ماجرای ترور شاه به کمک کارلوس مشهور
مشکلات شاه در دوران آوارگی تنها به جابه جایی دائمی در کشورهای مختلف و تماشای پیروزی انقلاب خلاصه نمی شد. بلکه او همواره خطر کشته شدن را احساس می کرد.
خصوصاً که انقلابیون بارها وی را تهدید به انتقام کرده بودند. در اوج این بحران «کارلوس» تروریست معروف بین المللی ۴ماه بعد از انقلاب اسلامی و در توافقی با آیت الله خلخالی دست به ترور شاه در مکزیک زد.
تیرماه ۵۸ جهان درگیر آشوب بود. سوموزا در نیکاراگوئه دیگر قادر به سرکوب انقلابیون نبود. کارتر و برژنف مقدمات مذاکرات بین دو ابرقدرت (سالت) را ترتیب می دادند. ایدی امین دیکتاتور آفریقایی سرنگون شده و همراه زنان متعدد و مدال های رنگارنگی که در طول حکومت به سینه خود زده بود به عربستان فرار کرد.
گوشه و کنار کشور شاهد درگیری های مسلحانه، تحرکات چریکی و اقدامات خودسرانه گروه هایی بود که برای فعالیت های خود تابع هیچ قاعده یی نبودند. دولت بازرگان که به اصول نظم و قانون ملتزم بود قدرت موثری برای هدایت این آشفتگی نداشت. هر روز اخباری از دستگیری عوامل رژیم سابق به گوش می رسید. مدیران ادارات و سازمان ها یکی پس از دیگری تغییر می کردند و هر یک از سران گروه ها در پی اثبات ایدئولوژی خود و رد دیگر نظریات بودند.
در آن سوی دنیا شاه و چمدان هایش از این طرف به آن طرف می رفتند. سفارت امریکا در مکزیک روز ۹ خرداد اعلام کرد که بنا به مقاله چاپ شده در تاریخ ۲۶ مه (۵خرداد) در روزنامه «اکسلیسیر» مکزیک، بخش کنسولی وزارت خارجه این کشور اجازه ورود شاه را نخواهد داد. ولی در یکم ژوئن (۱۱خرداد) «جورگه کاستانه دا» وزیر خارجه مکزیک اعلام کرد که محمدرضا پهلوی می تواند وارد خاک مکزیک شده و در صورت باطل بودن گذرنامه وی به او یک برگه مهاجرت ویژه داده خواهد شد.
بالاخره در ۲۰ خرداد شاه و فرح و یکی از پسرانش با هواپیمای بانک بازرگانی مکزیک «دوکمرسیو» وارد مکزیکوسیتی شدند. او برای ۶ ماه ویزای توریستی دریافت کرده بود. ۱۵ دقیقه پس از پیاده شدن از هواپیما کاروان کوچکی از خودروها خانواده سلطنتی را به ویلایی در شهر «کوئرناوکا» در نزدیکی مکزیکوسیتی بردند۱.
شاه مدتی در محل جدید به سر برد. ملاقات با نیکسون طولانی ترین مصاحبه او پس از خروج از ایران با خبرنگاری به نام دیوید فراست و بالاخره تنظیم کتاب پاسخ به تاریخ که امضای «۲۵/۶/۵۸ کوئرناوکا» را در انتهای خود دارد نیز در این شهر انجام شده است۲.
هنوز یک هفته از استقرار شاه در ویلای جدیدش نگذشته بود که آیت الله خلخالی حاکم شرع انقلاب اعلام کرد؛«من حکم اعدام شاه را صادر کرده ام و به فدائیان اسلام گفته ام که شاه را در هر کجا که باشد به سزای عمل خود برسانند و انتقام ملت ایران را از این خائن و مفسدفی الارض بگیرند. از چند هفته پیش گروهی از فدائیان اسلام در جست وجوی او به باهاما رفته اند و اکنون در مکزیک هستند تا حکم اعدام شاه را اجرا کنند۳.»
این تهدید آن هم از سوی خلخالی برای ایجاد وحشت در دل خانواده سلطنتی کافی بود. دو روز بعد خبرگزاری فرانسه از مکزیک چنین گزارش داد؛ «رائول مندیولئا رئیس پلیس قضایی مکزیک از ورود کماندوهای فدائیان اسلام به مکزیک اظهار بی اطلاعی کرد. شاه سابق ایران در کوئرناوکا در ۸۰ کیلومتری مکزیکوسیتی تحت حفاظت ۵۰ نگهبان به سر می برد.»۴ بنا به گزارش یونایتدپرس «شاه هفت ویلا را در شهر ۲۵۰ هزار نفری کوئرناوکا اجاره کرده است. مادرش تاج الملوک در ۳۵ متری او زندگی می کند.»۵
یونایتدپرس همچنین از ۲ برابر شدن تعداد محافظان پلیس خبر داد که قاعدتاً باید به ۱۰۰ نفر رسیده باشد.
چند روز بعد شخصی که خود را دانشجوی ایرانی معرفی کرد به اداره پلیس کوئرناوکا رفت و تقاضا کرد با شاه ملاقات کند. او حتی حاضر بود با دست و پای بسته با محمدرضا گفت وگو کند. پلیس بلافاصله وی را دستگیر کرد. قاعدتاً اگر این شخص قصد ترور شاه را داشت مسلماً به اداره پلیس مراجعه نمی کرد.
تهدید اصلی هنوز در راه بود. چهار تیرماه خلخالی در مصاحبه یی جنجالی با خبرگزاری فرانسه گفت؛ « کارلوس تروریست مرموز بین الملل در هماهنگ کردن عملیات مربوط به اعدام شاه سابق ایران شرکت دارد.» وی افزود؛ «عناصر ساندنیست و رزمندگان ناسیونالیست امریکای لاتین نیز در این عملیات شرکت دارند. آیت الله خلخالی چندی پیش گفته بود که یک واحد کماندویی مرکب از سه نفر که کاملاً با مکزیک، زبانش و سنت هایش آشنایی دارند برای اعدام شاه در این کشور به سر می برند. ولی از مقامات مکزیکی خواست دانشجوی بازداشتی را که ارتباطی با ایران ندارد آزاد کنند.»
کارلوس در دوران خود از خبرسازترین فرماندهان گرو ه های مسلح در امریکای جنوبی محسوب می شد که خشونت و مهارت او در هدایت افرادش از وی شخصیتی افسانه یی ساخته بود. همان روز رادیو کلن اعلام کرد«کارلوس مدتی است که تحت تعقیب پلیس بسیاری از کشورها قرار دارد.
آیت الله خلخالی جایزه یی به مبلغ ۱۴۰ هزار دلار برای کسی تعیین کرد که شاه را در مکزیک بکشد۶.
اگر چه انقلابیون ایران با دیگر مبارزان انقلابی جهان ارتباط های تبلیغاتی داشتند ولی در حالی که پلیس بین الملل قادر به یافتن کارلوس نبود به نظر باورناپذیر می آید که خلخالی با او تماس گرفته و چنین توافقی را منعقد کرده باشد البته این باورناپذیری چندان طول نکشید.
روز ۶ تیر ۱۳۵۸ برابر با ۲۷ ژوئن ۱۹۷۹خبری منتشر شد که ابعاد خطر ترور شاه و محدوده تاثیر انقلاب ایران را در اذهان تغییر داد. روزنامه ال دپاریو و خبرگزاری فرانسه اولین رسانه هایی بودند که این خبر را منتشر ساختند. زمانی که خانواده سلطنتی در ویلای گران قیمت خود حضور داشتند چند بالگردی که در بالای آن پرواز می کردند ناگهان از اطراف به ساختمان ها نزدیک شدند و از فاصله چند متری رگبار گلوله به ویلا سرازیر شد. گزارش مستندی از این لحظات در دست نیست ولی می توان موقعیت یک ویلای بزرگ و مجهز در شهری توریستی ـ تفریحی را تصور کرد که چگونه گلوله ها شیشه های پنجره ها را خرد کرده و مبلمان و دکور را سوراخ سوراخ می کند. رگبار از محوطه و خودروها هم عبور کرد و محافظان ویلا پس از چند لحظه سردرگمی به آتش بالگردها پاسخ دادند.
در جریان تبادل آتش بالگردها عقب نشینی کرده و پس از مدتی در آسمان ناپدید شدند. تصویر چهره کارلوس در نشریات ایران به چاپ رسید؛ مردی با صورت گرد، موهای کوتاه و عینک تیره بسیار بزرگ که تمام ویژگی های یک تروریست «تحت تعقیب» را داشت. همان روز خلخالی از طرف فدائیان اسلام مسوولیت به رگبار بسته شدن ویلای شاه را بر عهده گرفت و اعلام کرد به دنبال به ثمر رسیدن ترور شاه دستورهای تازه یی به اعضای فدائیان اسلام در مکزیک داده است. او همچنین درباره ترور شاه و مقایسه آن با تروتسکی گفت؛ «همه ملل مستضعف جهان خواستار آن هستند و در راه به ثمر رساندن آن از هیچ کوششی مضیقه نخواهند کرد۷.»
پس از آن نیز خلخالی در مصاحبه با رویترز گفت؛ «شاه درون اتومبیلی بود که در جریان حمله درون محوطه قرار داشت. او جراحاتی برداشته ولی بلافاصله مورد درمان قرار گرفته است۸.»
عجیب اینکه مطبوعات داخلی نیز به زودی خبرهای جدیدتری به دست آوردند. سوموزا در نیکاراگوئه سقوط کرد و انقلابیون ماناگوا را در اختیار گرفتند. محمد منتظری که به دلیل تمدید نشدن گذرنامه اش نتوانسته بود از کشور خارج شود به همراه گروهی مسلح به فرودگاه مهرآباد رفت و مانع پرواز هواپیماها شد. روزهای بعد نیز انشعاب داریوش فروهر از جبهه ملی ماجرای اعترافات محمدرضا سعادتی از اعضای مجاهدین و اعدام شکنجه گران ساواک به اخبار روز تبدیل شد و ترور شاه اندک اندک به فراموشی سپرده شد.
منابع:
۱- پاسخ به تاریخ - محمدرضا پهلوی به کوشش شهریار ماکان - ص ۶ و ۷
۲- پدر و پسر ـ محمود طلوعی ـ ص ۷۴۷
۳- اطلاعات - ۲۶/۳/۵۸ - ص ۱۲
۴- اطلاعات - ۲۸/۳/۵۸ - ص ۱۲
۵- اطلاعات - ۲۹/۳/۵۸ - ص ۱۲
۶- کیهان - ۴/۴/۵۸ - ص ۸
۷- کیهان ـ ص ۲ و اطلاعات ص ۲ - ۶/۴/۵۸
۸- اطلاعات - ۷/۴/۵۸ ـ ص ۱۲
نظر کاربران
جالب و مفید بود. نشنیده بودم
چه اخبار عجيب و غريبي!
حالا پیدا کنید دن کورلئونه را!! من فقط یک سوال دارم: این 140 هزار دلار از کجا امده بود؟ غیر از این که متعلق به مردم ایران بود؟ این مبلغ نمی توانست صرف هزار کار مفید تر شود؟ شاه که دیگر رفته بود و دستش به جایی بند نبود. زد و بند و پرداخت چنین مبلغ گزافی به یک گانگستر تروریست به معنای تشویق تروریست و تروریسم نیست؟ اگر نیست پس به چه معناست؟