانه ارائه میدهد.
ضجههایش را در دستشویی یا پشت فرمان به یاد بیاورید. کجا لیلا حاتمی را چنین پریشان و گریان به خاطر میآوریم؟ البته اوج این برونگرایی در سکانس مجادله نهایی بروز پیدا میکند.
جایی که لیلا حاتمی آواره و سرگردان بدون اینکه دیگر چیزی برایش اهمیت داشته باشد به سمت رستوران میرود و جلوی همه واقعیت را برملا میسازد. بازی حاتمی در این صحنه تنها نمونه اینچنینی است که از او سراغ داریم.
من
«من» دیگر فیلمی است که در آن حاتمی نقشی نسبتاً برونگرایانه بازی میکند. هرچند جنس این برونگرایی کاملاً با «رگ خواب» متفاوت است. در «من» او نقش زنی هفتخط را بازی میکند که هر کار خلافی از قاچاق انسان تا دلالی و فروش الکل انجام میدهد و در محیط اطرافش مادام با مردانی قلدر سروکار دارد.
پس باید پررو باشد تا جای پایش را محکم کند. باید بدون شوخی برخورد کند و داد بزند و حتی اگر لازم شد جلوی همه سیلیای هم زیر گوش دستیار مردش بخواباند. «من» هم یکی از متفاوتترین فیلمهایی است که لیلا حاتمی قهرمانش بوده. زنی شروشور که با آن ظاهر و منش آرام، خونسرد و البته محترمی که همیشه از خانم بازیگر سراغ داشتهایم کاملاً متفاوت است.
مدل و رنگ مویش هم کمک شایانی به بروز این شیطنت و لاتبازی کرده و استایلش روی موتور و پشت سر امیر جدیدی که نشسته و دستش را اهرم کرده بامزه و بهیادماندنی است. تصویری که احتمالاً بعدازاین هم کمتر با آن روبهرو خواهید شد.
حکم
«حکم» را میتوان عصیانگرانهترین نقشآفرینی لیلا حاتمی دانست. زنی که انگار به آخر خط عشق و عاشقی رسیده است و دیگر هیچچیز برایش اهمیتی ندارد جز گرفتن انتقام از مردی که رئیسش بوده و بهنوعی هستیاش را به باد داده. فیلم باهمین انتقام شروع میشود.
جایی که لیلا حاتمی در لباسهایی تماماً مشکی اسلحه را به سمت رئیس سابق خود نشانه گرفته و دارد یکی از بهترین و خاصترین مونولوگهای زنانه آثار مسعود کیمیایی را ادا میکند و با رسیدن به این جمله: «تو که مغزت سرجاش نیست، اما من میزنم جایی که مغزته، جایی که باهاش فکر میکنی» اسلحه را به سمت مردانگی او هدف میگیرد و ماشه را میچکاند.
انتقامگیری سخت و دردناک دختر ازدسترفته، اما به اینجا ختم نمیشود. حالا نوبت به معشوق سابق و همیشه میرسد تا حکمش را بخواند. این بار، اما احساسات جلویش را میگیرند تا رضا معروفی کار را تمام کند.
در سکانس پایانی، جایی که عاشقانه این دو به لحظه خداحافظی رسیده است، میمیک صورت لیلا حاتمی و آن بازی چهرهاش با پولاد کیمیایی، غربت صحنه را دوچندان میکند و بغضش، تماشاگر را غرقتر و غرقتر در فضای عاشقانه ازدسترفته.
ب یپولی
یک نقشآفرینی متفاوت. شکوه «بیپولی» را میتوان یکی از مهمترین کاراکترهای زن سینمای حمید نعمتالله دانست. زنی که انگار در هرکدام از فیلمهای نعمتالله تکرار میشوند و سویه خاص روایت را به خود میگیرند. این زنان به هم متصلاند.
از اتی «بوتیک» که در هیبت نوجوانانهای ظاهر میشود تا شکوه «بیپولی» تا طناز طباطبایی «آرایش غلیظ» تا درنهایت به «رگ خواب» میرسند که انگار نمونه تکاملیافته و بسط داده شده همه این زنان است؛ اما آن ویژگی بارزی که از شکوه به بعد در زنان نعمتالله میبینیم و شکوه آغازگرش است، یک خنگی خاص و منحصربهفرد است که بیش از هر چیز از سر سادگی بیشازاندازه در کاراکتر به وجود آمده.
شکوه هرچند که بیش ازآنچه تصورش را کنید خنگ است، اما این خنگی هرگز اعصاب تماشاگر را خورد و او را از شکوه زده نمیکند.
اینیک خنگی مهربان، معصوم و تلطیفشده است که جان میدهد برای استایل معصومانه و بیریای لیلا حاتمی. در وهله اول این انتخاب لیلا حاتمی برای ایفای نقش شکوه است که هوشمندانه و زیرکانه به نظر میرسد.
ضمن اینکه لیلا حاتمی هم بهخوبی از پس درآوردن تصویر زن سادهلوح برآمده است. از لحن صدای آمیخته با بغضش تا حالت ناچاری که به چهره خود میگیرد همه و همه شکوه را دوستداشتنیتر میکند. در نیمه ابتدایی و عاشقانه «رگ خواب» هم مثل جایی که مرد دارد به دختر همبرگر زدن را یاد میدهد برای لحظاتی انگار سروکله شکوه در فیلم پیدا میشود.
جدایی نادر از سیمین
اصغر فرهادی بازی ویژهای از لیلا حاتمی گرفته. آنچه درباره بازی حاتمی در «جدایی نادر از سیمین» جالبتوجه است بالانس میان برونگرایی و درونگرایی کاراکتر است. زنی که در تراس خانه در سکوت به خیابان خیره شده و سیگار میکشد و درست چند لحظه بعدترش در یک هیستری عصبی و زنانه بر سر همسرش فریاد میکشد و کنترلش را از دست میدهد.
ایستادن در این نقطه، یعنی اوج تشویش و پریشانی زنانه بهغایت سخت است، اما لیلا حاتمی بهخوبی توانسته آن را حتی در لرزش صدا و دستانش هم به تماشاگر منتقل کند. سیمین یکه و تنهاست و دارد حتی دخترش را هم از دست میدهد و این تنهایی بیش از هر چیز در پرخاشگری او دیده میشود.
حاتمی از پس اجرای این حال پرخاشجویانه و ناآرام هم بهخوبی برآمده است. ایفای نقش بهمراتب سختتر او، از باقی گروه بازیگری بیش از هر چیز تماشاگر را به بحران میان این زوج نزدیک میکند و دلش را به تشویش و دلهره میاندازد.
در دنیای تو ساعت چند است
لیلا حاتمی در هر سه فیلم «چیزهایی هست که نمیدانی»، «پله آخر» و «در دنیای تو ساعت چند است» بازی میکند. سه فیلمی که محصول یک دفتر سینمایی هستند و عوامل سازنده نسبتاً مشابهی دارند و اصلاً میتوان آنها را در ارتباط باهم بررسی کرد.
نقش لیلا حاتمی در هر سه فیلم، درواقع یکی است. انگار که نقش یک زن یا حداقل یک مدل خاص از کاراکتر را در سه فیلم متفاوت با سه داستان متفاوت بازی میکند.
زن مستقلی که از سنت فضاها و فیلمهای روشنفکری میآید و در کنار زندگی عاشقانه خود استقلالی برونگرایانه دارند که از بروز هرگونه احساسات جلوگیری میکند. کاراکترهایی که شاید در میان نقشهای حاتمی بیش از همه به شخصیتی که از خود او میبینیم نزدیک باشد.
یک داستان عاشقانه قدیمی با بازگشت لیلا حاتمی دوباره زنده میشود. این نمونهایترین تصویر از لیلا حاتمی در قالب زنی روشنفکر و درونگراست که سکوتی فرانسویطور را همراه خود به دوش میکشد.
نظر کاربران
لیلا جووون عاشقتم تولدت مبارک
پاسخ ها
بس که خری
عزیزم لیلام عاشقته خبر ندارییی
بابا اوشکله
بازی یکنواخت و صدای یکنواخت... بی استعداد و روشنفکرنما و مقداری سادیسمی.چند تا فیلمشو پشت هم ببینیم محتمله روانی بشیم.اگه قیافه اش شبیه لاله صبوری بود الان داشت ظرف می شست.در مورد زنها قیافه هنوز حرف اول رو میزنه
خدا نگهدارت باشه لیلا
نقش فیلم های من و بی پولی، نقش آفرینی های متفاوتی است که خیلی دوست داشتم به نظر می آید بقیه تقریبا نقش هایی شبیه به شخصیت اصلی لیلا حاتمی است
توی قرمز هم قشنگ بازی میکرد.
تولدت مبارک اسطوره بی همتا.
پاسخ ها
قرمز؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اون هدیه تهرانی بود والا
توی قرمز هدیه تهرانی بازی کرده ها
چقدر پرتی! اون هدیه تهرانی بود نه لیلا
توی قرمز هدیه تهرانی بازی میکرد نه لیلا حاتمی
قرمز رو هدیه تهرانی بازی کرد
توی قرمز کس دیگه ای بازی کرده دوست من.
قرمز که هدیه تهرانی بود با کمندامیرسلیمانی.چرامم لیلارو توش یادم نمیاد؟
اون هدیه تهرانی بود
تو فیلم قرمز هدیه تهرانی بازی میکرد نه لیلا حاتمی
یکی گفت فهمید بابا
حالا دویست نفر میگن هدیه تهرانی بود
افرین به شما
هوررررا
والا من تفاوت شو حس نکردم همش یجور بازی میکنه
پاسخ ها
تولدت مبارک غزال سیاه چشم ایران تو زاده هنرمندی چون زری خوشکامی
دقیقاااااااا
دقیقا.
فقط تو فیلم های نعمت الله خوب بازی کرده؛ اونم به خاطر مهارت نعمت الله ست.وگرنه لیلا حاتمی همه ی نقش هاش؛ زنی افسرده و کم حرفه.نون اسمش رو میخوره. خیلی مسخره ست به نظر من.خسته کننده.
والا ایراد از خودته.حست سوخته شاید
دقیقا...
اتفاقا لیلا حاتمی کسیه که من هیچ وقت هیچ تفاوتی تو بازیهاش ندیدم
همیشه یه آدم افسرده و ناراحته که انگار همه دنیا بهش بدهکارن
پاسخ ها
موافقم
شهرتی که الان داره مدیون پولهایی که خرج کرده که اینطوری نشونش بدن که بسیار ساده و بی ریا و بی آرایشه
اما ایشون هم جراحی انجام دارن و هم
آرایش میکنن اما حرفه ای که ظاهرا معلوم نباشه
اگه فرق بازیش توی بی پولی با من با ارتفاع پست رو نفهمیدی واقعا نفهمی
هر چی بعضیا نچسبن ،این بشر بچسب و دوستداشتنیه
چقدر ژن خوبا رو تحویل می گیرید . والا من که تفاوتی در بازیاش ندیدم همه جا یه دختر لوس احساساتی عصبی
پاسخ ها
تو ارتفاع پست لوس بود؟
تو فیلم سعادت آباد هم بازیش قشنگ بود
خوشم نمیاد خیلی سرد و یخ بازی میکنه
بی پولی رو خیلی دوست داشتم
فیلم رگ خواب کلا دیدگاه منو به زندگی عوض کرد خیلی فیلم تاثیر گذاریه مخصوصا برای خانمایی که الکی بی بهانه دنبال طلاقن برای زندگی بهتر
پاسخ ها
البته منظورشون از ساختن فیلم اصلا این نبود
همه نقش ها یک مدل و تکراری هیچ تفاوتی تو نقش ها احساس نمیشه خیلی بی روح بازی میکنه
کلا یه جور رازی میکنه یه ادم افسرده...اصلا بازی بلد نیس
لیلاحاتمی خیلی خوبه ازهمه نظر,اول اینکه هنرمنده بعد بسیار ساده وبی حاشیه است,ایشون وهمسرش علی مصفاواقعا حرفه ای وجنتلمن رفتارمیکنند,لیلای حاتمی عزیز فرزند خلف مرحوم علی حاتمی تولدت مبارک,سایه ات برسر سینمای ایران مستدام
پاسخ ها
اینهمه تعریف چه معنایی داره اینقدر یک آدم معمولیو بی جهت بزرگ میکنید
انگار علی مصفا ازش طلاق گرفته البته انگار خیلی وقت پیش بود
مصاحبه ش با اون خبرنگار رو در مورد رگ خواب گوش كن تا ببيني چقدر ساده و بي حاشيه ست! دختره ي بي ادب از خود متشكر
بنظر منم همش یه جور بازی میکنه تفاوت خاصی ندارن بازی هاش
من هم هیچ لذتی از بازی ایشون نمیبرم
فقط برند نه هیچ بازی خاصی که حس به آدم بده
چشمای بازیگر باید حس رو انتقال بدن
من هم هیچ لذتی از بازی ایشون نمیبرم
فقط برند نه هیچ بازی خاصی که حس به آدم بده
چشمای بازیگر باید حس رو انتقال بدن
تولدت مبارک
سلبریتی واقعی
پاسخ ها
چرا؟ چیش واقعیه
ژن خوب واقعي سينما درست تره!
کدوم قرمز افغانی!؟ اون که هدیه تهرانی بود! خخخخ
من قيافه و هيكلش رو دوست دارم ولي واقعا بازيش چيز خاصي نداره
با اينكه با ليلا حال نمي كنم چون خيلى لوسه ولي بايد بكم چقدر حسود داره
تولدت مبارک لیلا هرچند با تأخیر ، فیلم ( من ) را ندیده ام همچنین ( حکم ) را ، سعی می کنم حتما ببینم ، باید جالب باشه ، سلام مرا به علی آقا و فرزندانت برسان ، صد و ده ساله شوی انشاالله ، خدا پدر نازنینت را هم بیامرزد .