«تمام آخرینها» با اشکان خطیبی
یک شخصیت رک، مستقل و جالب! گفت آخرین باری که خیلی حرص خورده سر همین گفتوگوی آخرینها بوده چون منتظر نبوده «تمام آخرینها» را از او بپرسیم و بعد هم خندید. در این مطلب از آخرین فعالیتهای این بازیگر جوان خوش آتیه مطلع ميشويد!
مجله زندگی ایده آل: یک شخصیت رک، مستقل و جالب! گفت آخرین باری که خیلی حرص خورده سر همین گفتوگوی آخرینها بوده چون منتظر نبوده «تمام آخرینها» را از او بپرسیم و بعد هم خندید. ضمن اینکه بابت صبوریاش از او تشکر میکنیم در ادامه از آخرین فعالیتهای این بازیگر جوان خوش آتیه مطلع ميشويد!
آخرین فیلمی که دیدید؟
یک فیلم مزخرف به اسم Wish you were here (کاش تو اینجا بودی) اما فعلا روی دور سریال دیدنم، این روزها سریال تعقیب (following) را میبینم. قبل از آن زیر گنبد را. قبلترش سریال بالای دریاچه را اما قبل از تمام اینها «Breaking bad» سريالي بود که تماشا کردم.
کدام را بیشتر دوست داشتید؟
برکینگ بد هنوز با یک اختلاف محسوس نسبت به بقیه قرار دارد. به هر حال هر کدام ویژگیهای خاص خودشان را دارند دیگر.
آخرین کتابی که خواندید؟
آخرین کتابی که همین الان مشغول خواندنش هستم، نمایشنامه کوتولههای پینتر است.
آخرین موزیکی که گوش دادید؟
موزیک فیلم Great Gatsby را گوش میدادم و خیلی دوستش داشتم. قبلتر از آن یک آلبوم قدیمی از ایمی واین هاوس، خواننده بریتانیایی که در ۲۷ سالگی فوت کرد را گوش میدادم. این آلبوم در زمان زندگی او بیرون نیامده بود.
آخرین اجرای خوبی که دیدید؟
آخرین اجرای درجه یکی که دیدم همچنان اجرای رضا ثروتی است اما این مدت نمایشهایی دیدم که دوست داشتم. مثل نمایش «پاره سنگ در جیبهایش» که ترجمه شده بود «سنگ در جیبهایش». نمایش خوبی بود ولی من همچنان کار رضا ثروتی، «ویتسک» را دوست دارم.
آخرین کنسرتی که رفتید؟
کنسرت علی زند وکیلی به اسم ناردونه را رفتم که خیلی هم لذتبخش و درجه یک بود ولی خب محدودیت ظرفیت داشت، فکر کنم سالن نهایتا چهارصد نفر ظرفیت داشت.
آخرین نمایشگاه یا گالری که رفتید؟
فکر میکنم نقاشیهای حجت امانی بود.
آخرین صدایی که گوش دادید و خیلی به دلت نشست؟
صدایی که شوکهام کرده باشد؛ اساف اویدان است.
آخرین کارتونی که دیدید؟
قسمت دوم هیولاها
آخرین باری که رفتید شهربازی؟
۲ سال پیش Europa park بود.پارکی است که مخصوص بازیهای roller coaster است.
آخرین باری که از ته دل خندیدید؟
همین یک ساعت پیش. اگر برای مجله مینویسید، بنویسید یک سال قبل از چاپ مجله!
آخرین باری که دلت شکست؟
هفت، هشت ماه پیش.
آخرین باری که دل کسی را شکستید؟
نمیدانم. مطمئنم آدمها خبردار نمیشوند که دارند دل بقیه را میشکنند وگرنه چنین کاری نمیکردند. امیدوارم که این اتفاق نیفتاده باشد.
آخرین باری که لجبازی کردید؟
احتمالا دو، سه ساعت پیش. زیاد لجبازی میکنم.
آخرین باری که کسی را مهمان کردید؟
ظهر امروز و ظهر آن روزی که مجله شما دارد درمیآید. ظهر هر روزی کلا!
آخرین باری که خلاف کردید؟
امروز خلاف نکردم... خیلی وقت است خلاف نکردهام! راست می گویی! چه خوب شد گفتی! فردا خلاف میکنم! واقعا یادم نمیآید ولی حتما تا قبل از اینکه مجله دربیاید خلاف میکنم! (میخندد)
آخرین سفری که رفتید؟
شیراز. یک هفته پیش.
آخرین باری که کسی را سرزنش کردید؟
فکر میکنم هر روز این کار را میکنم. (میخندد) یکسری چیزها روتین است.
آخرین باری که حسادت کردید؟
دو، سه شب پیش بود فکر کنم.
آخرین رستورانی که رفتید و لذت بردید؟
آن هم توی شیراز بود. یک هفته پیش.
غذای محلی داشت؟
نه؛ رستوران بینالمللی بود ولی کیفیت بسیار خوبی داشت.
آخرین باری که برای خودتان وقت گذاشتید؟
خیلی وقت میگذرد از این اتفاق( روی خیلی تاکید میکند).
آخرین باری که خانهتان را تمیز کردید؟ اصلا در این کارها کمک میکنید؟
بله! مجبورم! امروز صبح ظرف شستم. به حساب میآید؟
آخرین باری که ورزش کردید؟
امروز صبح
آخرین چیزی که خریدید؟
برای سگم لباس خریدم.
آخرین هدیهای که گرفتید؟
یادم نمیآید. کسی من را دوست ندارد. چرا باید به من هدیه بدهند؟
آخرین هدیهای که دادید؟
دیروز به مادرم گل دادم.
آخرین باری که ترسیدید؟
یک فیلم دیدم که خیلی ترسیدم. اسمش «ماما» بود.
آخرین باری که با یک بچه بازی کردید؟
چهار، پنج روز پیش
آخرین سوتیای که دادید؟
گوش شیطون کر فکر میکنم یک مدتی هست که سوتی ندادهام.
آخرین باری که چیزی از شما دزدیدند؟
۱۰،۱۵ روز پیش کیف پولم.
آخرین باری که چیزی گم کردید؟
همان است احتمالا. نمیدانم دزدیدند یا گم کردم!
آخرین باری که کسی را پیچاندید؟
مسلما با روابط امروزی که شلوغ است هر روز و هر لحظه ما داریم کسی را میپیچانیم. همین الان یک آدمی را پیچاندهام که دارم با شما صحبت میکنم، همین الان!
آخرین باری که احساس ناامیدی داشتید؟
هیچ وقت این احساس را ندارم.
آخرین باری که خجالت کشیدید؟
کاری نمیکنم که خجالت بکشم.
آخرین باری که از دیدن یک نفر هیجانزده شدید؟
خیلی هیجانزده نمیشوم. البته امروز خبر خوبی شنیدم و هیجان زده شدم.
آخرین باری که دلتان خواست جای کس دیگری باشید؟
دروغ چرا دلم نمیخواهد جای کس دیگری باشم.
آخرین باری که نوشتید؟
چون باید ستون بنویسم معمولا تبدیل به دلنوشته میشود. همین پنجشنبه پیش.
آخرین جمله تاثیرگذاری که شنیدید؟
نمیدانم. خیلی این چیزها جذبم نمیکند.
آخرین شعری که با خودتان زمزمه کردید؟
یکی از ترانههای خودم بود، دیشب.
آخرین باری که انتقام گرفتید؟
حقیقتش اهلش نیستم. اهل دیلیت کردن آدمها هستم.
ارسال نظر